باید پذیرفت که جامعه ایران در شرایط تاریخی کنونی به دلایل متعدد که از موضوع بحث این مقاله خارج است با بحران ها و پارادوکس های حل نشده زیادی رو به رو است. همانگونه که در مقالات قبلی ام اشاره و استدلال کرده ام ربط تمامی این مشکلات به سیاست به نظر نمونه کامل reductionism یا سطحی نگری است و همانگونه که برخی روشنفکران ما به درستی اشاره کرده اند در نگاهی عمیق تر می توان گفت که ریشه مشکلات انسان ایرانی و جامعه ایران از زمان مشروطه تا به امروز در عدم حل اساسی تعارض سنت-مدرنیته بوده است. موضوع اصلی این مقاله گفتاری پیرامون توصیف و چرایی شکل گیری جریانی به نظر رو به رشد در ایران است که با شعار علم گرایی (scientism) دعوت به گذار به مدرنیته در قالب انکار و حذف تمامی مفاهیم سنت ( Tradition ) از زندگی اجتماعی می کند و مهمترین عامل عقب ماندگی جوامع را از جمله جامعه ایران را سنت و به ویژه بخش فربه و سترگ آن یعنی ادیان می داند. این جریان ستیزه جو خود را آتئیسم ( ) معرفی می کند. آتئیسم یا خداناباوری طیف گسترده ای از مدل های عدم اعتقاد به وجودِ نیرویی برتر ( higher power) ، خدا ( God) ، امر قدسی ( holy) ، امر متعالی ( Transcendent) ، و حقیقت غایی (Ultimate reallity) و… است که از طیف لاادری گری ( agnosticism ) شروع می شود و تا آتئیسم (Atheism) افراطی و ستیزه جو ادامه می یابد.
درباره تاریخچه آتئیسم اطلاعات چندانی در دست نیست و به نظر می رسد آتئیسم با قرائت های فعلی آن هرچند ممکن است دارای شباهت های مختصری به نظرات برخی فیلسوفان یونان باستان از جمله تالس و آناکسیمندر و . . . داشته باشد اما با فرم کنونی آن قطعا پدیده ای مدرن از زمان عصر روشنگری و بعد از قرون وسطی به حساب می آید. اما واقعیت این است که در طرف مقابل تحقیقات مردم شناسی (anthropology ) و جامعه شناسی( sociology ) و باستان شناسی ( anthropology ) و پژوهش های قدیمی و مشهوری همچون تحقیقات کریستوفر ماینرز پژوهشگر آلمانی قرن هجدهم نشان نشان داده است که دین و مذهب در طول تاریخ یکی از کهن ترین علایق بشر بوده است و آدمی این علاقه( به عبارت بهتر نیاز) خود را به صورت های گوناگون بت پرستی ، روح پرستی ، طبیعت پرستی نشان داده است و بشر هیچگاه بدون دین نبوده است. امری که رابرت هیوم ( Robert Hume) دین شناس انگلیسی در کتاب (( ادیان زنده جهان )) مفصل آن را تبیین و توضیح می دهد . در مورد علل و ریشه این احساس نیاز تاریخی میان متفکران اختلاف نظر وجود دارد افرادی مانند زیگموند فروید (Sigmund Freud ) و برتراند راسل(Bertrand Russell ) دلیل آن را ترس بشر از رخدادهای طبیعی که قادر به فهم معنا و چگونگی رخ دادن آن نبودند، می دانند در حالی که افرادی دیگر همچون ویلیام جیمز (William James) روانشناس معروف امریکایی و الوین پلانتینگا ((Alvin Plantinga فیلسوف مشهور دین دلیل آن را ناشی از سرشت الهی در وجود انسان می دانند. ادامه مطلب “مقاله «ایدئولوژی آتئیسم و دموکراسی» از میلاد محمودزاده”