داستان ناترازی‌ها؛ کدام مسائل «آیندۀ سرزمینی» و «پایداری جامعه» را دچار چالش می‌کند؟

داستان ناترازی‌ها؛ کدام مسائل «آیندۀ سرزمینی» و «پایداری جامعه» را دچار چالش می‌کند؟

داستان ناترازی‌ها

برای دریافت صوت سخنرانی مسعود نیلی با عنوان «آتش بس؛ پیش‌نیاز رفع ناترازی‌های اقتصادی» به انتهای مطلب مراجعه کنید.‌[1]

در یک ساختار سیاسی فاقد حزب، سازماندهی فکری حکمرانی کاری سخت و پیچیده است. در خلاءِ وجود احزاب، این مسئولیت بر عهدۀ افرادی است که اثرگذاری اجتماعی دارند و اشکال مختلف مواجهۀ حکمرانی با جامعه را بررسی می‌کنند. در این بخش هم مشکل جدی کشور ما، میزان اندک گفت‌وگو میان افرادی است که باید بتوانند هم‌فکری داشته باشند. ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که در آن گفت‌وگو اندک و معمولاً همراه با چاشنی خشونت است. گفت‌وگوی سازنده و ایجابی در این جهت که چه کارهایی می‌توان و باید انجام داد، به‌ندرت در جامعۀ ما شکل می‌گیرد. در حال حاضر و با تغییر شرایط سیاسی و اجتماعی، روزنۀ امیدی ایجاد شده است که بتوان همزمان با روی کار آمدن دولت جدید و فراهم‌شدن فرصتی دوباره برای جامعه،‌ افکار و دیسیپلین‌های مختلف را دور هم جمع کرد و با گفت‌وگو و هم‌اندیشی به گفتمانی واحد رسید. اما اگر بخواهیم گسترۀ گفت‌وگو و ارتفاع نگاه ما به مسائل کشور ایجابی باشد باید به کل نظام حکمرانی و نه صرفاً دولت، به‌عنوان قوۀ مجریه، بپردازیم و بایدها و نبایدها را بیان کنیم. البته به‌طور طبیعی انتخاب مسیر دولت بسیار تعیین‌کننده است.

مسائل مهم امروز ایران را می‌توان با استفاده از دو معیار مهم و سرنوشت‌ساز دسته‌بندی کرد؛ نخست مسائلی که موجودیت یا آیندۀ سرزمینی کشور را دچار چالش می‌کنند و دوم، مسائلی که پایداری جامعه را مورد تهدید قرار می‌دهند. مسائلی که یک یا هر دو این معیارها را داشته باشند، خطیرترین مسائل کشورند و برای حل آن‌ها باید یک «اصلاح راهبردی» صورت بگیرد. اصلاح راهبردی به این معناست که باید تغییر مسیر حرکت انجام شود. اما در برخی موارد هم می‌توان از «اصلاح رویکرد» استفاده کرد که به معنای تغییر نگاه است. به‌طور طبیعی اصلاح رویکرد مقدم بر اصلاح راهبردی است، چون در برخی مسائل می‌توان با همین تغییر نگاه به دستاوردهای قابل قبولی رسید. گام بعدی نیز «اصلاحات سیاستی» است، یعنی در همان مسیری که حرکت می‌کنیم، می‌توان بهبودهایی موضعی انجام داد و در نهایت در صورت نیاز به‌سمت اصلاح راهبردی رفت و اساساً مسیر حرکت را تغییر داد. ادامه مطلب “داستان ناترازی‌ها؛ کدام مسائل «آیندۀ سرزمینی» و «پایداری جامعه» را دچار چالش می‌کند؟”

ترجمه و گزارش کتابِ “تنوع تجربیات روحانی”

ترجمه و گزارش کتابِ "تنوع تجربیات روحانی"

تلخیص و ترجمه‌ای از کتاب “تنوع تجربیات روحانی” به همت مدرسه رَوا در چهارده پادکست/نوشتار تقدیم شما می‌شود. این کتاب توسط دیوید یِیدن و اندرو نیوبرگ نوشته‌شده و انتشارات دانشگاه آکسفورد آن را منتشر کرده‌است.

کتاب تنوع تجربیات روحانی با رویکردی دقیق و آکادمیک، به مثابه یک دائرةالمعارف، خلاصه‌ای از نگاه علمی به تجارب روحانی را در خود جای داده‌است. کتاب گونه های مختلف تجارب روحانی، شباهت‌ها و تفاوت‌های آن‌ها را بررسی کرده و در نهایت به تحلیل فلسفی این تجارب می پردازد. می توان گفت بعد از گذشت بیش از صد و بیست سال از انتشار کتاب “تنوع تجارب دینی” توسط ویلیام جیمز، این کتاب توانسته است به شرح علمیِ روزآمدی از تجارب روحانی بپردازد.

در پروژه گزارش این کتاب خانم خدیجه صمدی نقش اصلی را ایفا کرده و دکتر سعید گرمارودی بر تمامی مراحل آن نظارت داشته‌اند.

امیدواریم این گزارش برای اهل روانشناسی و علاقه مندان نقش مفیدی داشته باشد. ادامه مطلب “ترجمه و گزارش کتابِ “تنوع تجربیات روحانی””

گفتاری از کاوه بهبهانی درباره دشواری‌های تلفیق دموکراسی و شایسته‌سالاری

گفتاری درباره دشواری‌های تلفیق دموکراسی و شایسته‌سالاری

گفتاری درباره دشواری‌‏های تلفیق دموکراسی و شایسته‏‌سالاری

بد رأی ندادن وظیفه اخلاقی ماست

«مدرسه تردید» مدرسه‌ای مجازی است با محوریت آموزش فلسفه، ترویج سنجشگرانه‌اندیشی و پرورش مهارت فلسفی اندیشیدن در دیگر حوزه‌های تخصصی. پنجم مردادماه 1403، به مناسبت دوسالگی تأسیس «مدرسه تردید» رویدادی با موضوع «تأملاتی در باب دموکراسی» با حضور احمد زیدآبادی، دکتری علوم سیاسی و تحلیلگر مسائل سیاسی، کاوه بهبهانی، مترجم و پژوهشگر فلسفه معاصر، امیرحسین خداپرست، عضو هیئت‌علمی مؤسسه حکمت و فلسفه ایران و محسن آزموده، خبرنگار حوزه اندیشه برگزار شد. این گفتار توسط فرزاد نعمتی، خبرنگار گروه فرهنگ تنظیم و تدوین شده است.

کاوه بهبهانی، پژوهشگر فلسفه

اساساً در سیاست دو مطلوب وجود دارد که ما خواهان هر دوی آنها هستیم: دموکراسی (مردم‌سالاری) و مریتوکراسی (شایسته‌سالاری). دموکراسی شکل مطلوب حکومت در مقایسه با سایر اشکال حکمرانی است. البته معایب خود را نیز دارد. به قول چرچیل «دموکراسی بدترین شکل حکمرانی است به شرط اینکه سایر شیوه‌های حکمرانی را بررسی نکرده باشیم» دموکراسی سلسله‌ای از رویه‌هاست که اگر آن رویه‌ها همه با هم و همزمان در حکمرانی کشوری محقق شوند آن کشور کشوری دموکراتیک است و اگر یکی از این رَویه‌ها نباشد با نظام سیاسی دموکراتیک مدرن طرف نیستیم. دموکراسی در سپهر سیاست مطلوب است؛ اما مطلوب دوم در سیاست، مریتوکراسی یا شایسته‌سالاری است. همه ما خواهان آن هستیم که حکمرانانی شایسته و فضیلتمند داشته باشیم؛ حکمرانانی که صرفاً در پی منافع خود و خویشاوندان و نزدیکانشان نباشند. حال بحثی که اینجا پیش می‌آید این است که هرچند این‌ها هر دو مطلوب هستند، اما دموکراسی لزوماً به مریتوکراسی منجر نمی‌شود. البته بحث من لزوماً راجع به موقعیت فعلی یعنی حکمرانی سیاسی در ایران نیست؛ نظام سیاسی ما هرچه هست دموکراتیک نیست. اما این بحث بی‌ارتباط به اوضاع ما هم نیست و می‌توانیم از آن بهره‌هایی ببریم.

برخی دچار مغلطه‌ای می‌شوند و گمان می‌کنند اگر جایی انتخابات برگزار می‌شود، آن کشور در وضعیتی دموکراتیک به‌سر می‌برد. دانشمندان علوم سیاسی برای این خطا اسم گذاشته‌اند و به آن می‌گویند «مغالطۀ انتخابات‌گرایی» (fallacy of electionism)؛ انتخابات (آن‌هم از نوع آزاد و منصفانه‌اش) صرفاً یکی از ارکان دموکراسی است و البته خود انتخابات هم شرایطی دارد که پیچیده‌تر از آن چیزی است که در میان ما رواج دارد. به هر روی سخن اصلی اینجا این است که چطور می‌توان دموکراسی شایسته‌سالارانه یا شایسته‌سالاری دموکراتیک داشت؟ یا به تعبیر اقتصاددان‌ها چگونه می‌توان نقطه‌‌ای بهینه میان دموکراسی و شایسته‌سالاری یافت و به‌نحوی این دو را آشتی داد؟ یعنی عطف نظر به موانع موجود، چطور می‌توان در یک نظام حکمرانی، بیشترین مقدار از مردم‌سالاری را در کنار بیشترین مقدار از شایسته‌سالاری داشت؟ در این مورد دست‌کم سه مدل عمده وجود دارد که من از دو مدل به‌صورت گذرا بحث می‌کنم اما دربارۀ مدل سوم درنگ خواهم کرد و بیشتر سخن خواهم گرفت. ادامه مطلب “گفتاری از کاوه بهبهانی درباره دشواری‌های تلفیق دموکراسی و شایسته‌سالاری”

سکولاریزاسیون، روشنگری و دین مدرن

سکولاریزاسیون، روشنگری و دین مدرن

سکولاریزاسیون، روشنگری و دین مدرن

خوزه کازانووا / ترجمه: یدالله موقن

آیا هنوز هم کسی به اسطورۀ سکولاریزاسیون باور دارد؟ بحث‌های جدید درون جامعه‌شناسی دین نشان می‌دهند که این پرسش مناسبی است که هرگونه بحث دربارۀ نظریۀ سکولاریزاسیون باید با آن آغاز شود. گرچه هنوز هم چند «باورمند قدیمی» مانند برایان ویلسون (Bryan Wilson) و کارل دوبله آر (Karel Dobbelaere)، به درستی، اصرار می‌ورزند که نظریۀ سکولاریزاسیون هنوز هم ارزش تبیین‌کننده‌ای در تلاش برای فهم فرایندهای تاریخی دارد، اما اکثریت جامعه‌شناسان دین توجهی به این اظهارنظر نمی‌کنند. زیرا آنان اکنون با همان شتاب غیرانتقادی این پارادایم را رد می‌کنند که پیش‌تر آن را در آغوش گرفته بودند. برخی از آنان خردگرایان را به سُخریه می‌گیرند که پیشگویی‌های کاذبی دربارۀ آیندۀ دین کرده بودند. به همان شیوه‌ای که پیش از آنان، فیلسوفان فرانسویِ دورۀ روشنگری رویاپردازان دینی و کشیشان تاریک‌اندیش را مسخره می‌کردند. اما اکنون که جامعه‌شناسان دین به شواهد علمی مجهز شده‌اند، احساس اطمینان می‌کنند که می‌توانند آیندۀ درخشانی را برای دین پیش‌گویی کنند. این واژگون شدنِ داوری در مورد آیندۀ دین حیرت‌آور است؛ چون تقریباً بیست سال پیش، عملاً کسی آماده نبود که به نخستین بحث‌ها از نظریۀ سکولاریزاسیون و هم‌چنین اولین پرسش‌هایی که از سوی دیوید مارتین (David Martin) و آندرو گیریلی (Andrew Greeley) در مورد مفهوم سکولاریزاسیون و نیز وجود شواهد تجربی یا فقدان آن‌ها در مورد آن مطرح شدند، گوش دهد. چگونه می‌شد به این پرسش‌ها توجه کرد در حالی‌که حتی متکلمان مرگ خدا را اعلام می‌کردند و آمدن شهر سکولار [نه شهر خدای سنت آگوستین] را جشن می‌گرفتند؟

چگونه می‌توان این واژگونی در داوری دربارۀ نظریۀ سکولاریزاسیون را تبیین کرد؟ چگونه قبلاً این همه اسطوره دربارۀ نظریۀ سکولاریزاسیون وجود داشت و اکنون این همه نور؟

درست است که شواهد بر ضد نظریۀ سکولاریزاسیون از ۱۹۶۰ به این سو انباشته شده‌اند؛ اما شواهد مخالف با این نظریه همیشه وجود داشته‌اند که یا نادیده گرفته می‌شدند یا آن‌ها را بی‌ارتباط با نظریه می‌دانستند. چرا این‌گونه ‌بود؟ خود واقعیت، آن‌چنان تغییری نکرده است. پس این ادراک ما از سکولاریزاسیون است که تغییر کرده است. در این‌جا شاهد انقلاب کوهنی در پارادایم‌های علمی هستیم. شاید برخی‌ها به کار بردن واژۀ «علمی» را در این محتوای خاص نادرست بدانند و اعتراض کنند؛ اما بی‌شک شاهد تغییری رادیکال در فضای فکری و نیز در زمینۀ جهان‌‌بینی‌هایی هستیم که معمولاً بسیاری از اجماع‌های علمی ما را سر پا نگه می‌دارند.

بر سر میدان [بحث] سکولاریزاسیون باید همیشه این تابلوی هشداردهنده آویخته باشد: «با ریسک خودت به پیش رو». با آگاهی کامل از وجود این تله‌ها، اجازه دهید با معرفی برخی تمایزات تحلیلی – که امیدواریم اثبات کنند که مفیدند – به پیش رویم. این تمایزات شاید بعضی از ناباوران [به نظریه سکولاریزاسیون] را متقاعد کند که دوباره به این نظریه نگاهی بیندازند، پیش از آن‌که آن را مردود اعلام کنند. برخی از جنبه‌های این تمایزات نه تنها نجات‌بخش‌اند، بلکه برای بعضی از مراحل گذشته‌مان، اکنون‌مان و حتی برای فهم آیندۀ جهان‌مان ضروری‌اند. اجازه دهید با معرفی تمایز میان مفهوم سکولاریزاسیون با نظریۀ سکولاریزاسیون آغاز کنیم؛ سپس تمایزهای دیگری میان سه معنای متفاوت این نظریه را ارائه دهیم؛ این سه معنا باید به روشنی از هم منفک شوند. ادامه مطلب “سکولاریزاسیون، روشنگری و دین مدرن”

مروری بر کتاب «هر دو در نهایت می‌میرند» اثر آدام سیلورا

مروری بر کتاب «هر دو در نهایت می‌میرند» اثر آدام سیلورا

مروری بر کتاب: هر دو در نهایت می‌میرند

سیدمهدی تروهید

«هر دو در نهایت می‌میرند» رمانی است که با پرداختن به موضوعاتی همچون مرگ، زندگی، و اهمیت لحظه‌های کوچک، می‌تواند برای هر خواننده‌ای تجربه‌ای غنی و آموزنده فراهم کند.

کتاب «هر دو در نهایت می‌میرند» (They Both Die at the End) نوشته آدام سیلورا (Adam Silvera)، رمانی جذاب و اثیرگذار است که هم جوانان و هم بزرگسالان را مخاطب قرار می‌دهد. این اثر که یکی از پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز است، و با داستانی دل‌نشین و احساسی، خوانندگان را به درنگ درباره زندگی، مرگ، و اهمیت لحظه‌های کوچک دعوت می‌کند. ادامه مطلب “مروری بر کتاب «هر دو در نهایت می‌میرند» اثر آدام سیلورا”

درس‌گفتارهای کتاب «برابری و‌ جانبداری» اثر تامس نیگل با تدریس جواد حیدری

درس‌گفتارهای کتاب «برابری و‌ جانبداری» اثر تامس نیگل با تدریس جواد حیدری

درس‌گفتارهای کتاب «برابری و‌ جانبداری» اثر تامس نیگل با تدریس جواد حیدری به همت حلقه دیدگاه نو (محیط کلاب هاوس) در ۹ جلسه برگزار شد.

تامس نیگل تقریر درخشانی از مسأله‌ی اصلی سیاست دارد: درحالی‌که منافع و ارزش‌ها ما را به‌تعارض با یکدیگر می‌کشانند، چگونه می‌توانیم در جهانی مشترک زندگی کنیم؟

او در این کتاب، دو نوع سیاست‌ورزی را مطرح می‌کند:

اولی، سیاست برابری‌طلبانه و دیگرگزینانه است که معطوف به کاهش درد و رنج انسان‌هاست. مدافعان چنین سیاستی میان ارزش‌های گوناگون (تصورات مختلف از زندگی خوب) بی‌طرف هستند.

دومی، سیاست جانبدارانه و خودخواهانه است که معطوف به افزایش قدرت برای تأمین منافع شخصی یا گروهی است. مدافعان چنین سیاستی از ارزش‌های شخصی و گروهی خود بدون ملاحظه‌ی دیگران دفاع می‌کنند.

نیگل می‌گوید راه‌حل اول ـــ یعنی برابری ـــ راه‌حلی آرمانی است که غالباً در عالم سیاست غایب اما همیشه اخلاقی بوده است. راه‌حل دوم ـــ یعنی جانبداری ـــ راه‌حلی واقع‌انگارانه است که همیشه در عالم سیاست حاکم است اما همیشه هم غیراخلاقی بوده است. با این وصف، دغدغه‌ی اصلی نیگل این است که آیا می‌توان جانبداری معقول را که غیراخلاقی نباشد با برابری‌طلبی معقول که ناکجاآبادگرایانه نباشد، جمع کرد؟

به باور منتقدان برابری و جانبداری یکی از عمیق‌ترین و مهم‌ترین کتاب‌هایی است که تا کنون در زمینه‌ی نظریه‌های سیاسی منتشر شده است.

ادامه مطلب “درس‌گفتارهای کتاب «برابری و‌ جانبداری» اثر تامس نیگل با تدریس جواد حیدری”

قضیه تبعیض مثبت

قضیه تبعیض مثبت

قضیه تبعیض مثبت

منبع: کانال تلگرامی کاتالاکسی

تبعیض مثبت یا Affirmative Action سیاستی است برای مقابله با تبعیض تاریخی و سیستماتیک با فراهم کردن فرصت برای گروه‌های تحت تبعیض، مانند اقلیت‌ها و زنان، در زمینه‌هایی مانند آموزش و اشتغال. پایه تاریخی این سیاست بر اساس فرمان اجرایی 8802 فرانکلین روزولت در سال 1941 مبنی بر ممنوعیت تبعیض در حوزه دفاعی شکل گرفت. در گام بعدی فرمان اجرایی 10925 جان اف کندی در سال 1961 در خصوص الزام پیمانکاران دولتی به پرهیز از تبعیض نژادی صادر شد و با تصویب قانون حقوق مدنی که به تبعیض براساس نژاد، رنگ، مذهب، پایان می‌داد زمینه اجرای سیاست تبعیض مثبت فراهم شد. در سال 1965 لیندون جانسون با دستور اجرایی 11264 اولین فرمان تبعیض مثبت به نفع آمریکایی‌های آفریقایی تبار را در شرکت‌های پیمانکاری دولتی را صادر کرد. ادامه مطلب “قضیه تبعیض مثبت”

سخنرانی حامد صفایی‌پور با عنوان تفکر نقادانه در کسب‌وکار

حامد صفایی‌پور: تفکر نقادانه در کسب‌وکار

خلاصه بحث:
پنج کاربرد تفکر نقادانه در پیشگیری از پنج خطای رایج در کسب‌وکار

▫️ناتوانی در مواجهه با حقایق ناخوشایند!
▫️جست زدن از مسئله به راه حل!
▫️عبور شتاب‌زده از مرحلۀ شفاف‌سازی مسئله
▫️تصور اغراق‌آمیز از مفهوم ریسک‌پذیری
▫️یکی گرفتن خلاقیت با فراروی غیر منطقی از واقعیات ادامه مطلب “سخنرانی حامد صفایی‌پور با عنوان تفکر نقادانه در کسب‌وکار”

نگاهی به کتاب تاریخ فلسفه اخلاق، دستنامه آکسفورد

نگاهی به کتاب تاریخ فلسفه اخلاق، دستنامه آکسفورد

نگاهی به کتاب تاریخ فلسفه اخلاق، دستنامه آکسفورد

نويسنده متن معرفي: الهام یوسفی

در باب اهمیت تاریخ فلسفه در مطالعات فلسفی هر آنچه بگوییم تکرار سخن پیشینیان است. تاکنون آثار بسیاری در تاریخ فلسفه منتشر شده است؛ فردریک کاپلستون با مجموعه نُه‌جلدی مشهورش، آنتونی کنی، برتراند راسل، ویل دورانت، ویلیام ساهاکیان و برخی دیگر آثاری درخور توجه و مقبول در این حوزه منتشر کرده‌اند. این آثار به همه حوزه‌های فلسفه نگاهی تاریخی داشته‌اند؛ مثلاً آنتونی کنی در مجموعه چهارجلدی‌اش با نام تاریخ فلسفه غرب ذیل شاخه‌های گوناگون فلسفه دیدگاه هر فیلسوف در آن باب را جداگانه مطرح می‌کند. یا در مجموعه کاپلستون هر فصل به فیلسوفی اختصاص یافته و در آنجا دیدگاه آن فیلسوف در باب موضوعات مختلف آورده شده است. اما تا دو دهه اخیر به تاریخ‌نگاری مستقل در باب فلسفه اخلاق حتی در عرصه جهانی هم، به استثنای اثر هِنری سیجویک با نام   Outline of History of Ethics[1]، توجه چندانی نشده بود. البته آثار درخور و معتبری، ولو انگشت‌شمار منتشر شده است، اما همگی حاوی تاریخ مختصر اخلاق هستند و جامعیت ندارند؛ کتاب متفکران بزرگ فلسفه اخلاق[2] که نشر لگا آن را منتشر کرده است، تاریخ فلسفه اخلاق غرب  نوشته لارنس و شارلوت بکر[3] و تاریخچه فلسفه اخلاق السدیر مک‌اینتایر[4] از جمله آثاری از این دست هستند که به فارسی ترجمه شده‌اند. جای کتابی که به تک‌نگاری در تاریخ فلسفه اخلاق مختص باشد همیشه خالی بود و کمبود چنین اثری در فضای دانشگاهی، به‌ویژه برای دانشجویان رشته فلسفه اخلاق، کاملاً محسوس به نظر می‌رسید. ادامه مطلب “نگاهی به کتاب تاریخ فلسفه اخلاق، دستنامه آکسفورد”

درس‌گفتارهای «روشنگری چیست؟» از رضا یعقوبی

درس‌گفتارهای «روشنگری چیست؟» از رضا یعقوبی

در 1783 که همه جا نام روشنگری بر سر زبان‌ها بود، پیشنهادی مطرح شده بود در این باره که ازدواج مذهبی از میان برود. کشیشی به نام فردریش زولنر که از این پیشنهاد برآشفته بود مطلبی با این عنوان نگاشت که «روشنگری چیست؟» و از تندروی‌ها به نام روشنگری گلایه و خواستار آن شده بود که پاسخی برای این پرسش پیدا شود. فضای آن زمان را می‌توان با فضای جوامع سنتی مقایسه کرد در زمانی که نام آزادی بدون تعریف دقیق و مشخصی در آن‌ها رایج می‌شود و نگرانی قشرهای مذهبی و سنتی را برمی‌انگیزد. ایمانوئل کانت در مقاله‌ای کوتاه با عنوان «روشنگری چیست؟ پاسخ به یک پرسش» سعی کرد به این سوال پاسخ دهد و جملات معروفی را در آن بیان کرد که امروزه همه جا از او نقل می‌شود: «روشنگری یعنی خروج از طفولیت خودخواسته» و «شعار روشنگری این است: شهامت به کارگیری فهم خودت را داشته باش»!
درس‌گفتارهای «روشنگری چیست؟» که در انجمن فلسفه‌ی دانشگاه اصفهان برگزار شده است حاوی شرح و «بسط» سخنان کانت در این مقاله است به همراه پرسش‌های خارج از بحث درباره‌ی دموکراسی، آزادی و حقوق شهروندی و جامعه‌ی دموکراتیک. این شش جلسه که در بهمن و اسفند 1402 برگزار شده‌اند حاوی نکاتی درباره‌ی زندگی و زمانه‌ی کانت، فضای روشنگری، ساختار جوامع اروپای آن زمان، رشد دموکراسی، مسائل و معضلات سیاسی و فکری ایرانیان در حال حاضر، ملزومات آزادی سیاسی و مدنی و اندیشه و بیان و شرح متن مقاله است. جنبش روشنگری نمونه و الگوی روشنی از گذار جوامع سنتی به جوامع آزاد دموکراتیک است که می‌تواند همیشه برای جوامع در حال گذار مفید و درس‌آموز باشد. ادامه مطلب “درس‌گفتارهای «روشنگری چیست؟» از رضا یعقوبی”