بحران نمایندگی سیاسی در ایران
نویسنده: عليرضا كديور (دانشآموختۀ آمار و تحلیلگر داده)
منبع: دقیقهای برای تأمل (مجله تحلیلی دقیقه)
قریب به صد روز است که نقاط زیادی در کشور، صحنه حضور مردم معترض است. این اعتراضات نسبت به اعتراضاتی که در سالهای قبل رخ داده طولانیتر شده و به همین سبب میتوان گفت نسبت به آنچه پیشتر رخ داده ریشهدارتر است. تاکنون جامعهشناسان زیادی با تکیه بر مفاهیمی مانند «بر هم خوردن رابطه قدرت و مسئولیت»، «آشتیناپذیر شدنِ تصویرِ آینده» و «انباشتِ نارضایی» درباره علل بروز این اعتراضات توضیح دادهاند[1]. این توضیحات اگرچه تبیینی درباره عوامل اجتماعی بروز اعتراض ارائه میدهند، اما اختصاصی به اعتراضات ۱۴۰۱ ندارند و میتوان پیش از این نیز رد پای آنها را در رویدادها و رویههای جاری در کشور پیدا کرد. به همین سبب، نمیتوان وجوه تمایز این اعتراضات را با اکتفا به این مفاهیم توضیح داد. برای تبیین این اعتراضات، علاوه بر علل اجتماعی یادشده، باید سراغ علتهایی رفت که نقشآفرینیشان در سالهای اخیر به صورت ویژه افزایش یافته باشد.
متن پیش رو تلاش میکند تا با تحلیل ریزش آرای انتخاباتی در سالهای اخیر و مقایسه مقادیر آن در نقاط معترض و غیرمعترض، از بین رفتن «نمایندگی سیاسی» را به عنوان یکی از مهمترین عوامل برای فهم چراییِ بروز، تداوم و تشدید این اعتراضات و بعضا به خشونت کشیده شدن آن پیشنهاد کند. این رویکرد توضیح میدهد که چگونه اعتراضی با خاستگاه اجتماعی یکمرتبه توانست به موضوعات دیگر سرایت کند و در نقاط مختلف کشور از سیستان و بلوچستان تا آذربایجان غربی و کردستان گسترده شود.
نمایندگی سیاسی به معنای حضور دوباره بخشیدن به ساکنان یک سرزمین در تصمیماتی است که برای اداره امور عمومی اتخاذ میشود. به بیان دقیقتر نمایندگی سیاسی عبارت است از فعالیتهایی که صداها، نظرات و دیدگاههای شهروندان را در فرایندهای سیاستگذاری عمومی نمایان میکند. این تعریف اگرچه ضعفهایی دارد و تمامی مسائل مربوط به نمایندگی سیاسی را دربرنمیگیرد، با این حال چهارچوبی اولیه برای درک این مفهوم به دست میدهد[2]. ادامه مطلب “تحقیقات جدید؛ مشاركت كمتر اعتراض بيشتر”