در نگاه سنّتی به اسلام؛ روزه نگیران را باید تازیانه زد و کُشت

در نگاه سنّتی به اسلام؛ روزه نگیران را باید تازیانه زد و کُشت

پس از استقرار جمهوری اسلامی، متولیان فقهیِ نظام درصدد پیاده کردن احکام فقهی در ایران برآمدند. اینان در بارۀ کسانی که اهل روزه گرفتن نیستند قائل به تعزیر و مجازات‌اند و از همین روست که در آستانۀ ماه رمضان برخی مسئولان قضایی و دادستان‌های مناطق به گوشزدِ مجازات می‌پردازند. عزم آنان در مجازات روزه‌نگیران، دقیقاً به خاطر همان تعهدی است که نسبت به پیاده‌سازی احکام فقهی دارند.
در این‌جا بد نیست رأی عموم فقها در طول تاریخ در بارۀ ترک روزه را بدانیم تا پی ببریم متولیان فقهی نظام، فقط اندکی از آن قهر و غلظت و خون و جراحت و شلاق را به رُخ رعیّت می‌کشند و فعلاً شرایط را برای نمایش کامل آن فراهم نمی‌بینند چه، عموم فقها قائل‌اند که اگر کسی در ساعات روزه‌داری در محیط کار ، در پادگان ، در غذاخوری ، در محل کسب و کارش به هنگام تشنگی و یا در وقت ناهار آب بنوشد یا غذا بخورد باید او را به باد کتک گرفت و شلاق زد! و چنان‌چه در روزهای بعد دوباره احساس تشنگی و گرسنگی کرد و آب نوشید و غذایی خورد باید وی را در سومین یا چهارمین بار اعدام کرد. با این وصف، تصدیق خواهید کرد که اینک در دوران رأفت بسر می‌بریم چرا که اگر قرار باشد آن احکام فقهی به طور دقیق و کامل اجرا شود آغازش جراحتِ شلاق و فرجامش سینۀ گورستان است.

به متن سخن بزرگان فقه دقت کنید:
محقق حلی: «ویعزر من أفطر لا مستحلا ، مره وثانیه فإن عاد ثالثه قتل –المختصر النافع ص ۶۷» و « من أفطر ” مستحلا ” فهو مرتد ، إن کان ممن عرف قواعد الإسلام ، وإن اعتقد العصیان عزر فإن عاد عزر فإن عاد قتل فی الثالثه وقیل فی الرابعه – المعتبر ج ۲ ص ۶۸۱-».

علامه حلی: «من أفطر مستحلا ، وقد ولد على الفطره فهو مرتد ولو لم یعرف قواعد الإسلام عرف ثم یعامل بعد ذلک بما یعامل به المولود على الفطره. ولو اعتقد التحریم عزر ، فإن عاد عزر فإن عاد قتل فی الثالثه وقیل: فی الرابعه – تحریر الاحکام ج۱ ص ۴۸۳-».

ملا احمد نراقی: « من أفطر عامدا فی شهر رمضان فإن کان مستحلا فهو مرتد إن کان ممن عرف قواعد الاسلام وکان إفطاره بما علم تحریمه من الدین ضروره … وإن لم یکن مستحلا یعزر بما یراه الحاکم ، فإن عاد ثانیا عزر أیضا ، فإن عاد إلیه ثالثا قتل فیها على المشهور بین الأصحاب –مستند الشیعه ج ۱۰ ص ۵۲۹-».

صاحب جواهر: « ومن أفطر فی شهر رمضان عالما عامدا مستحلا فهو مرتد وإن لم یکن مستحلا عزر بخمسه وعشرین سوطا فإن عاد عزر ثانیا فإن عاد قتل فی قول قوی والأحوط قتله فی الرابعه –رسائل فقهیه ص ۱۶۸».

صاحب عروه: «من أفطر فی شهر رمضان عالما عامدا إن کان مستحلا فهو مرتد بل وکذا إن لم یفطر ولکن کان مستحلا له ، وإن لم یکن مستحلا عزر بخمسه وعشرین سوطا فإن عاد بعد التعزیر عزر ثانیا فإن عاد کذلک قتل فی الثالثه والأحوط قتله فی الرابعه –عروه الوثقی ج ۳ ص ۵۹۹-».

مطابق نقل‌های بالا اگر کسی روزه را واجب بداند ولی عملاً تن به انجام آن ندهد را در بار اول و دوم تعزیر می‌کنند (۲۵ ضربه شلاق می‌زنند) و اگر باز روزه نگرفت، در بار سوم و حداکثر چهارم (اختلاف در فتوا) او را واجب القتل می‌دانند ولی اگر کسی روزه را واجب نداند (یعنی روزه را اساساً قبول نداشته باشد) در این صورت بدون طیِ هیچ مراحلی، مستقیماً اعدام می‌شود.

آیا وقت نقّادی خوانشِ قهرآمیز پیشینیان از اسلام فرا نرسیده؟ آیا ما ایرانیان تاوان برداشت تند ، حذفی ، ضدّ تربیتی و بی‌هنرِ گذشتگان از آیین پیامبر گرامی را باید بپردازیم؟ آیا در دین معرفی‌شده توسط نامبردگان هیچ جاذبیّتی می‌توان یافت؟ آیا با خواندن این احکام، دل‌ودماغی برای بهره‌مندی‌های معنوی باقی می‌ماند؟ این چه حفظ ظواهر و شعائری است که ریزشِ بیشتر را دامن می‌زند؟

خوشبختانه یکی دو سال اخیر در برخی مراکز عمومی همچو مترو، با نصب پارتیشن، امکان نوشیدن آب فراهم شده است.
لطفاً آبسردکن‌ها را نبندید مگر ما یزیدیم که آب را در این گرمای طاقت‌فرسا به روی اطفال ، پیران ، بیماران ، زنانِ معذور و … می‌بندیم!؟.

.


.

در نگاه سنّتی به اسلام؛ روزه نگیران را باید تازیانه زد و کُشت

نویسنده: امیر ترکاشوند، ۱۳۹۶/۳/۱۱

منبع: کانال بازنگری

.


.

37 نظر برای “در نگاه سنّتی به اسلام؛ روزه نگیران را باید تازیانه زد و کُشت

  1. من تعجب میکنم قرآن رو که میخونم اصلا انقد خشونت توش نیست واقعا.من اشتباه میکنم؟ این احکام رو چطور برداشت میکنن؟ من واقعا خاطرم نیس بحث مجازات تو قرآن اینطوری اومده باشه.اگر بحث تفسیر هست که پس چرا تفسیر عرفانی از قرآن رو قبول ندارند؟

    1. خانم عزیز
      در قرآن کریم هم سخن از مجازات و عقاب است و اصلا لازمه هر قانون و برنامه ای که هدفی را دنبال می کند این است که مخاطب خود و نیروی عصیانگری او را مدیریت کرده و از هرگونه توقف و انحرافی جلوگیری نماید و الا اساسا دادن برنامه به مخاطبی که روح عصیانگری در او فعال است بدون کنترل آن حس امری عبث و غیرعقلایی است.
      این تنها گوشه ای از مباحث مختلف است پس از شما و همه عزیزان می خواهم که به صورت کامل و پیگیر مباحث را در کتب مختلف دنبال کرده و از قضاوت هایی که خدای ناکرده از سر کمی آگاهی و نداشتن احاطه کامل بر مسایل ،انجام می گیرد در امان بمانیم.
      همه ما و شما در تلاشیم تا رضایت خدای مهربانمان را به دست آوریم و زیر سایه او زندگی همراه آرامش و لذتبخشی داشته باشیم.

      1. آقای «سلام»

        شیعیان قرن هاست که بدون هیچ زور و به قول شما کنترلی دارند دینداری می کنند چرا فکر می کنید حتما باید یک داعش بالاسرشون بذاریم که بشه ضمانت اجرای قانون ؟!
        ضمن این که جرم و مجازات نباید تناسب داشته باشن ؟ کسی که نمی خواد روزه بگیره باید اعدام بشه ؟
        چون قانون باید مجازات داشته باشه پس هر مجازاتی جائزه ؟ و از کسی که شلاق خورده می شه انتظار داشت که عبارت «خدای مهربان» شما رو باور کنه ؟

          1. دوست گرامی

            آیا نیروی انتظامی شلاق می زنه و اعدام می کنه ؟

            اگر روزی بنا شد آنچه آقای ترکاشوند گفتن انجام بده چه فرقی با داعش داره ؟

            لطفا به سوالات پست قبلی من جواب بدید.

      2. اقای سلام

        سخن اقای ترکاشوند در نفی مجازات نیست..بلکه غیر منطقی و غیر معقول بودن این مجازات رو گفتند..در واقع اشکال مهمی است،هم از جنبه درون دینی و هم برون دینی ،بسیار جای تامل است.شما اگر از دو کتاب ایشون یعنی«حجاب شرعی در عصر پیامبر و سنگسار»اگاهی مختصر داشته باشید میفهمید دغدغه ایشون بازخوانی دوباره متن دینی است..فلذا ما هم خواهان هستیم ایشان مسئله روزه رو همانند دیگر مسایل بررسی فقهی کنند

    2. سلام و وقت به خیر..عمده استفاده های فقهی_حقوقی از بخش روایات متن دین است و استدلال اولیه حکم از متن قران است،فلذا این احکام از متن روایات استنباط میشود

    3. اولا یک عرض در مورد خود اقای ترکاشوند که ایشون بازنشسته سپاه هستند و گرچه مطالعه داشتند ولی خب ایشون تحصیلات اکادمیک در علوم الی مرتبط با مباحثشان را میدانیم حداقل به صورت کامل کسب نکرده اند( البته خیال می کنند که کسب کرده اند)
      خب در مورد این مبحث هم
      ۱٫این حکم را بعضی از فقها قبول ندارند و در ضمن یادمان نرود که این یک حکم فقیهی است که گرچه درصد تطابق بالایی بااحکام واقعی داشته است ولی خب در این مورد احتمال خطا که مردود نیست!
      ۲٫ این حکم قتل بنابر نظر اکثر فقهای شیعه بعد از اجرای حکم مراحل قبل است
      ۳واقعا گزاره عقلی قبح عقاب دنیوی در مقابل تجری مولا یک گزاره قطعی عقل عملی است؟ اگر هم اطمینان قبل از ثبوت حکم داشته باشید بعد از ثبوت حکم(بر فرض ثبوت) حکم عقل در فرض تعارض از اطمینانی بودن خارج شده و بحث های اصول فقه و مباحث زبان شناسی(اعم از نشانه شناسی) اینجا زنده میشود.

      1. تا حالا که هیچکس نتونسته با دلیل و منطق نظریات آقای ترکاشوند رو رد کنه

        اینکه ایشون بازنشسته سپاه هستن یعنی چه ؟

        و در اخر به زبان عامیانه و با منطق صحبت کنین و با حرف های قلمبه سلمبه نمیتونین حداقل بنده رو به تعجب وادارید !!!!!!!!!!!۱

  2. سلام
    دوست عزیز شما تنها با ذکر فتوا نمی توانید به خوانشی که براساس آن فتوا صادر شده خرده بگیرید.
    بایستی روایات وارد شده در موضوع را تک به تک نقل کرده و بررسی نمایید و به طور روشمند خوانشی جدید مطرح نموده و سپس بر خوانش فقها اشکال کنید.
    لطفا باچیدن گزارش های احساسی کنار هم ذهن و دل مردممان را آشفته نکنیم و اگر بحثی داریم به صورت روشمند و با در نظر گرفتن زمان و مکان مطرح کنیم.
    فقها به عنوان دانشمندانی که عمری را در مسیر تحقیق صرف کرده اند شایسته چنین عتابهایی نیستند. اگر احترامشان نمی کنیم حداقل ادب ساحت علم و تحقیق را مراعات کنیم.

    1. سلام،
      دوست عزیز، ضرب المثلی گوید ” اعتماد خوبه اما کنترل بهتره! “. روایاتی که از فقهای محترم آورده شد، همه به عربی است و من میتوانم بگویم که چون من عربی نمیدانم روزه نمیگیرم. ای کاش ما فقها را نداشتیم و گوش فرا میدادیم به پیامبر مهربانی اسلام که با نوازش حتی بیشتر از گرسنگی را تحمل میتوان کرد. می پندارم چه کسی جز پیامبر عشق و رحمت ( ص ) میتواند حضرت حافظ ” رند ” را چنین بنوازد!
      چه خوش صید دلم کردی، بنازم چشم مستت را
      که کس آهوی وحشی را چنین خوشتر نمی گیرد ( حافظ )

    2. آقای ترکاشوند به خاطر علقه های دینی ای که دارن تقصیر رو گردن فقها انداخته اند . و ظاهرا تنها راه معقول جلوه دادن این احکام در دادگاه وجدان بشری همینه . توجه کنید که اگر یک عزیز دیندار مثل شما از سر دلسوزی و ارادتی که به فقها داره بخواد از کار اون ها دفاع کنه ، تمام این کاسه کوزه هایی که آقای ترکاشوند بر سر فقها می شکنند ، بر سر دین و پیشوایان دین می شکنه.

      به بیان دیگه آقای ترکاشوند میگه اسلام خشن نیست ما اون رو خشن می فهمیم . حالا اگه شما گفتی نه خیر ما درست می فهمیم نتیجه چی میشه ؟

    3. دوست عزیزمگر یکی از شرایط صدور فتوا نگاه به مسئله زمان و مکان نیست پس چطور حرفی را که ۷۰۰ سال پیش بیان شده به امروز مرتبط سازیم و از طرف دیگر مگر علمایی نواندیش چون ایت الله صانعی و صادقی تهرانی و… حرفی غیر از آقای ترکاشوند زده ناد که عمدتا اکثر فتواهای انان تبدیل به قانون شده است .

  3. به عمل کار برآید….
    اقای ترکاشوند،مطرح کردن این مسئله ابداعی تازه از جنابتان نیست..همانند این مسئله رو در بحث سرقت هم میتوان گفت چرا که در بحث سرقت نیز شخص در مرتبه سوم یا چهارم کشته میشود«شرح لمعه ،بحث سرقت..و قتل فی الثالثه»و همینطور دیگر مباحث…
    نکته سخن شما اینجاست که این خوانش خشونت آمیز برداشت فقهای پیشین است و نه سخن پیامبر و متن دینی او…خب بسم الله اگر مدعای شما این است بیاید و تابو شکنی کنید و اشتباهات هرمنوتیکی فقهای پیشین را بیان کنید و همان خوانش حقیقی از متن دین را برایمان بیان کنید…که بسیار خرسند میشویم…
    این بحث را میتوان به درازا کشید..میتوان پای تغییر احکام فقهی حقوقی،را هم به میان کشید و دست به تغییر احکام زد و……
    اما بسیار مشتاقم که مدعای شما به کرسی استدلال و برهان بنشیند…برداشت صحیح را ارایه کنید و ما را ……

    کسی را متفکر و اندیشمند میدانیم که رنجی از ساحات اندیشه بشری بگشاید…تقریر حقیقتی بکند و تقلیل مرارتی صورت پذیرد…..

    موفق و پیروز باشید

  4. نکته‌ای که باید دقت کرد اجرا حدود و تعزیرات زمانی است که فقیه مبسوط الید باشد و بتواند آنها را بدون هیچ گونه مشکلی جاری کند.
    اما از آنجا که فقها اجرا حدود در عصر غیبت را اکثرا جاری نمیکردند به خاطر عدم جواز آن ، لذا تا قبل از تشکیل جمهوری اسلامی ایران کسی چنین دغدغه ای نداشت. بلکه خود مردم از جان و دل مراعات ماه مبارک رمضان را میکردند

  5. بدون تعارف بگم
    نه این آقای ترکاشوند سواد مباحث فقهی و حقوقی رو داره (البته اگر دست‌چین کردن متن رو سواد بدونیم که بنده افقه فقهای زمانه هستم)، نه مخالفان‌شون (که بیشتر داستان تعریف می‌کنن)، نه موافقان‌شون (که دنبال یه راهی برای زندگی آزاد و بی‌قید هستن).
    پس بهتره هر کس سرش توی لاک خودش باشه و در علم خودش نظر بده.
    فقیه رو چه به فلسفه و فیلسوف رو چه به فقه. مورخ رو چه به اخلاق و عالم اخلاق رو چه به تاریخ.
    بی‌خودم جوش نزنید. اینجور بحث‌ها مثل این می‌مونه که بخوایم از چهار تا جمله ویتگنشتاین یا راسل یا هر شخص دیگه‌ای سریع حکم صادر کنیم که چنین و چنان بودن. اگه اون می‌شه اینم می‌شه.

    1. دوست گرامی ؛

      مهم نیست که مدعی در چه فنی استاده . مهم محتوای مدعاست .

      مدعای فقها دست کم شش وجه هرمنوتیکی ، حقوقی ، اخلاقی ، جامعه شناحتی ، تاریخی و کلامی داره . که هیچ کدوم ملک طلق فقها نیست.

      ۱٫ وجه هرمنتوتیکی یعنی : بررسی صحت استنباط یا روش استنباط فقهای ما ( اصولیون ) از متون مقدس.

      ۲٫ وجه حقوقی یعنی : بررسی سازگاری با قوانین جهانی (مثل حقوق بشر) و قوانین محلی و بعضا فقهی (مثل قاعده ی تناسب جرم و مجازات)

      ۳٫ وجه اخلاقی یعنی : بررسی سازگاری با قواعد اخلاقی به طور کلی یا مخالفت با نوع خاصی از اخلاق به طور جزئی .

      ۴٫ وجه جامعه شناختی یعنی : بررسی پیامد های اجتماعی اجرای این احکام در جامعه .

      ۵٫ وجه تاریخی یعنی : بررسی زمان و مجرای ورود چنین احکامی در تاریخ اسلام.

      ۶٫ وجه کلامی یعنی : بررسی عقایدی که راه رو برای این نحوه استنباط باز کرده اند .

      این ها هیچ کدوم ارث پدر کسی نیست که با اتهام زدن بگیم فقط ما و بقیه برن پی کار خودشون. این وضع اسف باری که می بینیم نتیجه ی اینه که کسی در طی قرن ها حق نداشته به هیچ کدوم از این ۶ بخش انتقاد کنه . از این که عده ای بیسواد منتقد می شن نمی شه نتیجه گرفت که فقط خودمون و دور و بری هامون حق انتقاد داریم . فضا رو باز نگه داریم . آدم باسواد هم پیدا میشه.

  6. همون‌طور که در یادداشت پیشین گفتم این بحث‌ها نیازمند تخصص‌های فراوانیه که کمتر در یک نفر جمع می‌شه. اگر کسی مثل استاد شبستری به این مباحث می‌پردازه، خب ماجراش متفاوته ولی اینکه بقیه صرفا حرف‌های بزرگان رو بازنویسی کنن حرف دیگه‌ایه. ترجیح می‌دم اسم این کار رو ننویسم. آدم باسواد خودش می‌دونه.
    دوستی ادعا کردن که پرداختن به ادعاهای فقها نیازمند حداقل شش دانشه. خیلی خوب. سوال بنده اینه که آیا کسی مثل آقای ترکاشوند، عالم به این شش علم هستن؟!
    بماند که تصور این دوست عزیز از این علوم هم بسیار ابتدایی و خامه.
    وقتی کسی جامعه‌شناسی فقه رو به «بررسی پیامد های اجتماعی اجرای این احکام در جامعه» تقلیل می‌ده، بهتره اول به دنبال فراگیری همون علم جامعه‌شناسی باشه تا حداقل درک درستی از گستردگی مباحث این علم و ارتباطش با فقه داشته باشه.
    وقتی کسی نه تنها وجه حقوقی بحث رو با فقه خلط می‌کنه بلکه حتی درک درستی از عرف (رسوم- سنن) یک جامعه نداره و اونها رو با قوانین محلی خلط می‌کنه، پیداست که قطعا صلاحیت اظهارنظر درباره این مباحث رو نداره.
    وقتی کسی وجه هرمنوتیکی مباحث فقهی رو به «بررسی صحت استنباط یا روش استنباط فقهای ما ( اصولیون ) از متون مقدس» تقلیل می‌ده دیگه حرفی برای گفتن نمی‌مونه.
    همون‌طور که پیشتر هم عرض کردم و البته با یک جمله‌ی اضافه:
    اگر تخصصی نگاه کردن به مباحث علوم، اسمش طلب سهم‌الارث نباشه، بهتره هر کس سرش توی لاک خودش باشه و در علم خودش نظر بده.

    1. چگونه مغلطه کنیم:
      ۱) جمله خود را با “وقتی کسی …” شروع می کنیم.
      ۲) گزاره ای را از “دیگری” پس از آن نقل می کنیم.
      ۳) جمله خود را با “… در این حد تقلیل می دهد، پس صلاحیت اظهار نظر ندارد” با پایان می دهیم.
      مثال:
      وقتی کسی (نگاه سنّتی به اسلام؛ روزه نگیران را باید تازیانه زد و کُشت ) را در این حد تقلیل می دهد، پس صلاحیت اظهار نظر ندارد.
      نکته اساسی:
      اصولا نیازی نیست “حدود تقلیل” را مشخص کنید. شنوندگان حتما گمان خواهند کرد این حدود در ذهن توانمد شما بسیار گسترده است.

      توجه اساسی تر:

      یک انسان گفت:
      خرداد ۱۳, ۱۳۹۶ در ۲:۳۳ ب.ظ
      اینجور بحث‌ها مثل این می‌مونه که بخوایم از چهار تا جمله ویتگنشتاین یا راسل یا هر شخص دیگه‌ای سریع حکم صادر کنیم که چنین و چنان بودن. اگه اون می‌شه اینم می‌شه.

    2. متاسفانه نظر شما پر بود از مغلطه حمله به شخص.
      بهتر بود اگر با تعاریف آن شخص مشکل دارید به جای آنکه به خود شخص حمله کنید، تعریف درست را ارائه کنید.
      موفق باشید

  7. هر چه بیشتر مطالعه می کنم بیشتر میفهمم اسلام آن چیزی نبود که در طول سالهای تحصیل به ما آموختند.

    1. خب بستگی داره چی مطالعه میکنی اگر خوانشی از قران و احادیث با بسامد ها و دانشهای مورد نیاز ان دارید که الگوریتم نتیجه گیریتون رو بازنگری کنید وگرنه…
      البته یادمون نره اینکه ما رجوع به نظر فقیه میکنیم از باب این است که آن فقیه با مثلا هشتاد سال رجوع به علوم آلی توان استنباط را بر اساس معیار بیشترین میزان تطابق یافته است(نه تطابق کامل) اگرچه ممکن است در نتیجه مثلا در صد مورد ۵ خطا هم داشته باشد.
      در مورد این بحث هم که واقعا حرف بسیار است جالبه برام بچه های حقوق چند تاشون به استنتاج اقای ترکاشوند میرسند؟!

  8. جناب سلام خوبست دستکم در مواجهه با فتاوای حلی و صاحب جواهر شهامت به کارگیری خرد و وجدان خویش را داشته باشیم . مهمترین سرمایه هر انسانی که انسانیتش قائم به آن است خرد و وجدان است نه نظرات و سلیقه های شخصی بقول شما دانشمندان! در حدیثی از امام کاظم آمده که عقل همان پیامبر درونی است . آیا عقل و وجدان شما احکام این دانشمندان کهن را عادلانه می یابد؟

  9. دوستان توجه بفرمایید بیرون کشیدن احکام از متون دینی کار فقیه است این فقیه است که تعیید میکند چه چیزی دین است وچه چیزی دین نیست اما وقتیکه حکم درامد واعلام شد انگاه همه مردم باسواد وبیسواد درس خوانده ونخوانده رشته اش مرتبط باشد یا نباشد همه میتوانند نظر دهند همه میتوانند چون وچرا کنند ومطالبه دلیل نمایند واگر قانع نشدند نپذیرند فقه واحکام فقهی مستقیما با جان ومال وزندگی مردم سروکار دارد بنابر این حق طبیعی مردم است که سوال کنند واگر قانع نشدند نپذیرند وهیچ ربطی به تخصص ومرتبط بودن رشته ندارد
    دراین میان روشنفکران جامعه رسالتی بسیار سنگینتر دارد که اگر حکمی از احکام فقهی با اخلاق وعقل ووجدان بشری همخوانی نداشت نسبت به ان روشنگری نموده با دلیل انرا رد نمایند

  10. اصلا مهم نیست روایات چه میگویند ماحصل حکم تعیین کننده است اگر ماحصل حکم با عقل واخلاق ووجدان بشری همخوانی نداشت ان حکم فقهی باید رد شود
    نتیجه بررسی روایات باید با عقل واخلاق جور دربیاید وگرنه روایاتیکه روبروی عقل واخلاق بایستد حتما باید کنار نهاد

    1. آقای جانان اسم موضع شما الحاد است نه عقل. تظاهر به داشتن موضع فکری برای کودکان هم به این سادگی نیست.

  11. فارغ از هر مسلک و اعتقادی
    به نظر بنده موضوع مجازات و سختگیری در هنجارشکنی، از جمله مسائلی هست که باید بیشتر با لحاظ کارکرد مورد ملاحظه قرار گیرد. به عنوان مثال یک حکومتی تصمیم میگیرد برای ریشه کن کردن قتل، برای قاتلین مجازات سوزاندن تعیین کند. خب در این حالت نباید به دردناکی سوزاندن اندیشید بلکه باید قدرت آن در بازدارندگی از قتل نگاه کرد.
    به نظر می رسد یک مکتب را نه با مجازات هایش و نه با قوانینش نمی توان نقد کرد بلکه باید با اهدافش سنجید و نقش این قوانین در رسیدن به اهداف

    1. روش غیرصادقانه شما برای تخریب اسلام کاملا کودکانه و نخ نماست. تظاهر به طرفداری و نسبت زشت دادن بایست شما را بفکر وادارد گه چرا مجبور هشتیدید نسبت دروغ بدعید

  12. درشرایطی که جمهوری اسلامی با دفع خطر داعش، آبرومند شده، تلاش آقای ترکاشوند برای ویترین کردن برخی فتاوای بعضی فقها، مشکوک است. والا مگر زمینه های دیگری برای بررسی وجود ندارد. واقعا از موضوع حجاب عرفی حداقلی، نگهداری سگ، طرح جهاد ابتدائی و موضوع فعلی مهمتر نداریم؟ ظاهرا همانطور که حاشیه سازی برای رئیس جمهور نان دارد، طرح موضوعات اینچنینی هم برای بعضی اسباب شهرت شده. چطور میشود صداقت و دغدغه دین و اخلاق را در این میان باور کرد؟

  13. اقای ترکاشوند راهت را ادامه بده ، انقدر مهم هستین که بعضی نقادان بجای نقد ، مسیر دیگری را میروند

    گالیله یک نفر بود و کلیسا خیلی نفر !

  14. امیدوارم اثار آقای ترکاشوند و … بعد از ۱۴۰۰ سال میتواند دین را از جهل و خرافات نجات دهد

  15. گذشته از این که اسلام واقعی چه هست و چه نیست؟ و مثلا ترکاشوند حق نقد داره یا نه؟ و امثال اینها، چیزی که برای من جالب و مهمه اینه که ما بعد ۱۴۰۰ سال مسلمانی، و بعد این ۴۰ سال طلایی، هنوز نمیدونیم که اسلام و تشیع چی هست؟ و چه ظرفیت هایی در اون مخفیه! و هنوز هم هر از گاهی از شنیدن احکامی مثل این یا مباهته یا احکام برده داری ، حیرت میکنیم که چقدر این آیین با آنچه ما توهمش رو داریم متفاوته
    گیرم ترکاشوند حق و صلاحیت نقد و نظر نداره، آیا ما هم حق نداریم بدونیم در آغوش چه آیینی رئوفی نفس میکشیم؟ اصلا جای علمای سلف روی تخم چشم ما، صرف یادآوری نظریات درخشان حضرات چه اشکالی داره؟ خیلی هم باید ممنون باشید که یادشون رو زنده میکنه

  16. سلام
    چه عالی که بازهم گفتگویی _ به شیوه ای مخصوص و ایرانی _ صورت گرفته است.( هر کس محترم نظرش را می گوید و نظر دیگری را گوش می دهد. سعی در فهم طرف مقابل و رسیدن به فهم و معنای تازه ای که نتیجه گفتگو باشد، در میان دیده نمی شود. یا بسیار کم است و من نمی بینم.)
    دو نکته که الان بنظرم رسید عرض می کنم :
    اول : من حق دارم دیده ها و شنیده ها را بسنجم و نقد بکنم، اما حق ندارم بگویم من یا فکر من یا مسلک و دین من یا گفتار و رفتار من،… برتر است. راستی! با یا بدون دلیل هم حق ندارم.
    دوم : بنظرم گفتگوی بمعنای امروزیش یعنی ما یک مشترکاتی _ مثل ایرانی بودن، زبان فارسی دانستن، و … _ داریم و نهایت سعی مان را در جهت فهم طرف مقابل درباره مورد مشترک را میکنیم و در این بین معنی یا مفهوم سازی مشترکی ممکن! است اتفاق بیافتد که آن می شود محصول لذت بخش رفتار لذت بخش گفتگو. بعلاوه اینکه، در حین یا بعد از گفتگو از برچسب زدن به جای فهمیدن و قبول نکردن؛ از تهدید کردن به جای ادب و مهربانی؛ از دشمنی ورزیدن به جای احترام کامل به آزادی طرف مقابل؛ و قس علی هذا، استفاده نکنیم. دوری بورزیم. و قربانام

  17. باید کشت و شلاق زد را از کجا آوردید؟ لطفا دقیقا این جمله را ذکر منبع کنید.

    1. محقق حلی: «ویعزر من أفطر لا مستحلا ، مره وثانیه فإن عاد ثالثه قتل –المختصر النافع ص ۶۷» و « من أفطر ” مستحلا ” فهو مرتد ، إن کان ممن عرف قواعد الإسلام ، وإن اعتقد العصیان عزر فإن عاد عزر فإن عاد قتل فی الثالثه وقیل فی الرابعه – المعتبر ج ۲ ص ۶۸۱-».

      علامه حلی: «من أفطر مستحلا ، وقد ولد على الفطره فهو مرتد ولو لم یعرف قواعد الإسلام عرف ثم یعامل بعد ذلک بما یعامل به المولود على الفطره. ولو اعتقد التحریم عزر ، فإن عاد عزر فإن عاد قتل فی الثالثه وقیل: فی الرابعه – تحریر الاحکام ج۱ ص ۴۸۳-».

      ملا احمد نراقی: « من أفطر عامدا فی شهر رمضان فإن کان مستحلا فهو مرتد إن کان ممن عرف قواعد الاسلام وکان إفطاره بما علم تحریمه من الدین ضروره … وإن لم یکن مستحلا یعزر بما یراه الحاکم ، فإن عاد ثانیا عزر أیضا ، فإن عاد إلیه ثالثا قتل فیها على المشهور بین الأصحاب –مستند الشیعه ج ۱۰ ص ۵۲۹-» دوست عزیز لااقل متن را بخوان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *