سخنرانی رضا یعقوبی با عنوان«جهان‌بینی فلاسفه‌ی پیش‌سقراطی و میراث آن»

سخنرانی رضا یعقوبی با عنوان«جهان‌بینی فلاسفه‌ی پیش‌سقراطی و میراث آن»

جهان‌بینی فلاسفه‌ی پیش‌سقراطی و میراث آن

رضا یعقوبی

فلاسفه‌ی پیش‌سقراطی اهمیت ویژه‌ای در تاریخ اندیشه دارند. اندیشه آزاد بشر و تفکر عقلانی مستقل نخستین بار در افکار این فلاسفه تجلی یافت و سنگ‌بنای هزاره‌های پرشکوه فکری آینده در این دوره نهاده شد. میراث فلاسفه‌ پیش‌سقراطی تنها فلسفه نیست بلکه علم و پیجویی دانش به صورت مدون و جستجوی دانایی برای دانایی در این دوره شکل گرفت. به تعبیری می‌توان گفت «می‌دانم که هیچ نمی‌دانم» سقراط، شعاری برای پیجویی بی‌پایان دانش بود و اعلام اینکه فلاسفه پیش‌سقراطی راهی را آغاز کرده‌اند که پایانی برای آن متصور نیست و توهم دانایی سدی در برابر بیشتر شدن دانایی خواهد شد. ادامه مطلب “سخنرانی رضا یعقوبی با عنوان«جهان‌بینی فلاسفه‌ی پیش‌سقراطی و میراث آن»”

نادرستی تروریسم از منظر تامس نیگل

نادرستی تروریسم از منظر تامس نیگل

تامس نیگل/ فیلسوف اخلاق

ترجمه‌ی جواد حیدری

توضیح مترجم: تامس نیگل برای تبیین این‌که تروریسم چه عیب و ایرادی دارد، تمایزی را بین غایات و وسایل ترسیم می‌کند. این غایات یا اهداف تروریسم نیست که آن را نادرست می‌سازد، بلکه مشکل در ابزارهایی است که تروریسم به کار می‌گیرد: یعنی کشتن انسان‌های بی‌گناه. تروریسم ناقض اصل اخلاقی‌ای است که می‌گوید، هدف قرار دادن انسان‌های بی‌گناه به‌لحاظ اخلاقی نادرست است. به‌عقیده‌ی نیگل، کشتن انسان برای دفاع از خود این ممنوعیت اخلاقی را نقض نمی‌کند. همچنین کشتن اشخاص بی‌گناه در جنگ به لحاظ اخلاقی مجاز است به‌شرط آن‌که این کار به‌عنوان اثر جانبی ناخواسته‌ی حمله به اهداف نظامی مشروع رخ بدهد.

ادامه مطلب “نادرستی تروریسم از منظر تامس نیگل”

سخنرانی کرامت‌الله راسخ با عنوان «تغییر ساختار اجتماعی در ایران؛ جماعت و جامعه»

سخنرانی کرامت‌الله راسخ با عنوان «تغییر ساختار اجتماعی در ایران؛ جماعت و جامعه»

سخنرانی کرامت‌الله راسخ با عنوان «تغییر ساختار اجتماعی در ایران؛ جماعت و جامعه»

جلسه ۷۳ام از سلسله نشست‌های گفتار و اندیشه در آذرماه ۱۴۰۲

شنیدن صوت این سخنرانی در انکر | اسپاتیفای | کست‌باکس

دریافت صوت این سخنرانی به صورت مستقیم

ادامه مطلب “سخنرانی کرامت‌الله راسخ با عنوان «تغییر ساختار اجتماعی در ایران؛ جماعت و جامعه»”

به سرِ عقل آمدنِ عقلانیت؛ روایتی از «در ستایش عقل»

به سرِ عقل آمدنِ عقلانیت روایتی از «در ستایش عقل»

به سرِ عقل آمدنِ عقلانیت

روایتی از «در ستایش عقل»

یاسر میردامادی

متن پیش‌رو، متن سخنان یاسر میردامادی (مترجم کتاب در ستایش عقل) در جلسه «رونمایی و بررسی کتاب در ستایش عقل» به همت «حلقه دیدگاه نو» است.

ادامه مطلب “به سرِ عقل آمدنِ عقلانیت؛ روایتی از «در ستایش عقل»”

مجموعه جلسات «توسعه»

مجموعه جلسات «توسعه»

«توسعه در ایران، در پرتو تجربیات جهانی»

غایت یک جامعه سیاسی، رفاه مادی اعضای جامعه، آزادی و امنیت سیاسی، برابری افراد در برابر قانون، برخورداری از حقوق طبیعی و بهروزی اعضای جامعه است. طبعا تحقق چنین غایتی مستلزم حرکت به سوی «توسعه» است.

در مجموعه جلسات «توسعه»، از یک سو کوشش شده است تا تعاریف و دعاوی متفاوتی از توسعه و مراحل آن عرضه شود و از سوی دیگر، تجربیات گوناگون کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته آسیایی و آمریکای جنوبی مورد مطالعه قرار گرفته‌اند.

به نظر می‌رسد که ایران امروز ما، بیش از هر زمان دیگر به چنین‌گفتگوهایی نیاز دارد‌.

ادامه مطلب “مجموعه جلسات «توسعه»”

درس‌گفتارهای «جامعه شناسی هنر و ادبیات» از مصطفی مهرآیین

درس‌گفتارهای «جامعه شناسی هنر و ادبیات» از مصطفی مهرآیین

جامعه شناسی هنر و ادبیات، شاخه‌ای از علم جامعه شناسی است که ساخت و کار کرد اجتماعی هنر و ادبیات و رابطه میان جامعه و هنر و قوانین حاکم بر آنها را بررسی می‌کند. مصطفی مهرآیین در درس‌گفتارهای «جامعه شناسی هنر و ادبیات» که در بهار ۱۴۰۲ شروع شده است به این شاخه از علم جامعه شناسی می‌پردازد. ادامه مطلب “درس‌گفتارهای «جامعه شناسی هنر و ادبیات» از مصطفی مهرآیین”

مقاله «مبنای روانکاوانه‌ی عشق» نوشته‌ی حمیدرضا یزدانی

مقاله «مبنای روانکاوانه‌ی عشق» نوشته‌ی حمیدرضا یزدانی

مبنای روانکاوانه‌ی عشق

حمیدرضا یزدانی

 

چکیده:

سخن گفتن از عشق کار چندان ساده ای نیست اما نوشتن از آن اگر محال نباشد کمینه بسیار دشوار است.  عشق ملموس ترین واژه ایست که انسان شنیده و با آن زیسته است اما حقیقتا عشق چیست؟  در کدامین نقطه انسان عاشق می شود؟ کدامین عامل سبب می شود انسان در وجودش گرمای عشق را احساس کند؟ و مهمتر از آن کدام خط باریک، بین عاشق بودن و دوست داشتن مرزبندی ایجاد می کند؟

در این مقاله بر مبنای آرای فروید و آناکاویِ او از مفاهیمِ “ماتم و ماخولیا” و همچنین تفسیری که ژیژک از آرای فروید و این مفاهیم بدست می دهد، در پی آنیم که درباره چراییِ عشق و نقطه آغاز آن تدقیق دقیق نماییم. در حقیقت در پی یافتن پاسخی برای این سوال هستیم که  چگونه یک فرد نیمه گمشده انسان می‌شود و مهمتر اینکه چگونه می توان این امر را تشخیص داد.  پس از این مهم و با نظر به اینکه ربط وثیقِ عشق با حیات دینی انسان انکارناپذیر بوده و می‌توان رابطه‌ی انسان با خدای خویش را بارزترین و زیباترین جلوه گاه عشق دانست که انسان را از فرش به عرش می برد و بال پرواز او را فراهم میکند، عاملی که سبب ایجاد شکاف بین عشق الهی و عشق زمینی می شود را مورد واکاوی قرار می‌دهیم. از این رهگذر پرتویی بر منشا اختلاف عشق زمینی و الهی انداخته و معناداری زندگی انسانی را بررسی می نماییم. ادامه مطلب “مقاله «مبنای روانکاوانه‌ی عشق» نوشته‌ی حمیدرضا یزدانی”

درس‌گفتارهای عدالت اجتماعی و منتقدان آن از مصطفی زالی

درس‌گفتارهای عدالت اجتماعی و منتقدان آن از مصطفی زالی

موضوع این درس بازخوانی سه دسته از مهم‌ترین انتقادهای وارد شده به اثرگذارترین و بحث برانگیزترین مسأله‌ی فلسفه‌ی سیاسی معاصر است: نظریه‌ی عدالت رالز (عدالت به مثابه‌ی انصاف). رالز در مجموعه‌ی آثار خود می‌کوشد تا بر مبنایی کانتی (پذیرش آزادی و برابری به عنوان ارزش های پایه)، بر اصول عدالت ناظر به نهادهای اصلی اجتماعی و سیاسی استدلال نماید. در این درس، پس از مروری اجمالی بر چهارچوب نظریه‌ی عدالت رالز، بازخوانی سه انتقاد کلاسیک وارد بر نظریه‌ی عدالت بر مبنای متون منتقدان او پیگیری می‌شود: انتقادات برآمده از سه جریان جامعه‌گرایی (مایکل سندل)، لیبرتاریانیسم (رابرت نوزیک) و لیبرالیسم چپ (جرالد کوهن).
مایکل سندل در کتاب کلاسیک خود با عنوان «لیبرالیسم و محدویت‌های عدالت»، از نقطه نظر جامعه‌گرایانه چهارچوب لیبرال رالز را برای استننتاج اصول عدالت ناکافی می‌داند. جامعه‌گرایان مدرن، ملهم از ارسطو و هگل، پاره‌ای مفروضات نظریه‌ی عدالت رالز را به چالش می‌کشند. مفروضاتی که بر اساس آن‌ها، وظیفه‌ی اصلی دولت تضمین و توزیع منصفانه‌ی آزادی‌ها و منابع اقتصادی مورد نیاز افراد برای گزینش آزاد شیوه‌ی زندگی است. رابرت نوزیک در کتاب «دولت، بی‌دولتی و آرمانشهر» از زاویه‌ای دیگر به مسأله پرداخته و هرگونه مداخله‌ی دولت را برای کاهش نابرابری اقتصادی مستلزم دخالت در آزادی انسان‌ها و نامشروع تلقی می‌کند. نوزیک بر خلاف رالز مدعی است که وضع هرگونه مداخله بر مایملک افراد به منظور تحقق امری موسوم به خیر اجتماعی -حتی در دریافت‌هایی که خیر اجتماعی را به منابع اقتصادی منحصر می‌کنند- در نهایت نمی‌تواند ارزش انسان را به عنوان غایت فی‌نفسه به رسمیت شناخته و در تعارض با ارزش‌های کانتی قرار می‌گیرد. جرالد کوهن در کتاب خود با عنوان «نجات عدالت و برابری» مسأله را از زاویه‌ای دیگر مورد بحث قرار می‌دهد. او در بخش اول کتاب خود به نقد درونی عدالت به مثابه‌ی انصاف می‌پردازد و استدلال می‌کند که تبیین رالز از عدالت توزیعی از دو انگیزه‌ی رقیب تأثیر پذیرفته است: کارایی و برابری، و رالز در آشتی دادن این دو شکست خورده است. بخش دوم کتاب کوهن به رد این ادعای رالز اختصاص دارد که هر دریافتی از عدالت باید بر مبنای شرایط واقعی زندگی اجتماعی توجیه شود. در نگاه کوهن، کوشش برای اثبات پایداری جامعه‌ی به سامان (جامعه‌ای که اصول عدالت بر آن حاکم است) با سرشت ایده‌آل‌گرایانه‌ی فلسفه‌ی سیاسی در تعارض است (مشابه این انتقاد از جانب هابرماس نیز مطرح می‌شود که خارج از موضوع بحث ترم جاری است). ادامه مطلب “درس‌گفتارهای عدالت اجتماعی و منتقدان آن از مصطفی زالی”

علیرضا علوی تبار، روشنفکری و دین شناسی در تاریخ معاصر

علیرضا علوی تبار، روشنفکری و دین شناسی در تاریخ معاصر

علیرضا علوی تبار در بخشی از یک مقاله که در شماره ۳۴ مجله کیان منتشر شده است، نوشت: از دیدگاه و موضع اجتماعی – سیاسی، روشنفکران مذهبی در عین حفظ استقلال و هویت خاص خویش کاملاً تحت تأثیر سرمشق غالب در هر دوره بوده اند. در واقع در هر دوره از زمان مواضع روشنفکران ایرانی از سر مشقی تأثیر می پذیرفته است و همین سرمشق، شباهت میان کارکرد اجتماعی روشنفکران مذهبی و غیرمذهبی را نشان می داده است. ادامه مطلب “علیرضا علوی تبار، روشنفکری و دین شناسی در تاریخ معاصر”

رضا داوری اردکانی: شکست خورده‌ام و این شکست را می‌پذیرم

رضا داوری اردکانی: شکست خورده‌ام و این شکست را می‌پذیرم

شکست خورده‌ام و این شکست را می‌پذیرم

مقاله اختصاصی رضا داوری اردکانی برای فصلنامه سیاست‌نامه به مناسبت نود سالگی در شماره ۲۷ | تابستان ۱۴۰۲

اکنون شصت سال است که با فلسفه زندگی کرده‌ام و زندگی می‌کنم و به آن وفادار بوده‌ام و هرگز قلم را از طاعت اصول فکر خود بیرون نبرده‌ام. نمی‌گویم در این راه اشتباه نکرده‌ام و هر چه گفته و نوشته‌ام، درست بوده است. هیچ کس از خطا مصون نیست، من هم خطاها کرده‌ام؛ اما همواره آنچه به نظرم رسیده، گفته و نوشته‌ام و در هنگام نوشتن، ملاحظه پسندیدن و نپسندیدن اشخاص و گروه‌ها را نکرده‌ام. شاید در ویرایش پروسواس خود بعضی نظرها را تعدیل کرده باشم، اما تغییر نداده‌ام؛ ولی گروهی که تعدادشان هم کم نیست، می‌گویند که قلم من در خدمت حکومت بوده است. البته اینها نوشته‌های مرا نخوانده‌اند؛ اما اگر هم بخوانند، از حرف خود برنمی‌گردند؛ زیرا اتهام در خدمت حکومت بودن مرا به عنوان یک اصل پذیرفته‌اند و حتی وقتی چیزی خلاف پندار خود در گفته‌ها و نوشته‌های من می‌بینند و می‌شنوند، می‌گویند: «چرا بیست سال پیش اینها را نمی‌گفتی؟» و عجیب اینکه وقتی نشان می‌دهم که بیست سال پیش نیز همین را گفته و می‌گفته‌ام، سکوت می‌کنند؛ اما از اصلی که پذیرفته‌اند، منصرف نمی‌شوند. آنها بی‌اینکه اهل نظر باشند، شنیده یا شاید حس کرده باشند که در نظر من آرا و اقوال آنان در زمره مشهورات زمان است و در میزان فکر و نظر وزن و قدری ندارد؛ پس به جای بحث و نظر، به ناسزاگویی رو کرده‌اند. ناسزاگویی و بهتان آنها برای من چندان غیرمنتظره نبوده و هرگز این بدزبانی‌ها مرا آزرده نکرده است.

ادامه مطلب “رضا داوری اردکانی: شکست خورده‌ام و این شکست را می‌پذیرم”