مقاله محسن رنانی با عنوان «سقوط»

مقاله محسن رنانی با عنوان «سقوط»

 سقوط

محسن رنانی / ۲۷ بهمن ۱۴۰۱

سقوط هر شرکت، سازمان یا ساختار سیاسی و اجتماعی چهار مرحله دارد؛ وقتی مرحله چهارم رخ دهد «رخداد سقوط» پایان می یابد. جمهوری اسلامی سه مرحله اول سقوط را طی کرده است، نمی‌دانم تا کی و تا چه حد می‌تواند، با مقاومت، خشونت و امنیتی کردن جامعه، مانع تحقق مرحله چهارم شود؛ اما می‌تواند با تغییر رویه،‌ پیش از آن که با «انقلاب از پایین»، مرحله چهارم سقوط نیز رخ دهد، از طریق «انقلاب از بالا»، احتمال فروپاشی را کاهش دهد.

ادامه مطلب “مقاله محسن رنانی با عنوان «سقوط»”

معرفی کتاب «چه شد؟ داستان افول اجتماع در ایران» اثر محسن گودرزی

معرفی کتاب «چه شد؟ داستان افول اجتماع در ایران» اثر محسن گودرزی

معرفی کتاب «چه شد؟ داستان افول اجتماع در ایران» اثر محسن گودرزی

محسن آزموده (روزنامه اعتماد) : اگر جامعه را مثلثی درنظر بگیریم که از سه ضلع سیاست (دولت)، اقتصاد (بازار) و اجتماع (مردم) ساخته شده، به باور نویسندگان کتاب «چه شد؟» داستان« افول اجتماع در ایران» ضلع اول، یعنی سیاست دو ضلع دیگر را بلعیده و به‌شدت تضعیف کرده است. محسن گودرزی و عبدالمحمد کاظمی‌پور، اخیرا در کتاب مذکور، کوشیده‌اند با تکیه بر آمار و ارقام و پیمایش‌های موجود نشان دهند که چرا و چگونه وضعیت این‌طور شده و در ادامه و در صورت توجه یا عدم توجه به این شرایط، چه مسیرهایی پیش روی جامعه ایران قرار گرفته است. این کتاب به تازگی به همت نشر اگر منتشر شده و شهر کتاب تندیس هم در اولین جلسه از مجموعه نشست‌های گفت‌وگو درباره ایران، با حضور دکتر محسن گودرزی، یکی از نویسندگان و چند تن از جامعه‌شناسان ایرانی از آن رونمایی کرده است. آنچه می‌خوانید گزارشی از سخنرانی شیرین احمدنیا، حسین سراج‌زاده، محمد فاضلی، عبدالمحمد کاظمی‌پور و محسن گودرزی در این نشست است.

مشاهده فیلم نشست گفتگو پیرامون کتاب «چه شد؟ داستان افول اجتماع در ایران»
در یوتیوب | آپارات

شنیدن صوت نشست گفتگو پیرامون کتاب «چه شد؟ داستان افول اجتماع در ایران»
در کست‌باکس | اسپاتیفای

ادامه مطلب “معرفی کتاب «چه شد؟ داستان افول اجتماع در ایران» اثر محسن گودرزی”

نشست نقد و بررسی کتاب «اخلاق نوشتن» اثر حسین معصومی همدانی

نشست نقد و بررسی کتاب «اخلاق نوشتن» اثر حسین معصومی همدانی

نشست نقد و بررسی کتاب «اخلاق نوشتن» اثر حسین معصومی همدانی

غزاله صدر منوچهری (خبرنگار هم‌میهن): به‌تازگی کتاب «اخلاق نوشتن»، نوشته حسین معصومی ‌همدانی به همت انتشارات «فرهنگ معاصر» راهی بازار کتاب شده است. معصومی ‌همدانی با گردهم‌آوردن 16مقاله -چه ترجمه و چه تألیف- پیرامون مقاله‌ «اخلاق نوشتن» گایتانو سالوه‌مینی، مورخ و سیاستمدار ایتالیایی (۱۹۷۵-۱۸۷۳) بستری برای اندیشیدن به مسائل اساسی نوشتن، ترجمه و ویراستاری فراهم کرده است که در روزگار گسترش و غلبه‌ فضای مجازی و کیبورد بر فضاهای سنتی و قلم، برای زبان فارسی و اندیشه‌ورزان بسیار مغتنم است. نشست هفتگی مرکز فرهنگی شهر کتاب در روز سه‌شنبه یازدهم بهمن‌ماه به نقد و بررسی کتاب «اخلاق نوشتن» اختصاص داشت و با حضور حسین معصومی‌ همدانی، استاد تاریخ علم و عضو فرهنگستان ادب و زبان فارسی، ضیاء موحد، استاد فلسفه و منطق، علی صلح‌جو، ویراستار و نویسنده، هومن پناهنده، مترجم و ویراستار و امید طبیب‌زاده، زبان‌شناس و مترجم برگزار شد.

ادامه مطلب “نشست نقد و بررسی کتاب «اخلاق نوشتن» اثر حسین معصومی همدانی”

مقاله محمود درگاهی با عنوان «خاکستر شریعتی و توتیای طباطبایی»

مقاله محمود درگاهی با عنوان «خاکستر شریعتی و توتیای طباطبایی»

خاكستر شریعتی و توتیای طباطبایی

محمود درگاهی

با خاكستر ایدئولوژیكی كه آل احمد و شریعتی در چشم ایرانیان كرده بودند، چشم بسیاری از اینان، كور یا كم سو شده بود. (طباطبایی، سید جواد، انقلاب ملی در انقاب اسلامی)

تاخت و تاز طباطبایی در سلسله مقالات «انقلاب ملی در انقلاب اسلامی» یادآور تاخت و تازهای دن كیشوت در فضای خالی از حریف و در برابر بادها و آسیاب های بادی است! نوعی پهلوان پنبگی در روزگاری كه به تعبیر اخوان، «طبل طوفان از نوا افتاده است!» روزگاری كه  در آن، شرایط پیش آمده، دست ها و دهان های حریفان طباطبایی را بسته و جامعه ی روشنفكران انقلابی و آرمان دار  را – باز به تعبیر اخوان – به مزارآبادی تبدیل كرده است كه در آن حتّی «وای جغدی هم نمی آید به گوش!»در این فضای مرگ زده و خاموش، که ره آورد سیاست های جاری کشور در چهار دهه ی اخیر است و همه ی گروه های روشنفکری متعهّد و مسئول را در نحله های مختلف آن، در نوعی درماندگی و سکوت سیاسی فرو برده، و جامعه را با بن بستی مأیوس کننده مواجه کرده است؛  هم ثابتی، گرداننده ی مسلخ های شاه، می تواند آفتابی شود و ابراز وجود کند و خود را از انقلاب و روشنفکران انقلابی طلبکار بداند!( ر.ک: در دامگهِ حادثه، گفت و گوی پرویز ثابتی ) در حالی که در سال های نخست انقلاب چنین کسانی روی آن را نداشتند که از سوراخ موش سر بیرون بیاورند! هم سخن گویان ادبیات خنثی و بی خاصیتِ پیش از انقلاب، شاملو را به مثابه ی صدای برجسته و بلندِ ادبیاتِ مسئول و متعهّد، به استیضاح بکشند که «این تعهد و التزام و مسئولیت تو در جهان چه تحولی ایجاد کرده است؟»(آزاد،29) و طعنه بزنند که «شاملو امید داشت که صبحی راستین طلوع کند، اما به رغم شاعر، شب ادامه یافت.»(همان،140) و او را به ریشخند بگیرند که «شاعری که با ظالم می ستیزد تا جای او را بگیرد، یا اگر خودش نخواست، به حاکم عادلی پیش­کش کند، وقتی می بیندکه جانشین طرف هم ستمگر درآمده است؛ چه می کند؟»(همان،293) و هم سید جواد طباطبایی، نعره ی هل من مبارز برآورد و اسطوره های ایمان و پاک باختگی را لجن مال کند! این ها همه، به گفته ی عُبید زاکانی، اثر تراجُعِ روزگار است وبه تعبیر قائم مقام: چرخ بازیگر ازین بازیچه ها بسیار دارد! و دردناکانه عادت تاریخ بر این بوده است که پیوسته _ باز هم به تعبیر اخوان -گوران نهادستند پی در مهد شیران! ادامه مطلب “مقاله محمود درگاهی با عنوان «خاکستر شریعتی و توتیای طباطبایی»”

سلسله مقالات جواد طباطبایی با عنوان «انقلابِ «ملّی» در انقلاب اسلامی»

سلسله مقالات جواد طباطبایی با عنوان «انقلابِ «ملّی» در انقلاب اسلامی»

انقلابِ «ملّی» در انقلاب اسلامی

بخش نخست

جواد طباطبایی

‌ ‌

«انقلاب در انقلاب» عنوان کتابی بود که یک فرانسوی روشنفکر، رژیس دبره، که چه گوارا را در بلیوی همراهی می‌کرد، اندکی پیش از مرگ اِل چه به فرانسه نوشت و بلافاصله به زبان‌های دیگر ترجمه شد. داستان رسیدن نسخه‌هایی از چاپ جیبی ترجمۀ انگلیسی این کتاب را من به خاطر دارم. گمان می‌کنم سال ۴۵ بود که در یک بعد ظهر در دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی خبر پیچید که بچه‌ها چه نشسته‌اید نسخه‌هایی از کتاب رژیس دبره به تهران رسیده است. نزدیک‌ترین جای به دانشگاه این گونه کتاب‌ها به آن‌جا می‌رسید یک کتابفروشی در خیابان شاهرضا نرسیده به میدان فرودسی بود که کتاب انگلیسی وارد می‌کرد. اندک کسانی که چیزی از انگلیسی یاد گرفته بودند، گاهی، سری به آن‌جا می‌زدند. فکر می‌کنم صاحب مغازه یک هموطن ارمنی بود. گروه‌هایی از دانشکده مخفیانه رو به میدان فردوسی گذاشتند و با خرج دو سه تومان – یعنی بیست سی ریال رایج ممالک محروسه، معادل قیمت بُن ارزان‌ترین غذای دانشگاه – نسخه‌ای از این شاهکار را خریدند، در حالی‌که به اطراف نگاه می‌کردند، در جیب خود مخفی کردند و خود را به پستوی خانه رساندند تا درخت انقلابیگری خود را خزعبلات اشراف‌زادۀ فرانسوی آبیاری کنند. ذهن من در آن زمان هنوز چندان عیب پیدا نکرده بود که بخواهم از نخستین کسانی باشم که آن شاهکار را بخرم و اگر بتوانم بخوانم. چند سالی گذشت تا پایم به پاریس رسید. در این فاصله رژیس دبره با فشار دولت فرانسه از زندان آزاد شده و پس اقامتی در شیلی آلینده و کودتای پینوشته به پاریس برگشته بود و عملیات چریکی را در ساحل چپ رود سِن سازمان می‌داد و البته با «جذابیت پنهان بورژوازی» نیز آشنایی پیدا می‌کرد. ادامه مطلب “سلسله مقالات جواد طباطبایی با عنوان «انقلابِ «ملّی» در انقلاب اسلامی»”

نشست «معمای قانون در نظام حقوقی ایران» با حضور محسن برهانی

نشست «معمای قانون در نظام حقوقی ایران» با حضور محسن برهانی

معمای قانون در نظام حقوقی ایران

با حضور محسن برهانی (دکترای حقوق جزا و جرم‌شناسی؛ عضو هیأت علمی دانشگاه تهران – دانش‌آموخته حوزه علمیه قم – وكیل دادگستری؛ عضو کانون وکلای دادگستری مرکز)

موسسه پژوهشی فرهنگی فهیم | ۱۲ بهمن ۱۴۰۱

فیلم چکیده این نشست در یوتیوب

فیلم کامل این نشست در یوتیوب | آپارات

شنیدن صوت کامل این نشست در کست‌باکس | انکر | اسپاتیفای | گوگل پادکست

دانلود فایل صوتی کامل این نشست

اگر یک جریان تاریخی را از صد و چهل سال پیش نگاه کنیم از مرحله قبل از مشروطه در ایران و بسترهایی که مشروطه را در ایران شکل داد می‌بینیم که یک مسئله اساسی در میان اندیشمندان وجود دارد و آن مسئله قانون است.

وقتی ما رساله یک کلمه مستشارالدوله -که قبل از مشروطه نوشته شده است- را می‌خوانیم می بینیم انگار مسائلی که مستشارالدوله قبل از مشروطه داشته با مسائلی که اکنون ما با آن درگیر هستیم، ظاهراً یکسان است. وقتی شما رساله یک کلمه را می‌خوانید گویی برای ایران امروز نوشته شده است و انگار هنوز مسئله قانون در ایران حل نشده است.

تمام بحث‌هایی که شما راجع به این قضیه دارید که نحوه توسعه در ایران چطور باشد و یا نحوهٔ تعامل با قدرت، مسئله روابط خارجی، رابطه با شهروندان چگونه باشد، همه این‌ها باهم جمع می‌شود و در یک نقطه به «قانون» بدل می‌شود. که چگونه ما قانون داشته باشیم. بر اساس چه معیاری قانون بنویسیم و چگونه قانون را اجرا کنیم.

پس ما در اینجا دو مسئله و سؤال داریم. چه قانونی داشته باشیم؟ چگونه قانون بنویسیم؟ با توجه به چه بسترهایی قانون بنویسیم؟

و از طرف دیگر قانونی که داریم را به چه صورتی اجرا کنیم؟ ما در وضع و جعل مسئله‌داریم، شما حساب کنید همهٔ ما قانون گذار هستیم و رفتیم در مجلس نشستیم و می‌خواهیم قانون وضع کنیم و فرض کنید همه ما قانون‌گذار شده‌ایم. این مرحلهٔ جعل و وضع می‌شود. در این وضع و جعل که ما می‌خواهیم تقنین کنیم با توجه به چه چیزی باید تقنین کنیم؟ یعنی از چه بستری می‌خواهیم گزاره‌هایی را تولید کنیم که این گزاره‌ها در اصطلاح قرار است «تمشیت امور» کند؛ یعنی یک گزاره‌ای را از یک منبعی استخراج کند و این گزاره‌ای که برداشت کردند رفتارهای اجتماعی را تنظیم کند. ادامه مطلب “نشست «معمای قانون در نظام حقوقی ایران» با حضور محسن برهانی”

از سنجش میدانی آلودگی هوا به‌ سمت ‌سنجش آگاهانه آلودگی هوا

از سنجش میدانی آلودگی هوا به‌سمت ‌سنجش آگاهانه آلودگی هوا

از سنجش میدانی آلودگی هوا به‌ سمت ‌سنجش آگاهانه آلودگی هوا

نویسنده: محمودرضا مومنی، متخصص آلودگی هوا و تغییر اقلیم

منبع: کانال تلگرامی تغییر اقلیم و آلودگی هوا

در اظهاراتی بهت‌آور، وزیران کشور و آموزش‌وپرورش بیان کردند که استانداردها برای تصمیم‌گیری در کمیته اضطرار آلودگی هوا باید تغییر کند تا لازم نباشد مدارس تعطیل شوند!

در سال ۲۰۰۹، شورای شهر مادرید اسپانیا در تصمیمی برخی از مکان‌های ایستگاه‌های سنجش کیفیت هوا را بدون اطلاع‌رسانی جابه‌جا کرد و با نام‌های جدید معرفی کرد.

در این جابه‌جایی، ایستگاه‌های کنار خیابان (که آلودگی بالایی داشتند) به کنار پارک (که آلودگی کمتری داشتند) منتقل شدند.

اینکار قاعدتا باعث شد که میانگین الودگی هوای اعلان‌شده توسط ایستگاه‌ها کمتر شود و شاخص کیفیت هوا هوای سالمتری را نشان دهد و به‌واسطه آن دولت محلی قادر شد که به‌طور قانونی به اتحادیه اروپا پاسخگو باشد و از زیر فشا آنها خارج شود.

این موضوع باعث ایجاد جنجال بسیار در مادرید اسپانیا شد و یک سری اقدامات شهروندی را نیز برانگیخت.

این جنجال سبب روشن شدن این موضوع شد که در سنجش هوا فقط داده‌های نهایی نباید درنظر گرفته شود و علاوه بر آن، باید به زیرساخت‌ها، مکان ایستگاه‌ها، دستگاه‌ها، کالیبراسیون و روش‌های محاسبه داده‌ها نیز توجه شود.

این اتفاق باعث به‌وجود آمدن مفهومی شد به‌نام «سنجش آگاهانه» (attuned sensing) که بیان می‌کند که درکنار داده‌های سنجش‌شده هم باید به زیرساخت‌ها و روش‌های محاسبه داده‌ها و هم باید به (نا)‌مدیریت سیاسی آلودگی هوا حساس بود و در صورت تخطی از اعمال روش درست در اعلان داده‌ها می‌توان از ظرفیت مشارکت مردم و افکار عمومی برای تحت فشار قرار دادن دستگاه‌های مربوطه استفاده کرد. ادامه مطلب “از سنجش میدانی آلودگی هوا به‌ سمت ‌سنجش آگاهانه آلودگی هوا”

نوشتار امید قائم‌پناه با عنوان «در ستایش تردید»

در ستایش تردید / امید قائم پناه

در ستایش تردید

نویسنده: امید قائم پناه

این مطلب را می‌توان نوعی معرفی ایده پیتر برگر دانست. در نوشتار پیشارو کوشش می‌شود به سوالاتی از این دست پاسخ داده شود: دوران مدرن چه ویژگی اساسی‌ای دارد؟ الزامات این ویژگی چیست؟ چه چیزی موجب تمایز نسل‌های جدیدتر از نسل‌های پیشین می‌شود؟ مواجهه آدمیان عصر حاضر و به طور خاص نسل جدید با ادیان و ایدئولوژی‌ها چگونه است؟ در چنین شرایطی نظام‌های فکری چگونه باید عمل کنند؟

ادامه مطلب “نوشتار امید قائم‌پناه با عنوان «در ستایش تردید»”

گفتمان توسعه: نگاه‌ِ جریان‌غالب، نگاهِ گاندی‌گرا

گفتمانِ توسعه: نگاه‌ِ جریان‌غالب، نگاهِ گاندی‌گرا

گفتمانِ توسعه: نگاه‌ِ جریان‌غالب، نگاهِ گاندی‌گرا

نوشته: سیبی کِی. جوزف

مترجم: غلامعلی کشانی، اسفند ۱۳۹۹

در دوران اخیر توسعه (شکوفایی)[1] به‌عنوانِ موضوعی اصلی در گفتمان‌های علوم اجتماعی خود را نشان‌ داده است. این موضوع که از برداشت‌های ترومن [رئیس‌جمهور آمریکا] و رُستوْ از رشد اقتصادی شروع شد، با پذیرشِ شکل‌های مختلفِ فکری در دوران پسا-جنگ وارد مراحلِ متعدد شد و به‌تازگی شکل‌هایی مثل توسعه‌ی پایدار و رشد فراگیر را به‌خود گرفته است. نظریه‌ی اصلیِ این مقاله این است که همه‌ی این تلاش‌ها در اثرگذاریِ چشمگیر بر روی بحرانِ پیشاروی توسعه‌ی جریان‌غالب[2] شکست خورده‌اند. در این بافتار است که برداشتِ گاندی از توسعه توانسته است توجه دانشمندان و فعالان را در سراسر جهان به خود جلب کند. این مقاله تلاش کرده است نقد گاندی به توسعه به‌عنوانِ بخشِ جدایی‌ناپذیرِ تمدنِ صنعتیِ مدرن را بررسی کند و همین‌طور وجوهِ الگوی توسعه‌‌ی اقتصادیِ پیشنهادیِ او را نشان بدهد که می‌تواند پایدار و بادوام باشد. ادامه مطلب “گفتمان توسعه: نگاه‌ِ جریان‌غالب، نگاهِ گاندی‌گرا”

مباحثه احمد زیدآبادی با مصطفی ملکیان | سیاست، حقیقت و هویت | روزنامه هم‌میهن

مباحثه احمد زیدآبادی با مصطفی ملکیان

مباحثه احمد زیدآبادی با مصطفی ملکیان

سیاست، حقیقت و هویت

منتشر شده در روزنامه هم‌میهن (۲۵ و ۲۶ دیماه ۱۴۰۱)

مجتبی پارسا (خبرنگار گروه بین‌الملل): آخرین باری که با مصطفی ملکیان مصاحبه کردم، آذر 98 بود. حال‌وروز خیلی خوبی نداشت و این را می‌شد به‌راحتی در چهره‌اش خواند. با یکی از دوستانِ همکار، به دفترش رفته بودیم. قرار بود در مورد موضوع دیگری که یادم نمی‌آید چه بود، حرف بزنیم، اما نمی‌شد به حوادث آن آبانِ مُر و تلخ، بی‌اعتنا بود. در نهایت موضوع مصاحبه، همان‌جا تغییر کرد. ملکیان می‌گفت نمی‌شود به کسی سوزن زد و وقتی او از درد، داد کشید، با او برخورد کرد که چرا داد می‌کشد. سه سال از آن روزها می‌گذرد و گویی هیچ از رنجِ آن روزها کاسته نشده و چیزی تغییر نکرده، جز چهره مصطفی ملکیان که حزین‌تر از گذشته شده است. این‌بار احمد زیدآبادی، در مقابل ملکیان نشست و با او گفت‌وگو کرد. زیدآبادی‌ای که گوش شنوایی نه در میان حاکمان می‌یابد و نه در میان مردمان؛ و از همین‌رو از سیاست و تحلیلِ سیاسی کنار کشیده، با ملکیانی هم‌صحبت شده که اخیرا گفته، امیدی به اصلاح شرایط ندارد. زیدآبادی معتقد است که ما در این نقطه از تاریخ و جغرافیا به‌دنیا آمده‌ایم و فرهنگ و زبان «هویتی ملی» ما را شکل و برای هر انسانی باید خاستگاه و ریشه‌هایش اهمیت داشته باشد. زیدآبادی نگران آینده و مرزهای ایران است، اما ملکیان می‌گوید حفظ کشور به‌خودیِ خود هیچ اهمیتی ندارد، بلکه «حفظ کشوری اهمیت دارد که رژیم سیاسی‌اش براساس عدالت و اخلاق رفتار می‌کند.» او همچنین معتقد است که در حوزه روشنفکری وقتی از حقیقت حرف می‌زنیم یعنی روشنفکر، آنچه را که ناظر به موضوعات، مسائل و مشکلات اجتماعی به‌نظرش حقیقت می‌آید، باید با هم‌نوعانش در میان بگذارد. در ادامه‌ی این گفت‌وگو بحث بر سر حقیقت و مصلحت، اخلاق در سیاست و عدم امکان گفت‌وگو با کسانی است که «قانون»، «اخلاق» و «عقلانیت» را زیر پا می‌گذارند. ملکیان می‌گوید، اگر این سه را به‌عنوان زمینه مشترک بپذیرند، حاضر است با هر کسی گفت‌وگو کند.

ادامه مطلب “مباحثه احمد زیدآبادی با مصطفی ملکیان | سیاست، حقیقت و هویت | روزنامه هم‌میهن”