
ما پژوهشگرِ فلسفهی اخلاق و سیاستیم. فعالیتهایمان در سنتهای فلسفیِ گوناگونی ریشه دارد. بهندرت هم پیش میآید با همدیگر موافق باشیم. بااینهمه، اتفاقنظر داریم که روابطمان با حیواناتِ دیگر تحولی ژرف میطلبد. رویّههایی را که طی آنها با حیواناتْ همچون شیء یا کالا رفتار میشود محکوم میکنیم. اعلام میکنیم استثمار حیوانات تا جایی که موجب خشونت و زیانِ غیرضروری میشود غیرمنصفانه و اخلاقاً دفاعناپذیر است.
در زیسترفتارشناسی و عصبزیستشناسی، محرز شده است که پستانداران، پرندگان، ماهیان، و بسیاری از بیمهرگانْ حسمندند، یعنی قادر به تجربهی لذت، درد، و انواع هیجاناتاند. این حیوانات سوژههایی آگاهاند. دربارهی دنیای پیرامونشان نظرگاهی از آنِ خود دارند. درنتیجه، از منافعی برخوردارند: رفتارهای ما بهروزیشان را متأثر میکند و میتواند برایشان مفید یا زیانبار باشد. وقتی به سگ یا خوکی صدمه میزنیم، وقتی مرغ یا ماهیِ سالمونی را در اسارت نگاه میداریم، وقتی گوسالهای را برای گوشتش یا راسویی را برای پوستش میکشیم، بنیادیترین منافعشان را بهشدت نقض میکنیم.
بااینحال، میتوان جلوی تمام این زیانها را گرفت. بهوضوح این امکان وجود دارد که از پوشیدن چرم، شرکت در گاوبازی و گاوسواری، یا نمایشِ شیرهای محبوس در باغوحش به کودکان، خودداری کنیم. بسیاری از ما همین حالا هم میتوانیم مصرف خوردنیهای حیوانی را کنار بگذاریم و همچنان سالم باشیم. همچنین، پیشرفت آیندهی اقتصادِ وگان هم امور را آسانتر خواهد کرد. از دیدگاهی سیاسی و نهادی، این امکان وجود دارد که حیوانات را صرفاً به چشم منابعی در خدمت خودمان نبینیم.

این امر که حیوانات به گونهی انسانِ خردمند تعلق ندارند موضوعیتِ اخلاقی ندارد: شاید کماهمیتترانگاشتن منافع حیوانات در مقابل منافع مشابه انسانها امری طبیعی به نظر برسد، اما این شهودِ گونهپرستانه کندوکاو دقیقتر را برنمیتابد. در حالت کلی، تعلق به یک گروه زیستی (چه بر مبنای گونهی جانوری، رنگ پوست، چه جنسیت) بهخودیخود نمیتواند ملاحظه یا رفتارِ نابرابر را توجیه کند.
انسانها با دیگر حیوانات تفاوتهایی دارند، درست همانطور که میان اعضای یک گونهی جانوری تفاوتهایی وجود دارد. البته که برخی تواناییهای پیچیدهی شناختی منجر به پیدایش منافعِ خاصی میشود، که آن نیز رفتارهای خاصی را توجیه میکند. اما تواناییِ یک سوژه در نگارش سمفونی، انجام محاسبات پیشرفتهی ریاضیاتی، یا متصورشدنِ خودش در آیندهای دور، هرقدر که شگفتانگیز باشد، ارتباطی با ملاحظات مربوط به منافع لذتطلبانه و رنجگریزانهاش ندارد. منافع باهوشترینهایمان از منافع مشابه آنهایی که هوشِ کمتری دارند مهمتر نیست. در غیر این صورت، افراد را بنا به قوایی رتبهبندی کردهایم که هیچ موضوعیتِ اخلاقیای ندارند. این نگرشِ تواناگرایانه اخلاقاً دفاعپذیر نیست.
پس دشوار بتوان از این نتیجهگیری گریخت: استثمارِ حیوانات اساساً غیرعادلانه است، زیرا بیجهت به حیوانات زیان میرساند. ازاینرو، کوشش برای محوِ آن ضروری است، بهویژه با هدفِ بستنِ کشتارگاهها، ممنوعیت صیّادی، و توسعهی سامانههای غذاییِ گیاهپایه. البته که خیالاتی هم نیستیم؛ دستیابی به چنین پروژهای در کوتاهمدت میسر نیست، مخصوصاً که لازمهاش دستکشیدن از عاداتِ دیرینِ گونهپرستانه و متحولکردن بنیادینِ نهادهای گوناگون است. اما باور داریم پایانِ استثمارِ حیوانات یگانه افق مشترکی است که همزمان هم واقعگرایانه و هم برای غیرانسانها عادلانه است.
اگر پژوهشگرِ فلسفهی اخلاق یا فلسفهی سیاسی هستید، میتوانید این بیانیه را از اینجا امضا کنید.
پینوشتِ مترجم: ازآنجاکه متون مرتبط با حیوانات و اهمیتِ اخلاقی و سیاسیِ حیوانات به اندازهی بایسته و شایسته برای مخاطب فارسیزبان آشنا نیست، معرفیِ گزیدهای از این آثار ضروری مینماید.
دفاع از وگانیسم در ساحت عقل سلیم:
Francione, G. L. (2023). Are You a Vegan or Are You an Extremist?. Think, ۲۲(۶۴), ۵-۱۳٫
شری، کلب. (۲۰۱۳). دوازده پرسش از گیاهخواران اخلاقی. ترجمه علیزاده اصلی، محمدرسول (۱۴۰۲). نشر کرگدن.
Hooley, D., & Nobis, N. (2015). A moral argument for veganism. In Philosophy comes to dinner (pp. 92-108). Routledge.
ترجمهی فارسیِ مقالهی «استدلالی اخلاقی برای وگانیسم» را از اینجا بخوانید.
دفاع از حقوق حیوانات از منظر قراردادگرایی و با نگاه به جان رالز:
Rowlands, M. (2009). Contractarianism and Animal Rights. In: Animal Rights. Palgrave Macmillan.
Baldwin, G. (2023). Rawls and Animal Moral Personality. Animals, ۱۳(۷), p.1238.
دفاع از حقوق حیوانات از منظر وظیفهگرایی:
Korsgaard, C. M. (2018). Fellow creatures: Our obligations to the other animals. Oxford University Press.
Müller, N. D. (2022). Kantianism for Animals: A Radical Kantian Animal Ethic. Palgrave Macmillan.
ریگان، تام. (۲۰۰۳). حق حیوان، خطای انسان. ترجمه خداپناه، بهنام (۱۳۹۷). نشر کرگدن.
فایدهباوری در دفاع از حیوانات:
Višak, T. (2013). Killing happy animals: Explorations in utilitarian ethics. Palgrave Macmillan.
سینگر، پیتر. (۲۰۰۲). آزادی حیوانات. ترجمه خداپناه، بهنام (۱۳۹۶). نشر ققنوس.
فضیلتگرایی در دفاع از حیوانات:
Abbate, C. (2014). Virtues and animals: A minimally decent ethic for practical living in a non-ideal world. Journal of Agricultural and Environmental Ethics, ۲۷, ۹۰۹-۹۲۹٫
Alvaro, C. (2019). Ethical veganism, virtue ethics, and the great soul. Rowman & Littlefield.
حیوانات و سیاست:
Cochrane, A. (2010). An Introduction to Animals and Political Theory. Palgrave Macmillan.
Donaldson, S., & Kymlicka, W. (2017). Animals in political theory. In: The Oxford handbook of animal studies, 43-64.
Cochrane, A. (2018). Sentientist politics: A theory of global inter-species justice. Oxford University Press.
Milburn, J. (2017). Robert Nozick on Nonhuman Animals: Rights, Value and the Meaning of Life. In: Ethical and Political Approaches to Nonhuman Animal Issues. Palgrave Macmillan.
Nibert, D. (Ed.). (2017). Animal oppression and capitalism [2 volumes]. Bloomsbury Publishing USA.
Dickstein, J., Dutkiewicz, J., Guha-Majumdar, J., & Winter, D. R. (2022). Veganism as left praxis. Capitalism Nature Socialism, ۳۳(۳), ۵۶-۷۵٫
ترجمهی فارسیِ مقالهی «وگنیسم، بهعنوان پرکسیس چپ» را از اینجا بخوانید.
فمینیسم، اکوفمینسیم، و اخلاق مراقبت در دفاع از حیوانات:
Adams, C. J. (2015). The sexual politics of meat: A feminist-vegetarian critical theory. Bloomsbury Publishing USA.
Adams, C. J., & Gruen, L. (Eds.). (2021). Ecofeminism: Feminist intersections with other animals and the earth. Bloomsbury Publishing USA.
در ایران پس از فوت خانم مهسا امینی که بسیار اندو بار بود برخی چه کردند و هنوز پوشش این واقعه تاسف بار ادامه دارد. توجه صدانت و رسانه ها چقدر بود؟ حال اگر ۱۰۰۰۰ نفری که به دست کشور دموکرات اسرائیل قصابی شده است در جایی بجز سیطره لیبرال-دموکراسی فاشیست اتفاق افتاده بود چه هیاهویی بلند میشد. به این علت است که لیبرالیسم-فاشیسم در واقع بدتر از فاشیسم است. چون جنایتکاری فاشیسم را می توان لاقل بیان کرد اما لیبرالیسم-فاشیسم همه ابزار خبری، آموزشی، دانشگاهی، قضایی ووو … را تحت کنترل خود دارد. به همین دلیل لیبرالیسم-فاشیسم بیشتر می کشد انهم با ادعای دفاع از دموکراسی!
یکی از مغالطات منطقی مغالطه ” علت جعلی ” است . مغالطه ی علت جعلی زمانی رخ می دهد که علتی به عنوان عامل وقوع معرفی شود که علت آن پدیده نیست یا حداقل علت اصلی نیست .
حال ادعا و القای این که در غرب کسی نمی تواند جنایات اسرائیل را بیان کند و اسرائیل لیبرال – فاشیست به دلیل حاکمیت و سیطره لیبرالیسم در آنجا هر چه قدر می خواهد جنایت کند گذشته از غلو بودن جز این مغلطه ی علت جعلی نیست . و من در هیچ کدام از رسانه ها و جریانات داخل غرب ستیزی که مخالف موجودیت اسرائیل و خواهان نابودی آن هم هستند چنین ادعا و تحلیلی را ندیدم !
این که رسانه های اصلی غرب به جنایات اسرائیل نپرداخته و سکوت می کنند و بعضا در مواردی حمایت هم می کنند و یا در غرب مخاافت با اسرائیل تا حدی دشوار و بعضا ممکن است با هزینه همراه باشد نه به دلیل حاکمیت لیبرال – فاشیست بنا به ادعای شما که به دلیل سلطه و نفوذ صهیونیست ها در آنجاست . بسیاری از این رسانه ها یا متعلق به صهیونیست ها و یا تا حدی وابستگی مالی به آنها دارد و طبیعی است که نمی توانند علیه اسرائیل در همه موارد خصمانه و همه جا سخن بگویند . در واقع اگر سکوت و بعضا همراهی با اسرائیل است علتش کنترل و سلطه سیاسی ، اقتصادی ، رسانه ای صهیونیسم در غرب است نه حاکمیت و سیطره ی آن چه لیبرال – فاشیسم مب دانید و مدعی آن هستید .
اتفاقا آن چیزی که این سلطه را اکنون تا حدی تضعیف کرده است و می کند حاکمیت لیبرال – دموکراسی و آزادی و تکثرگرایی برآمده از آن در غرب است که اجازه می دهد مخالفان و منتقدان اسرائیل بتوانند خرده روایت های متفاوت و در حاشیه در باب مقوله ی فلسطین و منازعات اعراب و اسرائیل را در کتاب ها و مقالات و سخنرانی ها علی رغم این سلطه و نفوذ صهیونیسم در آنجا بیان کنند و اذهان مردم غرب را آرام آرام به واقعیات فلسطین و اسرائیل آشنا کند و این سلطه ی صهیونیسم و کلان روایت رسمی و برساخته ی آن را کم کم تضعیف کرده و به چالش بکشد .
گذشته از این انحصار رسانه ای نه به دلیل وجود و پیدایش برخی رسانه ها و شبکه های دیگر آزاد و مستقل بلکه گسترش شبکه های اجتماعی هم چون تلگرام ، توئیتر ، اینستا و … برخلاف دو دهه ی پیش با چالش مواجه است چون از طریق این شبکه های اجتماعی هم اخبار کذب و شایعات و هم حقایقی و واقعیاتی که رسانه های اصلی به آن نمی خواهند بپردازند یا مخفی می خواهند کنند در سطح گسترده منتشر می شود لذا حاکمیت رسانه ای و شبکه ای و انحصار آن برخلاف دو دهه ی پیش به دلیل پیدایش این شبکه های اجتماعی دچار چالش شده است و می شود و دیگر نمی توان فقط یک کلان روایت را در رسانه ها منتشر کرد و پوشش داد .
بر خلاف ادعای شما اتفاقا خطرناک ترین نوع فاشیسم ، فاشیسم دینی است . چرا که فاشیسم و سایر ایدئولوژی های بشری مثل مارکسیسم و حتی لیبرالیسم به دلیل بشری بودن مقدس نبوده و قابلیت نقد و زیر سوال بردن و به چالش کشیدن آنها وجود دارد . اما فاشیسم دینی و برآمده از دین چون مدعی الهی بودن و حق و تکلیف و دستور خداوند است ؛ به دلیل این تقدس مآبی نه فقط امکان و راه نقد و مخالفت را با احکام و دستوراتش ولو ضد اخلاقی و ضد انسانی هم باشد وجود نداشته یا به دشواری ممکن است که با ادعای الهی بودن و حکم و دستور خداوند بودن آنها را توجیه و تقدیس هم می کند .
لذا احکام و اعمال ضد اخلاقی و غیرانسانی مثل جهاد ابتدایی ( جنگ تهاجمی ) با کفار ، سنگسار ، کشتن مرتدین و … بر مبنای جهان بینی بر آمده از آن نه فقط توجیه و قابل دفاع است که در تضاد با اخلاق و انسانیت هم محسوب نمی شود .
به همین دلیل است که آیت الله نائینی از روحانیون مشروطه خواه در رساله خود که در دفاع از مشروطیت می نویسد استبداد دینی را به مراتب خطرناک تر بدتر از استبداد سیاسی قلمداد می کند چرا گه استبداد دینی را مقوم و تقدیس گر و پشتیبان خطرناک استبداد سیاسی می داند و می بیند .
لذا با توجه به توضیحات فوق معلوم شد که استبداد دینی و فاشیسم دینی و جهان بینی برآمده از آن به مراتب خطرناک تر از استبدادهای سیاسی بر آمده از ایدئولوژی های بشری هم چون مارکسیسم و فاشیسم است چرا که جنایات این مکاتب و فاشیست ها و مارکسیست ها و حتی جنایات لیبرال ها را می توان بیان و نقد کرد اما احکام و دستورات و باورهای ضد اخلاقی و غیرانسانی و جنایات برآمده از فاشیسم دینی و جهان بینی برآمده از مثل دستور و حکم قتل و کشتن مرتدین را به دلیل ادعای الهی بودن آنها نه فقط نمی توان نقد کرد و با آنها مخالفت کرد که نمی توان اصلا جنایت و غیرانسانی دانست ! و این احکام و باورهای در تضاد با اخلاق و انسانیت در زمانه ی ما که منطبق بر اخلاق و انسانیت هم قلمداد و معرفی شده و از آن دفاع و پای فشاری هم می شود !!!
اگر از مکتب فاشیسم بگذریم ، لیبرالیسم یا آن چه به قول شما فاشیست – لیبرالیست می دانید و حتی مارکسیسم دیگر فتوا و دستور کشتن مخالفین و مرتدین از این مکاتب را نمی دهند اما فاشیسم دینی و جهان بینی مبتنی بر آن به اسم دفاع از دین و ارزش های الهی ! هم چنان و حتی در این دوران مدرن که آزادی به تعبیر حتی شخص دکتر عبدالکریمی منتقد لیبرالیسم و غرب مدرن از الزامات و مقومات آن یعنی این جهان مدرن کنونی است ؛ هم چنان فتوا به قتل و ترور و کشتن دگراندیشان مخالف مرتد و ساب النبی و استبداد دینی می دهد که یکی از این قربانیان که از متفکرین کشورمان محسوب می شد احمد کسروی را می توان نام برد که بر مبنای این جهان بینی و فاشیسم برآمده از آن سلاخی شد !
مگر ما انسانها رابطه درستی با یکدیگر داریم که انتظار تحول در رابطه با حیوانات را داریم؟رابطه انسانها با یکدیگر همان رابطه برخاسته خوی حیوانی است که رنگ و لعاب کلمه انسانی را گرفته است،از غرب تا شرق عالم انسان مشغول کشتن و غارت و ویرانی انسان است.این بیانیه هم از آن دست بیانیه های ژورنالیستی است که در قرن بیستم و در پی جنگ سرد باب شد،طومار هایی در محکومیت سلاح هسته ای با امضا نوابغ بشری که تاثیری نداشت و پس از آن زرادخانه ها مدرن شدند و سلاح هسته ای ابزار تهدید ابرقدرت ها شد تا راحت تر بتوانند ممالک ضعیف را چپاول کنند،در ماجرای جنگ اوکراین لفاظی های هسته ای به خوبی غرب را در عدم کنش موثر در برابر روس ها کنترل کرد تا با فرسایشی شدن جنگ،نهایتا اوکراین به پذیرش از دست دادن خاکش مثل کریمه تن دهد و چند امتیاز پوچ را بپذیرد و تنها گناه اوکراین در این قصه این باشد که سلاح هسته ای نداشت تا با آن بازدارندگی ایجاد کند.
تا وقتی رابطه انسان با انسان متحول نشود و در کنترل خوی انسانی اش قرار نگیرد،رابطه انسان با هیچ موجودی اصلاح نخواهد شد.
I am an illiterate regressive backward retrograde biased uncivilized individual. Is it fair to raise the subject of animals right now? What about human beings who are being crushed and maimed by cluster bombs? Dear Said-ah’ Net officials. Is it rational and human that all our mind be set up by modern, academic or hip United States’ culture ? It is time we thought.
در زمانی که Michael Moore و Pundit های جامعه جهانی ازتحصن حتی یهودیها در نیویورک نام میبرند، زمانی که فرانسه، انگلیس و آلمان علیه media و فریبکاری امثال Ted Turner و Media Mogul در کانالیزه کردن و هدایت فریبکارانه مردم وپنهان کردن اشغال بازمانده محل زندگی یک مردم توسط اسرائیل به بهانه دفاع حماس از شرف خود سخن میگویند، آیا این فریب خوردن از super models و stratagem جذابیت غیرصادقانه دانشگاهی نیست که از اشغالگری و کشتار هزاران کودک چشم بپوشیم و برای سوسک و گل و گیاه اشک بریزیم؟
عالی
اتفاقا وقایع اتفاق افتاده در جوامع غرب پس از جنگ اخیر حماس و اسرائیل تا حد زیادی نادرستی و گمراه کننده و غلو بودن این ادعای شما که لیبرالیسم – فاشیسم می تواند جنایت کند چون همه ابزار خبری ، آموزشی ، دانشگاهی و قضایی را تحت کنترل دارد را نشان داد .
در آمریکا کشوری که بیشترین نفوذ را صهیونیست ها در آن دارند در دانشگاههای آمریکا و حتی برخی مدارس دانشجویان و دانش آموزان تظاهرات و تجمعات فراوانی را در حمایت از مردم فلسطین برگزار کردند تا آنجا که صدای صهیونیست ها به بهانه یهود ستیزی درآمد .
در لندن همین هفته قبل در شنبه تظاهرات سیصد هزار نفری در حمایت از فلسطین و آتش بس در غزه برگزار شد . نکته ی جالب اینجاست که دولت بریتانیا چون این تظاهرات مصادف با گرامی داشت سالگرد جنگ جهانی اول است می خواست که جلوی آن را بگیرد اما پلیس این کشور اعلام کرد نمی تواند این کار را کند .
در فرانسه هم که دولت این کشور قصد داشت تجمعات و راهپیمایی ها در حمایت از فلسطین را محدود کند با واکنش دستگاه و نهاد قضایی این کشور رو به رو شد که این کار خلاف دموکراسی و آزادی تجمعات است و دولت این کشور اجازه ی چنین کاری را ندارد .
در کنگره ی آمریکا دو نماینده زن مسلمان آن یعنی ایلهان عمر و رشیده طالب فلسطینی تبار علنا و آزادانه به حمایت نه فقط از غزه که حتی حماس برخاستند . خانم ایلهان عمر که از منتقدان صریح اسرائیل در کنگره ی آمریکا بوده است سه دوره نماینده ی مجلس نمایندگان شده است و فقط در این دوره اخیر که جمهوری خواهان اکثریت را در مجلس نمایندگان در اختیار گرفتند وی را به بهانه ی یهودستیزی از کمیته روابط خارجی مجلس اخراج کردند .
در غرب کم نیستند چهره های دانشگاهی که از منتفدان و مخالفان اسرائیل و سیاست های آن بوده و حتی در این زمینه کتاب نوشته اند . یکی از آنها ” ایلان پایه ” چهره ی اسرائیلی تبار و استاد دانشگاه در بریتانیا است که نه فقط از منتقدان سیاست های اسرائیل که مخالف موجودیت آن و طرفدار راه حل ” یک کشوری و دو ملتی ” است که یکی از مهمترین کتاب هایش ” ده باور غلط مشهور در باب اسرائیل ” است که در ایران هم ترجمه شده است .
اخیرا مبتنی بر نظرسنجی که رسانه ی “بی بی سی ” از مردم آمریکا منتشر کرده است حدود پنجاه و دو درصد مصاحبه شوندگان آمریکایی در این نظرسنجی مخالف و یا تمایلی به ادامه کمک های ایالات متحده و دولت کشورشان به اسرائیل نداشتند . همین طور این شبکه در عین محکومیت حماس به خشونت های نظامیان و شهرک نشینان در کرانه باختری و کشته شدن بیش از صد فلسطینی در این مناطق اشاره داشت .
بماند که در این مدت هم بارها تظاهرات گوناگون در خود غرب حتی کشوری مثل صربستان که سابقه ی نسل کشی مسلمانان در جنگ بوسنی را دارند در حمایت از فلسطین و محکومیت اسرائیل برگزار شده است . این چه سلطه ی رسانه ای لیبرال – فاشیستی است که شما و امثال شما مدعی هستید که در غرب به دلیل آن نمی توان جنایات اسرائیل را بیان کرد و بعد این همه انتقاد و تظاهرات در آنجا علیه اسرائیل نه فقط در خیابان ها که بلکه دانشگاهها از جمله در آمریکا برگزار می شود و برخی از رسانه ها و روزنامه های آنجا مثل بی بی سی و گاردین نه فقط به جنایات و خشونت های اسرائیل و مشکلات و مصائب مردم جنگ زده ی غزه اشاره که نظرسنجی به ضرر آن انتشار می دهند و این همه مقاله و کتاب هم علیه اسرائیل و صهیونیسم و کلان روایت آن منتشر می شود ؟
نگاه ایرانی antiquated به استبداد مدرنیته و فاشیسم دارید. وقتی به صحبت مردم شرق گوش میدهیم، حتا جامعه دانشگاهی متوجه میشویم که انتظار دارند که فاشیسم و suppression ماشینری جهان غرب در چارچوب آن چه آنان در duality خوب و بد دارند استبداد اعمال کند.این فهم ایرانی از pseudo-modernism ، دارای idealized vision (تصور آرمانی) این گونه میاندیشد جامه Hispanic یا Amerinadian را مانند ایران باید خفه کند! در صورتی که Mass sensationalism و بازی با احساسات قشر گیج شده به سبب قدرت و تکنولوژی the Establisment مطلبی به روز وبه شدت گیج کننده است. Mass Mobilization و جذب افراد ناآشنا با جهان غرب در جامعه جنوب، سرنیزه غرب علیه دولتهایی است که حقارت بردگی و توهم دانشگاهی منتج به فرهنگ consumerism را نپذیرفتهاند.
وقتی که به جای مردم فلسطین از واژه حماس استفاده میکنید مشخص است آبشخور فکری شما کجاست
طرفداری از فاشیسم و تلاش برای تطهیر آن هم فقط از قشر معتقد به روشنفکری و اساتید careerist می توان انتظار داشت. عجیب است که فاشیست ایرانی چگونه از امپریالیسم قدیم و New World Order می خواهد دفاع کند! fine tune کردن اندیشه به ترافیک، آلودگی هوا، ،prostitution ،
،Ozone layer Depletion ، خشونت و فساد و همچنین سردرگمی روابط بین الملل به سبب تناقض غیر قابل حل طرفداری از دموکراسی و بازی با اذهان، پروپاگاندا ، election rigging و هزاران agony دیگر تا ابد هم در میان قشر ایرانی تمام نخواهد شد. همان که فرانسیس بیکن در مورد سعادتمندی بشر به عنوان هدف علم خواند و بهره کشی انسان از طبیعت را مطرح کرد و در زمانی که سرخپوست ها و مسلمانان کشور شما دو و چند هزار سال قبل ادر احترام به طبیعت و ثواب درختکاری و پرهیز از اصراف و یا حرام بودن آ« در محافل شرقی برخلاف جوامع لیبرال فاشیست به آن معتقد بودند. کاسب را حبیب خدا می دانستند و نه یک entrepreuneur .
مانند همیشه قشر تابع اساتید تابع ترجمه درجه هشت و روشنفکران طالب جلب توجه حتی یک خط بی اشکال در مورد آن چه مدهوششان کرده نمی توانند بنویسند!
اشکال ۱/
فاشیسم یک پدیده مدرن است. فاشیسم دینی تناقض گویی است و یک self-defeater خودشکن است.
واقعا بی فایده است که به توهم pseudo-modernبخواهی مطلبی بیان کنی. اگر فاشیسم است مدرن است که اصولا با متافیزیک می جنگد. نمی توانند یک خط بدون تناقض گویی بنویسند. هیچ کدام از باورهایشان به روز و غربی نیست! همان توهم ایرانی که کشور خود را تخریب می کند و fingerpoint می کند و عوارض مدرنیته و مدرنیته کاذب و شبه مدرنیسم را نمی شناسد.آن چه در همه دنیا راجع به آن سخن گفته می شود و فقط اساتید ایرانی با distortiom و تحریف غرب تطهیر کرده به خورد ایرانی می دهند.
چگونه می شود عده ای مشکلات فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و رسانه را برآمده از عملکرد سیاسیون جمهوری اسلامی می دانند اما در نقد و همراهی حکومت های غربی صهیونیسم را از لیبرالیسم تفکیک می کنند و لیبرالیسم را تطهیر می کنند؟ چگونه است در نقد جمهوری اسلامی از انگیخته ها به فاسد بودن انگیزه ها پل می زنید اما در مواجه با غرب کاملا دوگانه عمل می کنید؟تفکر لیبرالیسم غیر هوچی گری ماست مالی و بنیادگرایی در چارچوب منافع غرب هیچ آورده معرفتی ندارد .
وقتی که حاکمیت ها اعتراضات علیه صهیونیست ها را سرکوب می کنند و جریمه های سنگین تصویب می کنند دلیل بر آزادی بیان و مطبوعات هست تظاهر کنندگان غربی در اولین مرحله بر علیه حاکمیت خود شورش کردند و بعد صهیونیسم را محکوم کردند روغن ریخته را نذر امامزاده نکنید
دوستی که فرمودند بدترین نوع فاشیسم ،فاشیسم دینی است متوجه نیست که این عبارت پارادوکسیکال است دین بزرگتر دشمن فاشیسم است آنچه مقدس است دین است (نه منسوب به دین با یاء نسبت) قرائت مقدس نیست دین مقدس است که آموزهای مطابق با واقع دارد و منطبق واقع است اگر دین مطابق با واقع نباشد دین نیست و این نوع قداست در عرصه فلسفه نیز مقدس است از نگاه فیلسوف عقلانیت مقدس است و به هر گزاره ای که عقل از واقع کشف می کند باید متعبد بود فلاسفه نیز باید به حقیقت و گزاره های مطابق با واقع متعبد باشند قداست دین نزد دینداران پسینی است نه پیشینی هر چند می دانم ایشان قائل به امکان کشف واقع نیستند اما در همیشه چنین افرادی نه تنها اطهار فضل می کنند بلکه نسخه هم می دهند و هیچوقت پاسخ نمی دهند که چرا مدعیات خود را زیرپا می گذارند؟