معرفی کتاب «مسائل نظریه سیاسی اثر کاتریونا مک‌کینون»

معرفی کتاب «مسائل نظریه سیاسی اثر کاتریونا مک‌کینون» با ترجمه‌ی جواد حیدری و نرگس سلحشور

معرفی کتاب «مسائل نظریه سیاسی اثر کاتریونا مک‌کینون» با ترجمه‌ی جواد حیدری و نرگس سلحشور

جواد حیدری

کتابی ترجمه‌ کرده‌ایم به اسم «مسائل نظریه‌ی سیاسی» که اخیراً منتشر شده است. این کتاب یکی از بهترین کتاب‌هایی است که در این زمینه نوشته شده است و به بهترین نحوی به تمام دغدغه‌های سیاسی‌مان به روش واضح و روشن و نظام‌مند می‌پردازد.

1-  پوشش جامع مفاهیم بنیادی
این کتاب به تمام موضوعات اساسی نظریه‌ی سیاسی از جمله آزادی، دموکراسی، برابری و عدالت، و … می‌پردازد. هر فصل را یکی از پژوهشگران برجسته‌ی آن حوزه نوشته است که دیدگاه‌های معتبر و عمیقی ارائه می‌دهند.

2- ترکیب نظریه با عمل
یکی از ویژگی‌های برجسته این کتاب، استفاده از مطالعات موردی گسترده در پایان هر فصل است. این مطالعات موردی نشان می‌دهند که چگونه مفاهیم نظری در مسائل سیاسی معاصر به کار گرفته می‌شوند و فاصله میان نظریه‌ی انتزاعی و پدیده‌های واقعی سیاسی را پر می‌کنند.

3- دسترسی‌پذیری و جذابیت برای مخاطبان
این کتاب با در نظر گرفتن نیازهای مخاطبان دغدغه‌مند طراحی شده است و نظریه‌های پیچیده را به شکلی ساده و قابل فهم ارائه می‌کند. همچنین شامل ویژگی‌های آموزشی مانند واژه‌نامه‌ها و سؤالات بحث‌برانگیز، نکات کلیدی، متفکران مهم و کتاب‌های تأثیرگذار است که فهم مطالب را تسهیل کرده و تجزیه و تحلیل انتقادی را برمی‌انگیزد.

4- پوشش موضوعات معاصر و دیدگاه‌های متنوع
این کتاب علاوه بر مباحث دیرینه، به موضوعات نوظهور در نظریه‌ی سیاسی مانند چندفرهنگی‌گرایی و محیط‌زیست‌گرایی نیز می‌پردازد. این گستردگی به ما اطمینان می‌دهد که خوانندگان با طیف وسیعی از مسائل مرتبط با نظریه‌های سیاسی مدرن آشنا می‌شوند.

5- تقویت تفکر انتقادی
با ارائه‌ی دیدگاه‌های گوناگون و تشویق به کاربرد نظریه در عمل، این کتاب مهارت‌های تفکر انتقادی را تقویت می‌کند. خوانندگان را به تحلیل و ارزیابی استدلال‌های سیاسی فرا می‌خواند و آن‌ها را برای مطالعات پیشرفته یا شهروندی آگاه آماده می‌کند.

ادامه مطلب “معرفی کتاب «مسائل نظریه سیاسی اثر کاتریونا مک‌کینون»”

«مدارا با سنگ‌ریزه در بحث فقه و عقل» نوشته‌ی فرهاد شفتی

«مدارا با سنگ‌ریزه در بحث فقه و عقل» نوشته‌ی فرهاد شفتی

مدارا با سنگ‌ریزه در بحث فقه و عقل[1]

فرهاد شفتی

هم‌نسل‌های من احتمالا نوشتار کوتاه اما شیرین و آموزندۀ سنگ‌ریزه و کفش را در (اگر اشتباه نکنم) کتاب فارسی دوم راهنمایی قدیم به یاد دارند. نویسنده از تمثیل سنگ‌ریزه در کفش استفاده می‌کند تا نکته‌ای را دربارۀ روبرو شدن با دشواری‌های زندگی گوش‌زد کند. او با اشاره به عادتِ این‌طرف و آن‌طرف دادن سنگ‌ریزه و محبوس کردن آن بین انگشتان و تحمل گزش‌های سنگ‌ریزه نتیجه می‌گیرد که اگر از همان اول سنگ‌ریزه را از کفش در آورده بودیم زحمتمان کمتر بود.

از مناظرۀ عبدالکریم سروش و ابوالقاسم علیدوست در برنامۀ آزاد بهره بردم، در عین حال این مناظره من را به یاد نوشتار سنگ‌ریزه در کفش ‌انداخت. سوء‌تفاهم نشود، نه منظورم این است که دانش فقه مانند سنگ‌ریزه‌ای در کفش است، و نه منظورم این است که مناظره مانند بازی با سنگ‌ریزه‌ای در کفش بی‌حاصل و بیهوده بود. به نظرم مباحث بسیار مهمی در مناظره مطرح شد و حتی برای شنونده یا بیننده‌ای که با این مباحث آشناست این مناظره می‌تواند بسیار پُربار باشد.

پس چرا این مناظره من را به یاد نوشتۀ سنگ‌ریزه در کفش انداخت؟ چون آن‌گونه که می‌بینم به عمد یا به مصلحت یا به فراخور روالِ اینگونه مناظرات پرسش‌هایی به مراتب مبنایی‌تر که می‌تواند، در موافقت یا مخالفت، طرفین را زودتر به مقصد برساند داخل بحث نشد یا گذرا وارد شد. نوشتار سنگ‌ریزه در کفش در ذهن من تمثیلی شد از اکتفا به اشاره کردن به برخی مبانی و مباحث‌ پیشینی به جای تامل در آنها، و در مقابل تکیه بر کارکردها و مباحث پسینی در این مناظره. ادامه مطلب “«مدارا با سنگ‌ریزه در بحث فقه و عقل» نوشته‌ی فرهاد شفتی”

فیزیکالیسم مرده است

فیزیکالیسم مرده است

فیزیکالیسم مرده است

مارک ویتمن[1]

ترجمه‌‌ی یاسر میردامادی

فریدریش نیچه در کتاب خود، دانش شاد[2] دیوانه‌ای را ترسیم می‌کند که بر سرِ بازار فریاد سرمی‌دهد: «خدا کجا است؟… من به شما خواهم گفت. ما ــــ من و شما ــــ  او را کشتیم. همه‌ی ما قاتل او هستیم.» در بازار، بسا افراد به خدا اعتقاد ندارند و به دیوانه‌ای می‌خندند که در روز روشن با چراغ گرد شهر می‌چرخد. نیچه بدین‌سان می‌خواست این نکته را گوشزد کند که مردم کوچه و بازار پیامدهای زندگیِ بدون ‌خدا را درک نکرده‌اند. به گفته‌ی دیوانه، [با مرگ خدا] ما در هیچ‌وپوچِ بی‌پایانی سردرگم می‌شویم و مردمان این نکته را درک نکرده بودند.

ادامه مطلب “فیزیکالیسم مرده است”

کتاب «سارودایا، بهروزی برای همه» اثر ماهاتما گاندی

سارودایا- بهروزی برای همه، ماهاتما گاندی

سارودایا- بهروزی برای همه، ماهاتما گاندی

غلامعلی کشانی،

نشر کرگدن

کتابی برای زندگی!

موضوع اولیه‌ی کتابِ اقتباسیِ گاندی ظاهرا اقتصاد سیاسی و ارزشِ اضافی است، اما جان راسکین و به‌دنبال او گاندی و، بعدا، مترجمْ آن را به بهروزی انسان، راه‌حل‌های جایگزینِ اقتصادی-حکم‌رانی-معنویِ برآمده از شستن دوباره‌ی چشمان (دگرگونیِ نِگرِشی، پارادایم شیفت) گسترش می‌دهند، راه‌هایی برآمده از سر باز زدن از اندیشه‌های جریان‌غالب (جریان‌اصلی) با نقد توسعه‌ی جریان غالب، و نگرشِ انتقادیِ پساتوسعه، در اولین ظهورهایش. ادامه مطلب “کتاب «سارودایا، بهروزی برای همه» اثر ماهاتما گاندی”

قلم اینجا رسید و سر بشکست؛ قبض و بسط و بن‌بست رفرماسیون فقهی

قلم اینجا رسید و سر بشکست؛ قبض و بسط و بن‌بست رفرماسیون فقهی

 قلم اینجا رسید و سر بشکست

(قبض و بسط و بن‌بست رفرماسیون فقهی)

 ایوب افضلی

دهم آذر ماه ۱۴۰۳

مناظره سروش و علیدوست پیرامون نسبت فقه و عقل سرانجام به گردابی رسید که نشان داد محل نزاع که به ظاهر صورتبندی اصیل داشت و بحثی علم‌شناسانه/فقه‌پژوهانه بود، تماما بحثی فرعی و مسئله‌ای نامستقل است، مدعای اصلی من این است که پیگیری این مسئله به محو شدن مسئله «مناسبات فقه و عقل» و همچنین شکست «پروژه فقه‌ترمیمی» دست‌کم برای نواندیشان حوزوی و روشنفکران دینی خواهد انجامید. بنابراین دو جریان مذکور با پرسشی مواجه‌اند که از سویی تداوم و انسجام فقه به عنوان یک رشته را منتفی می‌سازد و از دیگرسو فقهیان را از فقاهت مدرسی و آتوریته سنتی برکنار خواهد کرد (چنانکه کانت تا اطلاع ثانوی/روشن‌نشدن پاسخِ پرسش‌های فلسفه نقدی خود، تمامی متافیزیکدانان را از کار برکنار ‌کرد). گفتنی است که نگارنده در این نوشتار مدعی پیشنهاد یا راه حل خاصی نیست و در مقام توصیف یک وضعیت و پیامدهای آن است. ادامه مطلب “قلم اینجا رسید و سر بشکست؛ قبض و بسط و بن‌بست رفرماسیون فقهی”

مقاله «نامیدن و هنجارمندی: درآمدی بر الاهیات قرآنی و عرفانی» نوشته‌ی ابوالقاسم فنائی

نامیدن و هنجارمندی: درآمدی بر الاهیات قرآنی و عرفانی

شناختن نام دینی چیزها، یعنی نامی که از منظر الاهی بر چیزها نهاده می‌شود، جایگاه بلندی در الاهیات قرآنی و الاهیات عرفانی دارد و از اهمیت ویژه‌ای در سیر و سلوک معنوی و اخلاقی برخوردار است. این مقاله می‌کوشد نشان دهد که چرا چنین است؟؛ نامهای دینی با نامهای عرفی، که از منظرهای دیگر بر چیزها نهاده می‌شود، از حیث مدلول و محتوای توصیفی و هنجاری تفاوت معناداری دارند؛ و نامهای دینی هم معرفت‌بخش اند و هم انگیزه‌بخش؛ یعنی هم کارکرد نظری دارند و هم کارکرد عملی، و هم منبع معرفت دینیِ نظری اند و هم منبع معرفت دینیِ عملی.

ساختار مقاله چنین است: بخش (1) تحلیلی از سرشت نامگذاری و انواع آن به‌دست می‌دهد. بخش (2) سرشت معرفت دینی و معرفت عرفانی را شرح و بسط می‌دهد. بخش (3) به تفاوت نامگذاری الاهی با نامگذاری انسانی می‌پردازد. بخش (4) به بررسی سبک زندگی دینی و ربط و نسبت آن با منظر الاهی و نامهای دینی می‌پردازد. بخش (5) نشان می‌دهد که سِرّ نیاز بشر به دین، وحی و نبوت چیست. در بخش (6) از باب مطالعه‌یِ موردی برخی از نامهای خداوند در قرآن به همراه تفسیر عرفانی آنها و دلالت‌های هنجاری‌شان شرح داده می‌شوند. بخش (7) نامهای رحمانی و نامهای شیطانی را مقایسه می‌کند؛ و بخش (8) به نتیجه‌گیری اختصاص دارد. ادامه مطلب “مقاله «نامیدن و هنجارمندی: درآمدی بر الاهیات قرآنی و عرفانی» نوشته‌ی ابوالقاسم فنائی”

گفتگو به مثابه کنش (درباره مناظره سروش و علیدوست)

گفتگو به مثابه کنش (درباره مناظره سروش و علیدوست)

گفتگو به مثابه کنش (درباره مناظره سروش و علیدوست)

رضا تاران

ادعای اول من این است که گفتگو و مناظره عبدالکریم سروش و ابوالقاسم علیدوست بیش از آنکه نتیجه‌ای معرفتی را دنبال کند در مسیر احیای دو نهاد و جریان اندیشگی در ایران امروز بود؛ اسلام سیاسی فقاهتی و روشنفکری دینی. ادعای دوم: این دو جریان بیش از آنکه رقیب هم باشند هم‌خانواده هستند و کارکرد مثبت آن می‌تواند عقلانی‌سازی و تهذیب خشونت‌های اسلام سیاسی رادیکال و تضعیف یکی از موانع مذهبی در مسیر توسعه ایران باشد. ادعای سوم اینکه «دین اجتماعی» به‌گونه‌های مختلف گرایش بخش مهمی از جامعه و تئوری «دین به مثابه فرهنگ« می‌تواند توضیح‌دهنده چنین گرایشی باشد و نظریه‌پردازان آن طیفی از دین‌پژوهان جوان‌تر هستند. هر سه ادعای من فاقد داده‌های آماری است و به عنوان یک فرضیه می‌تواند مطرح شود. ادامه مطلب “گفتگو به مثابه کنش (درباره مناظره سروش و علیدوست)”

میزگرد «از رادیکالیسم تا تراژیک‌اندیشی»؛ درباره‌ی قطبی‌شدن جامعه‌ی ایران، با حضور حسین شیخ‌رضایی، بابک عباسی و امیر مازیار

میزگرد «از رادیکالیسم تا تراژیک‌اندیشی»؛ درباره‌ی قطبی‌شدن جامعه‌ی ایران، با حضور حسین شیخ‌رضایی، بابک عباسی و امیر مازیار

میزگرد «از رادیکالیسم تا تراژیک‌اندیشی»؛ درباره‌ی قطبی‌شدن جامعه‌ی ایران، با حضور: حسین شیخ‌رضایی، بابک عباسی، امیر مازیار

اندیشهٔ پویا، ش ۹۲، مهر ۱۴۰۳

در تحلیل انتخابات ریاست جمهوری گفته شد که این انتخابات را میان‌سالان و نه نوجوانان پیش بردند. نسلی که عمدتاً متولدان دهه‌ی پنجاه هستند و شاید اولین خاطره‌ی جمعی سیاسی‌شان به دوم خرداد ۱۳۷۶ برمی‌گردد. نسلی که از سال ۱۴۰۱ خود را در یک موقعیت تاریخی دید. آن‌ها خود را فرزندان نسلی دهه‌ی پنجاهی به‌حساب نمی‌آورند که گویی سیاسی متفاوت و نگرانی‌های دیگری شروع کرده بودند. دربارۀ این که ذهنیت عمومی نسل دهه‌ی پنجاهی‌ها را شکل داده صحبت کنیم، نگرانی که قطبی تحولات ۱۳۷۶ به بعد تبلور یافت به تجربه‌ی نسلی در ذهنیت سیاسی و فکری این نسل شده است.

ادامه مطلب “میزگرد «از رادیکالیسم تا تراژیک‌اندیشی»؛ درباره‌ی قطبی‌شدن جامعه‌ی ایران، با حضور حسین شیخ‌رضایی، بابک عباسی و امیر مازیار”

معرفی کتاب «توئیتری‌شدنِ سیاست» اثر محمد رهبری

معرفی کتاب «توئیتری‌شدنِ سیاست» اثر محمد رهبری

محمد رهبری: کتاب جدیدم با عنوان «توئیتری‌شدنِ سیاست»، بالاخره بعد از رفت‌وبرگشت‌های فراوان منتشر شد. این کتاب با ترکیب نظریات مربوط به شبکه‌های اجتماعی و داده‌های توئیتر فارسی، منبع غنی برای مطالعه نظریات شبکه‌های اجتماعی به زبان فارسی است و اطلاعات مفیدی از اثرات توییتر بر جامعه و سیاست در ایران بدست می‌دهد.

رسانه‌های اجتماعی مانند توئیتر، بر روند جامعه‌پذیری نسل جدید و بر نوع کنشگری فعالان مدنی و سیاسی تأثیر به‌سزایی گذاشته است. با این‌حال، تاکنون مطالعه منسجمی راجع به این موضوع در جامعه ایران انجام نشده است. خوشحالم که با خلق این اثر، این تحول و تغییر در ایران و جهان را به‌زبان فارسی مورد مطالعه قرار دادم.

اگر به حوزه علوم سیاسی، جامعه‌شناسی، ارتباطات، علوم اجتماعی محاسباتی، کلان‌داده‌ها و نسبت میان فناوری، سیاست و جامعه علاقه‌مند هستید، پیشنهاد می‌کنم این کتاب را که از فردا در کتاب‌فروشی‌ها در دسترس است، مطالعه کنید.

این کتاب که برآمده از رساله دکتری‌ام بود، توسط انتشارات «اگر» و با مقدمه دکتر خانیکی منتشر شده است. از اساتید عزیزم دکتر ابوالفضل دلاوری، دکتر هادی خانیکی و دکتر حمیدرضا رحمانی‌زاده دهکردی که در زمان انجام رساله دکتری، با راهنمایی‌ها و مشاوره‌های خود به خلق بهتر این اثر کمک کردند، تشکر می‌کنم. ادامه مطلب “معرفی کتاب «توئیتری‌شدنِ سیاست» اثر محمد رهبری”

قبض فقه و بسط باطن؛ درنگی در مناظره‌ی سروش-علیدوست

قبض فقه و بسط باطن؛ درنگی در مناظره‌ی عبدالکریم سروش و ابوالقاسم علیدوست

قبض فقه و بسط باطن

درنگی در مناظره‌ی عبدالکریم سروش و ابوالقاسم علیدوست

یاسر میردامادی

۱_ ماجرای عقل پرسیدم ز «فقه»

نسبت‌سنجی عقل و فقه نکته‌ی محوری مناظره‌ی سه‌گانه‌ی سروش-علیدوست به میزبانی برنامه‌ی اینترنتی «آزاد» در نیمه‌ی دوم ۱۴۰۳ خورشیدی بود. هر دو طرف بحث همدلانه از عقل سخن می‌گفتند. اما سروش از «قبض فقه» دفاع می‌کرد تا جا برای عقل باز شود، حال آن‌که علیدوست از «بسط فقه» دفاع می‌کرد تا جا برای عقل باز شود. سروش استدلال می‌کرد که جدی گرفتن عقل، به ویژه عقل مدرن، کاروباری همه ‌یا هیچ است. از نظر او اولا فقه برای «بلاموضوع و بی ربط» (irrelevant) نشدن و ثانیا برای تأمین عدالت در جهان جدید چاره‌ای جز جدی گرفتن عقل مدرن ندارد. اما، از نظر سروش، عقل مدرن را که جدی بگیری سرآخر چیزی از فقه باقی نمی‌گذارد، تنها باقی می‌ماند فقهِ عبادات و شبه‌عبادات یا به قول فان اس فقهِ «ژیمناستیکِ عبادت» که البته آن هم چون نیک بنگری در بن‌وبنیاد مراسم صبح‌گاه، ظهرگاه، شام‌گاهی ظاهری-دنیوی است و نه سلوکی باطنی-اخروی. در یک کلام، آن‌چه از فقه باقی می‌ماند تلاش منفعلانه و مذبوحانه برای تطبیق خود با عقل جدید است، از لغو برده‌داری گرفته تا (احتمالا در آینده) لغو اعدام، لغو نابرابری‌های زن و مرد و کافر و مؤمن، کنار آمدن با «ربا» و قس علیهذا.

ادامه مطلب “قبض فقه و بسط باطن؛ درنگی در مناظره‌ی سروش-علیدوست”