نقد آمارتیا سن به جان رالز؛ دو راهبرد تحولخواهی
احمد میدری
آمارتیا سن در یکی از کتابهای خود به نام اندیشۀ عدالت The Idea of Justice) ) که در سال 2009 منتشر شده به نقد نظریۀ جان رالز پرداخته است.[1] همواره تصور میشد نظریۀ جان رالز، فیلسوف سیاسی بزرگ با نوبلیست اقتصاد مکمل یکدیگرند. جان رالز بهعنوان یکی از فیلسوفان بزرگ سیاسی قرن بیستم و آمارتیا سن بهعنوان یکی از اقتصاددانان بزرگ معاصر، هر دو در چارچوب نظری واحدی به بسط نظریۀ عدالت پرداختهاند. جان رالز نشان داد میتوان در سنت لیبرالیستی از توزیع درآمد و ثروت یا همان عدالت توزیعی دفاع کرد و آمارتیا سن به تبیین رابطۀ آزادی با توسعه پرداخت و نشان داد آزادی سیاسی در کاهش فقر بسیار مؤثر است. یکی لیبرالیسم را با عدالت توزیعی آشتی داد و دیگری توسعۀ اقتصادی را با آزادی سیاسی. این دو را همراه با کنث آرو (Kenneth Arrow) در باب عدالت متأثر از جان رالز میدانند. بهطور مثال سن میگوید: «من این توفیق را داشتم تا دربارۀ کتاب نظریۀ عدالت (The Theory Of Justice) پیش از انتشار آن نظر بدهم و از نظریۀ او بهره فراوان گرفتم. نظریۀ رالز همواره بر اندیشۀ من سایه انداخته است، اما اینک به نقصها و نارساییهای اساسی در اندیشۀ عدالت رالز رسیدهام (ص: 84).[2]
کتاب اندیشۀ عدالت از یکسو به رالز تقدیم شده است و از سوی دیگر صرفاً نقدی به آرای اوست. آمارتیا سن سنت روشنفکری را به دو دسته تقسیم میکند: سنت استعلایی؛ (Transcendental) و سنت مقایسهای یا تطبیقی (Comparative). ادامه مطلب “مقاله احمد میدری با عنوان «نقد آمارتیا سن به جان رالز؛ دو راهبرد تحولخواهی»”