بارانشهر؛ هومان دوراندیش – جریان روشنفکری دینیِ لیبرال، با محوریت آرای دکتر عبدالکریم سروش، اکنون تقریباً سی ساله شده است. سروش اگرچه مرید مولاناست، ولی فردوسیوار در این سالسی، پی افکنده از عقل کاخی بلند! او با قرائتی عقلانی و انساننواز از دین، ذهنیت بخش قابل توجهی از دینداران جامعۀ ایران را دموکراتیک کرده است. بسیاری از دینداران قشری و ایدئولوژیک در ایران پس از انقلاب، در اثر فراگیر شدن و مؤثر افتادن آموزههای سروش، دینداریشان با دموکراسی سازگار شد. از بین متولدین دهههای 50 و 60 خورشیدی نیز، جوانان بسیاری در دهههای 70 و 80 سر برآوردند که به پیروی از سروش، خواستار و هوادار دینی بودند که با دموکراسی و آزادی و حقوق بشر جمع شود. سروش، بیاغراق، مهمترین متفکر و مؤثرترین روشنفکر ایران در دوران پس از انقلاب بوده و نیروهای اجتماعی دموکراسیخواه جامعۀ ایران، بیشترین تأثیر فکری را از او گرفتهاند. ولی در این سه دهه، همه چیز هم بر وفق مراد این «مرادِ پرمرید» پیش نرفته است. کاخ بلندی که او سنگسنگش را به سرمایۀ صبر و عقل بنا کرده، اینک با کلنگ نقد بیسابقۀ شاگردانش مواجه شده و چه بسا، که از باد و باران بیابد گزند! برخی از شاگردان و دوستدارانش هم، بیسروصدا از دین خارج شدهاند. در نقد او چیزی نمینویسند ولی دیگر به آموزههایش اعتقادی ندارند. این عده، خودشان را لیبرالدموکراتهایی میدانند که سروش درِ خروجیِ دین را به آنها نشان داده است و اکنون از بیرون در، متعجبانه به ادامۀ سکونت استاد در این «خانۀ قدیمی» مینگرند. سروش اما دین را خانهای میداند همچون زبان و وطن. او زبان فارسی و سرزمین ایران را هم خالی از عیب و ایراد نمیداند؛ اما وداع با وطن و زبان را، بدرودی غیر عقلانی و هویتسوز میداند. او معتقد است خانۀ دین معنابخش و قراربخش و هویتبخش است و این خانه را هم مثل خانههای «وطن» و «زبان» باید مرمت کرد؛ ولو که این مرمت و بازسازی، سالها طول بکشد و همتی بخواهد همچو همت حکیم طوس. دربارۀ عبدالکریم سروش و پروژۀ فکریاش، دو رأی منتقدانۀ متضاد هم در محافل فرهنگی وجود دارد. برخی سروش را قدیس مانوئل ایران معاصر میدانند. یعنی نیکمردی که قلبش دیندار نیست ولی عقلش دینداری را برای جامعه لازم میداند. ادامه مطلب “مصاحبه هومان دوراندیش با سروش دباغ: عبدالکریم سروش در پی عبور از دین نیست”







