با اینکه تفکرات فلسفی در باب مسائل مربوط به بخش پایانی عمر، دارای قدمت است و فیلسوفانی چون ارسطو معتقدند موضوعاتی مانند خوشبختی، فضیلت و تحقق خویشتن در روزگار میانسالی و سالمندی به ثمر مینشیند، حجم زیاد کالاهای مختص سالمندان، گواهی است بر اینکه در عصر حاضر، تولیدکنندگان کالا و کسبه بیش از هر طیف دیگری، این پیشی گرفتن جمعیت پیر به جوان را به رسمیت شناختهاند. در حالی که فلسفهپردازی برای گروههای سنی کودک و جوان و بزرگسال روزبهروز رونق بیشتری میگیرد و هرکدام از این گروهها میتوانند بهسهولت از مشاورههای روحی و روانی مخصوص به خود بهرهمند شوند، فرا رسیدن دوران پیری هنوز هم تاحدودی بهمثابهی تبعیدی است به اتاق انتظاری برای مرگ که فرد سالمند با نوعی شرایط روحی و روانی که حتی برای خودش هم ناشناخته است، در آن بیاعتنا رها میشود. چنین تبعیضی در رفتار با گروه سنی سالمند و توجه نکردن به اوضاع روانی این بخش از زندگی به آن میماند که به آسفالت کردن جادهای زیبا مبادرت کرده باشیم که تهش به درهای هولناک میرسد، یا میتوان آن را به داستانی شبیه دانست که بدون اعتنا به بخش پایانی، نیمهکاره رها شده است.
اصطلاح یونانی اِپوخه (Epoché)، که بیشتر در دینپژوهی از آن استفاده میشود، بهمعنای درآمدن از پوست خود و فرو رفتن در حالوهوای انسانهای دیگر است، بهصورتی که بشود به مسائل از منظر آنها نگریست و احساسهایشان را درک کرد. شاید یکی از علتهای کماقبالی به پیری این باشد که پرداخت کارشناسانه به مسائل این دوران غالباً بهعهدهی آن دسته از گروههای سنی است که صابون حرکت به سمت پیری هنوز به جامهشان نخورده و برایشان آسان نیست از چیزی داد سخن بدهند که تجربههای زیستهی جسمانی و روانی آن را از سر نگذراندهاند و ماهیتش را لمس نکردهاند.
اما در هر حال، با وجود همهی این موانع، در سالهای اخیر سعی بر این بوده که به سالمندی و مقدمهی آن یعنی میانسالی از منظر ملاحظات فلسفی و روانشناسانهی گستردهتری نگریسته شود. با درنظر گرفتن این جستوجوهای نوین برای یافتن راهحلهایی برای ادامهی معنادارتر و لذتبخشتر زندگی در روزگار پیری، میتوان ادعا کرد گرچه سخن گفتن از سالمندی قدمت زیادی دارد، «پیر شدن» از منظری که امروزه بدان نگریسته میشود پدیدهی جوانی است.
در این ویژهنامه که به پدیدهی میانسالی و سالمندی اختصاص یافته است، به بدبیاریهای جسمانی که در این دورانها رخ میدهد، پرداخته نمیشود. هدف این شماره نشان دادن این است که حتی با وجود اینکه در دوران پیری عقربههای ساعت اپیژنیک ما برای به زوال رساندن دیانای عجله دارند و سلولها هم دیگر توان چندانی برای تولید انرژی ندارند و ایمنی بدن نیز از همیشه لاجونتر به نظر میرسد و میخواهد هرچه زودتر به آخر خط برسد، میشود، و باید، نوعی پیری موفق را تجربه کرد و راهی یافت برای اینکه در روزگار سالمندی نیز بهترین نقش ممکن را در زندگی ایفا کرد. ازاینرو در این دفتر برآنیم تا با مدد گرفتن از فلسفه و عرفان و روانشناسی، سالخوردگی را با شیوههای معمول اندیشیدن به زندگی ادغام کنیم تا شاید کمکی باشد برای روشنتر شدن این بخش پایانی اما ارزشمند زندگی. ادامه مطلب “معرفی شماره ۱۶۱ نشریه «اطلاعات حکمت و معرفت»”