نشست معرفی و بررسی کتاب تاریخ مختصر برابری

نشست معرفی و بررسی کتاب تاریخ مختصر برابری

شصت‌و هشتمین جلسه از نشست‌های گفتار و اندیشه به همت حزب اتحاد ملت (شعبه فارس) ۲۳ مردادماه برگزار شد. این جلسه به معرفی کتاب «تاریخ مختصر برابری» اثر توماس پیکتی اختصاص یافت. جدیدترین اثر اقتصاددان فرانسوی توماس پیکتی به روایت خود او، چکیده‌ای مختصر و مفید از سال‌ها تحقیقات و پژوهش‌های او در حوزه‌ی اقتصادِ سیاسی با محوریت «نابرابری» است.

آرش موسوی (مترجم کتاب) و احمد قناعتی سخنرانان نشست مذکور بودند. این کتاب توسط انتشارات کتابستان برخط، بهار سال ۱۴۰۲ منتشر شده است.

.


.

نشست معرفی و بررسی کتاب تاریخ مختصر برابری

مشاهده فیلم سخنان دکتر آرش موسوی (مترجم کتاب) در یوتیوب | آپارات

صوت سخنان دکتر آرش موسوی (مترجم کتاب)

صوت سخنان دکتر احمد قناعتی

.


.

سعید دهقانی: توماس پیکتی، در کتاب «تاریخ مختصر برابری»، روایتی از تاریخ ارائه می‌کند که خوش‌بینانه است – روایتی که علی‌رغم ناکامی های متعدد، در دراز مدت حاکی از این است که تمدن به سمت برابری اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پیش می رود. معیارهایی که پیکتی برای سنجش به کار کمی گیرد عبارتند از مرگ و میر، سواد و ارتقای سیاسی و اقتصادی از حدود ۱۸۲۰ تا سدهی بیست و یکم. امید به زندگی هنگام تولد در سراسر جهان از بیست و شش سال به هفتاد و دو سال افزایش یافته است. با گسترش آموزش اجباری دولتی، نرخ باسوادی از حدود ده درصد به هشتاد و پنج درصد افزایش یافته است. برده داری به طور قانونی در سراسر جهان با استثنائاتی معدود لغو شده است. امپراتوری های استعماری از هم پاشیده اند. حق رای به طور چشمگیری افزایش یافته است. طبقهی متوسطی که در بیشتر برهههای مورد بحث وجود خارجی نداشت، اکنون به عنوان بزرگترین گروه اجتماعی-اقتصادی پدیدار شده است. هرچند این عرصهی تاریخی گسترده و دامنه دار  است، اما تمرکز اصلی پیکتی بر واکاوی گام های برداشته شده برابری خواهانه در سدهی بیستم معطوف شده است. «توزیع بزرگ» ثروت بین سال‌های ۱۹۱۴ تا ۱۹۸۰ عمدتاً به کام طبقه متوسط صورت گرفت.با این حال در سدهی ۲۱ از یک سو، تمرکز ثروت در حال کاهش است، و از سوی دیگر، نابرابری ها از بسیاری جهات بسیار بالا و چنان غیرقابل تحمل شده است که توجیه آن دشوار می نماید. پیکتی سه چاره اندیشی برای وضع موجود برمی شمرد: ۱٫ رشد دولت های رفاه، ۲٫ افزایش در درآمد و مالیات بر دارایی. و ۳٫ انحلال دارایی های خارجی و استعماری. وی در درجهی اول بر دو مورد اول تمرکز کرده و استدلال می کند که هر دوی آنها در دوران نئولیبرالیسم پس از ۱۹۸۰ با محدودیت های دست و پنجه نرم می کنند. هم از این روی، وی در جای جای کتاب به دنبال این است که افزایش قدرت دولت رفاه و افزایش تدریجی مالیات می بایست ادامه یافته تا برابری به طور معناداری رشد کند.

او در اواخر کتاب درباره «نیاز به بازپس گرفتن کنترل سرمایه داری» قلم فرسایی می کند. اما آیا می توان افسار اسب چموش سرمایه داری را به این راحتی در دست گرفت کرد؟ آیا این دیدگاه برابری طلبانه با ابزار پیشنهادی پیکتی امکان پذیر است؟ پیکتی می‌داند که «امروزه مقاومت اشراف واقعیتی اجتناب‌ناپذیر است»، اما او استدلال می‌کند که «امکان درهم شکستن این مقاومت تنها با بسیج جمعی قدرتمند در مواقع بحران و تنش شدنی است»

محتمل ترین دفاع پیکتی این است که به خوانندگان آنچه را که او به عنوان دستاوردهای بازتوزیع بزرگ ارزیابی می کند، یادآوری کند، دستاوردهایی که تنها به قیمت از دست دادن قدرت و ثروت نخبگان به دست آمده اند. معمولاً ادعا می شود که آموزش عمومی، مراقبت های بهداشتی مقرون به صرفه، مرخصی زایمان، تأمین اجتماعی، بیمه بیکاری، کاهش روز کاری و سایر تغییرات در شرایط کاری و خانگی تنها به دلیل تلاش جنبش های اجتماعی رادیکال برای گرفتن برخی حقوق و مزایای از نخبگان حاصل شده است. پیکتی این احتمال را نادیده می‌گیرد که پیروزی‌های قرن بیستم تنها از کار مصرانه ترقی‌گرایی ناشی نشده است. هرج و مرج و ویرانی که در مقیاس جهانی از طریق دو جنگ جهانی، قحطی و بیماری و امپریالیسم رخ داد، به همان اندازه مهم بود. رونقی که پس از جنگ جهانی دوم، در سایهی دولت های رفاه مورد علاقه پیکتی بیرون آمد، نیازمند بحرانی بود که میلیون ها نفر و میلیاردها دلار سرمایه را به هدر داد.

یکی از نقاط قوت کتاب او این است که او روابط اجتماعی و در نتیجه نهادهای سیاسی که از آنها سرچشمه می‌گیرد، تغییرناپذیر نمی‌داند. او به ما می‌گوید که «جوامع بشری دائماً قوانین و نهادهایی را اختراع می‌کنند تا ساختار خود را برساخته و ثروت و قدرت را تقسیم کنند، اما انتخاب‌های سیاسی همواره برگشت‌پذیربه شمار می روند». با این حال، آیا تغییرات پیشنهادی پیکتی مطلوب است؟

هدف این کتاب نشان دادن این است که از اواخر سدهی هجدهم، جوامع اروپای غربی (و بعداً وارثان آنها) افزایش عظیمی را در برابری تجربه کردند که در دهه‌های مرکزی سدهی بیستم به اوج خود رسید. این مهم با گسترش روزافزون چندین ترتیبات نهادی، مانند دسترسی به حقوق رای، دموکراسی پارلمانی، و آزادی مطبوعات، و یک پیمان اجتماعی مبتنی بر سیستم‌های مالی بسیار مترقی و جهانی شدن آموزش اجباری، بیمه درمانی، و قانون کار – به طور خلاصه دولت رفاه امکان‌پذیر شد. نکته اصلی در اینجا این است که نابرابری، حتی در بعد اقتصادی آن، در نتیجه یک فرآیند بسیار سیاسی مهار شد. بر اساس این مقدمات، هدف کتاب افزایش آگاهی در مورد شایستگی های آن پیمان اجتماعی و بسیج افراد و گروه های اجتماعی برای مبارزه برای سیاست هایی است که برابری را افزایش می دهد، خاصه ابزارهایی که تنها چند دهه پیش اینقدر مؤثر بودند، یعنی مالیات مترقی و دولت رفاه.

پیکتی نشان می دهد که امپریالیسم، استعمار، و برده داری برای درک پویایی نابرابری بین المللی و داخلی، و موانع در مسیر افزایش برابری، اساسی هستند. به عنوان مثال، در فصلی درباره «مسئله غرامت»، او به این موضوع می‌پردازد که هنگامی که در سال ۱۸۲۵ فرانسه سرانجام استقلال هائیتی را پذیرفت، دومی مجبور شد غرامتی معادل ۱۵۰ میلیون فرانک طلا – یا ۳۰۰ درصد از درآمد ملی هائیتی در سال ۱۸۲۵ – را به برده‌داران سابق بپردازد. این بدهی رسماً در اوایل دهه ۱۹۵۰ پایان یافت.

در عین حال، دولت رفاه ملی در دهه‌های ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ به کشورهای شمال جهانی محدود شد و پس از سی سال جهانی‌سازی مالی و تجاری، تکرار آن در جای دیگری غیرممکن است. همانگونه که پیکتی می نویسد، ابرجهانی سازی که در دهه ۱۹۸۰ به راه افتاد “به تضعیف دائمی روند شکننده ایجاد یک دولت قانونی و قدرت دولتی در جنوب جهانی کمک کرده است” . به زعم وی راه حل، و همچنین «بدیل واقعی» برای سرمایه داری دولتی اقتدارگرای چین، «سوسیالیسم دموکراتیک، مشارکتی و فدرالیستی، اکولوژیک و چندفرهنگی» است. این پایان منطقی یک جنبش دیرپای برابری خواهانه است که از پایان سدهی هجدهم در جریان بوده است».

.


.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *