درس‌گفتارهای بازخوانی کتاب نیروی حال اکهارت تُله با تدریس ایرج شهبازی

درس‌گفتارهای بازخوانی کتاب نیروی حال اکهارت تُله با تدریس ایرج شهبازی

شش سخنرانی، درباره “خودشناسی و زیستن در زمان حال”  در جلسات مربوط به “بازخوانی کتاب نیروی حال”، از اکهارت تُله، ایراد شده‌اند به شما تقدیم کردم که به لطف حق، با استقبال خیلی خوب علاقه‌مندان روبه‌رو شد. ازآن‌جاکه اندیشۀ «زیستن در زمان» حال مانند یک شمشیر دولبه است و می‌تواند آسیب‌های زیادی به بار بیاورد، لازم دیدم باز هم یادآوری کنم که همواره باید مراقب باشیم، به نام زندگی در زمان حال، از گذشته و آینده غافل نشویم. به همین سبب یک سخنرانی کوتاه را که در سال ۱۳۹۵ در پژوهشگاه علوم انسانی ارائه کرده‌ام، به شما تقدیم می‌کنم. هدف این سخنرانی آن است که تبیینی از زندگی در زمان حال به دست بدهد که با درس‌آموزی از گذشته و برنامه‌ریزی برای آینده تعارضی نداشته باشد. در آغاز بخش پنجم نیروی حال نیز به همین مسأله اشاره کرده‌ام، ولی در این‌جا، به تفصیل بیشتری، این موضوع مهم بررسی می‌شود. پیشاپیش به خاطر برخی مطالب تکراری در این سخنرانی از شما پوزش می‌طلبم، ولی باور دارم که این سخنرانی می‌تواند تکمیل‌کنندۀ مباحث پیشین باشد و به برخی از پرسش‌ها و نقدهای نظریۀ زیستن در زمان حال پاسخ بدهد.

از کسانی که این هفت سخنرانی‌ را گوش‌ می‌کنند، خواهشمندم که کتاب‌های اکهارت تله را با دقت تمام بارها بخوانید و در آنها تأمل کنید. این سخنرانی‌ها به هیچ وجه شما را از آن کتاب‌های عمیق و ارزشمند بی‌نیاز نمی‌کنند. هدف این سخنرانی‌ها ارائۀ چارچوب اصلی اندیشۀ اکهارت تُله است و مطالب مهمی در لابه‌لای کتاب‌ها هست که در این سخنرانی‌ها نیامده‌اند. ادامه مطلب “درس‌گفتارهای بازخوانی کتاب نیروی حال اکهارت تُله با تدریس ایرج شهبازی”

درس‌گفتارهای احمد رجبی با عنوان درآمدی به فلسفه متاخر هایدگر، شرح و تفسیر رساله اینهمانی و تمایز

درس‌گفتارهای درآمدی به فلسفه متاخر هایدگر، شرح و تفسیر رساله اینهمانی و تمایز

در این درس‌گفتارها کوشیده شده است از طریق شرح و تفسیر دو نوشتار مهم و مشهور “اصل اینهمانی” و “قوام هستی‌خداشاختی متافیزیک” از رساله “اینهمانی و تمایز”، درآمدی به چارچوب اندیشه متاخر و پس از گشت هایدگر به دست داده شود. تاکید اصلی در مسیر تفسیر این دو متن، بر مساله امکان عقلانیت و حقیقت در فلسفه است، بدین معنا که بر خلاف دیدگاه رایج، هایدگر متاخر دقیقا دغدغه عقلانیت و مسئولیت آزاد عقلانی انسان در تعلق به افق الزام‌آور حقیقت را دارد. نقد بنیادینی که او به متافیزیک وارد می‌کند، برخاسته از بحرانی‌ست که سیر تاریخی متافیزیک به واسطه نگاه بنیادگذارانه میان عقل و وجود تا هگل و نهایتا نیچه به سوی آن پیش رفته، و آن چیزی نیست جز اندراج وجود ذیل عقل خوداندیش و تبدیل آن به اراده به قدرت و بی‌معنا شدن افق ظهور و وجود و حقیقت، و بدین ترتیب، بی‌معنایی عقل و عقلانیت، و نیز تداوم آن بحران تا کنون در نگاه سلطه‌گرانه به جهان و انسان.

اندیشه متاخر هایدگر و مفاهیم بنیادین آن، نظیر رویداد، پوشیدگی، بی‌بنیادی، تاریخ و تقدیر وجود و مانند آن، در پرتو این مساله بنیادین شرح و تفسیر می‌شوند که به چه معنا برای امکان عقلانیت و حقیقت، باید گشودگی عقل به وجود به منزله افق حقیقت، بر اساس احراز و به رسمیت شناختن عرصه مقدم فعل ظهور در تقدم مطلقش و از این حیث در دسترس‌ناپذیری‌اش از نو طرح شود و چگونه اندیشه هایدگر یکسره معطوف به کشف و نشان دادن چنین ضرورتی به عنوان ضابطه بنیادین پدیدارشناسی‌ست.

تفسیر دو متن مذکور، این مجال را فراهم می‌کند که ساختار اندیشه متاخر هایدگر، فارغ از شیوه بیان نیمه‌شاعرانه و اشارت‌وار معمول او در سالهای واپسین حیات فکری‌اش، توجه را به شیوه تحلیل و واسازی دقیق او در خصوص مبانی نهایی عقلانیت سوق دهد، یعنی تحلیل اصل اینهمانی به عنوان نقطه آغاز بداهت عقلی و نیز اصل تمایز هستی‌شناختی میان موجود و وجود.

این درس‌گفتارها در قالب درس تفسیر متون فلسفی در دوره ارشد فلسفه دانشگاه تهران در نیم‌سال دوم ۱۴۰۰-۱۴۰۱ توسط احمد رجبی (استادیار گروه آموزشی فلسفه دانشگاه تهران) ارائه شده است. ادامه مطلب “درس‌گفتارهای احمد رجبی با عنوان درآمدی به فلسفه متاخر هایدگر، شرح و تفسیر رساله اینهمانی و تمایز”

مجموعه ایران پایدار

مجموعه ایران پایدار

ایران سرزمینی است که کثرت و تنوع اجتماعی از هزاره‌ها پیش تا کنون ویژگی قالب آن بوده است. در این سرزمین مردمانی از تیره‌ها، اقوام، ادیان و مذاهب گوناگون آمده‌اند و بدون آنکه به صورت کامل از صحنۀ تاریخ ایران محو شوند اثری بر جای نهاده و رفته‌اند.

در چنین سرزمینی یافتن بنیان و هدفی مشترک، به غیر از خود مفهومِ «ایران»، که ایرانیان با تمامی تفاوت‌ها و کثرت‌هایشان بتوانند حول آن گرد آیند امری ناممکن است. هر هدف و بنیانِ دیگری را که برگزینیم سبب حذف گروهی از ایرانیان خواهد شد که نتیجۀ آن ناممکن شدن همکاری همۀ آنان برای رسیدن به آینده‌ای بهتر است.

از سوی دیگر باقی ماندن ایران و تبدیل شدن آن به آشیانی امن برای تمام ایرانیان، جز از طریق محیط‌زیست و جامعه‌ای پایدار ممکن نیست؛ هرگونه بی‌ثباتی در هر یک از این حوزه‌ها می‌تواند سبب ناپایداری حوزۀ دیگر و در نهایت کل زیست‌بومِ ایران شود.

بر این اساس است که نام این سایت را «ایرانِ پایدار» نهاده‌ایم؛ چرا که به گمان ما تنها هدفی است که ایرانیان با همۀ کثرت‌های زیبایشان می‌توانند حول آن گرد آیند.

اما داشتن هدفی نیکو تنها گام نخست رسیدن به آینده‌ای بهتر است؛ برای رسیدن به هدف، نیازمند نقشه‌ای هستیم که مخاطرات مسیر پیش‌رو را نشان داده و از بین تمامی مسیرهای موجود، مناسب‌ترین مسیر را به ما بنمایاند. رسیدن به چنین نقشه‌ای برای آیندۀ ایران نیازمند آن است که جغرافیا و تاریخ ایران را به نیکی بشناسیم؛ وضعیت آن را دریابیم؛ به عوامل رسیدن به این وضعیت آگاه شویم تا در نهایت بتوانیم به پرسش چگونگی رسیدن به وضعیتی بهتر یا به عبارتی ایرانی پایدار پاسخی در خور و شایسته دهیم. به همین دلیل است که سایتِ ایرانِ پایدار پاسخ‌گویی به ۴ پرسش بنیادین زیر را مهم و اساسی دانسته و رسیدن به پاسخ آنها از منظر اندیشمندانی که به نوعی تلاش کرده‌اند به یک یا تمامی این پرسش‌ها پاسخ گویند را لازم و ضروری می‌داند:

ایران چیست؟

وضعیت ایران چگونه است؟

چرا وضعیت ایران اینگونه است؟

چگونه می‌توان این وضعیت را بهبود داد؟

پاسخ ما به ۴ پرسش فوق هرچه باشد، بی‌گمان عمومی سازی دانش برآمده از این پاسخ‌ها بخشی از راه‌حل رسیدن به ایرانِ پایدار است؛ به همین دلیل تلاش کرده‌ایم تا به اشکال گوناگون پاسخ‌های داده شده به این پرسش‌‌ها را با سایر ایرانیان نیز به اشتراک بگذاریم.

این تمامی آن چیزی است که می‌توان دربارۀ سایت ایرانِ پایدار گفت و به کوتاه‌ترین شکل ممکن در شعار این سایت نیز انعکاس یافته است:

«ایرانِ پایدار بستری برای ایران‌شناسی و ایران‌شناسی بنیانی برای پایداریِ ایران»

ادامه مطلب “مجموعه ایران پایدار”

درس‌گفتارهای رمضانی خانه فرهنگی غدیر (رمضان ۱۴۰۱)

درس‌گفتارهای رمضانی خانه فرهنگی غدیر

خانه‌ی فرهنگی غدیر در رمضان سال ۱۴۰۱ خورشیدی سه مجموعه‌نشست با محور موضوعات دین‌پژوهانه برگزار کرد. در مجموعه‌نشست یکم، یاسر میردامادی در دو شب با عنوان «مسئله‌ی فلسفی دعا» به بررسی چگونگی سازگاری خدا و دعا پرداخت؛ در مجموعه نشست دوم، فرهاد شفتی با عنوان «سوی نقش نامنقش» به رازآمیز بودن “حقیقت مطلق” با تکیه بر “الحمدلله” پرداخت و مفهوم تعبد را واکاوی کرد؛ و در مجموعه‌نشست سوم، زهیر میرکریمی در دو‌ شب با عنوان «قرآن و زیرمتن‌های آن» پس از معرفی مبانی نظری «بینامتنیّ» نسبت قرآن با متون معاصر با قرآن و پیش از قرآن را بررسی کرد.

ادامه مطلب “درس‌گفتارهای رمضانی خانه فرهنگی غدیر (رمضان ۱۴۰۱)”

کتاب «برچیدن همه احزاب» با مقدمه مصطفی ملکیان

برچیدن همه احزاب، در نگاه سیمون وی

در کتابِ تازه منتشرشده‌ی «برچیدن همه احزاب» (نشر نگاه معاصر) سخنانی متفاوت در برابرمان قرار دارند، در برابر ما مردم فارس زبان و خاورمیانه که این روزها سفره‌ی فلاکت و مِحنتِ بشری جلوی چشمان‌مان پهن است؛ سفره‌ای نیز در مقابل مردمانِ سرزمین‌هایی از ترکستانِ چین و کشمیر گرفته تا مصر و آن‌طرف‌ترها تا آمریکای لاتین و آفریقا و آسیا؛ عرصه‌هایی تشنه برای صلح،‌ نان، عدالت و معنا! ادامه مطلب “کتاب «برچیدن همه احزاب» با مقدمه مصطفی ملکیان”

هادی صمدی: عدالت اجتماعی و سرشت انسان

هادی صمدی: عدالت اجتماعی و سرشت انسان

در آراء اندیشمندان سیاسی چون ارسطو، هابز، لاک، و روسو ارتباط وثیقی میان آراء سیاسی و نظرات روان‌شناختی ایشان پیرامون سرشت انسان برقرار بوده است. با تفکیک هرچه بیشتر علوم در سده‌ی بیستم این رابطه گسست و اندیشمندان سیاسی مطالعه‌ی سرشت انسان را به روانشناسی و زیست‌شناسی وانهادند. ادامه مطلب “هادی صمدی: عدالت اجتماعی و سرشت انسان”

نوشتار هدایت علوی تبار با عنوان «الحادِ اصل‌موضوعی سارتر»

نوشتار هدایت علوی تبار با عنوان «الحادِ اصل‌موضوعی سارتر»

الحادِ اصل‌موضوعی سارتر

نوشته: هدایت علوی ‌تبار

 

ژان پل سارتر یکی از فیلسوفان ملحد قرن بیستم است. او با دلایل فلسفی به موضع الحادی خود نرسید بلکه دلایل روان‌شناختی و جامعه‌شناختی باعث شد تا در دوازده سالگی الحاد را، به تعبیر خودش، «شهود» کند. بنابراین الحاد سارتر، در اصل، غیرفلسفی و غیراستدلالی است و در فلسفۀ او به عنوان یک نتیجه یا نقطۀ پایان مطرح نمی‌شود، بلکه نقش یک اصل‌موضوع یا نقطۀ شروع را ایفا می‌کند و او نتایج مهمی از آن می‌گیرد. در این مقاله برای اثبات این جنبه از الحاد سارتر سه دلیل آورده شده است.

ادامه مطلب “نوشتار هدایت علوی تبار با عنوان «الحادِ اصل‌موضوعی سارتر»”

هادی خانیکی؛ جامعه‌ی در حال فروپاشی

هادی خانیکی: جامعه در حال فروپاشی است

خانیکی: سرمایه اجتماعی ما در معرض مخاطرات بزرگی قرار دارد

امروزه جامعه‌شناسان بر این عقیده‌اند که جامعه ایرانی دچار افول مسئولیت اجتماعی شده است. کاهش مسئولیت اجتماعی بین شهروندان، جامعه را دچار آنومی اجتماعی کرده است. از همین رو جامعه‌شناسان بر این باورند اگر فکری برای وضعیت اجتماعی ایران نشود، هر روز شاهد آسیب‌هایی جدی‌تر خواهیم بود.
در اصطلاح جامعه‌شناسان، «آنومی» عبارت است از «حالتی» که در آن «قواعد اجتماعی» برای عاملان، «الزام‌آور» نیست و «پیروی» از آن‌ها برای افراد «مطلوبیتی» ندارد. به بیان دیگر، آنومی وضعیتی است که در آن نیرویِ محدودکننده قواعد، قادر نیست بر خواسته‌ها و شهوات بشر لگام بزند و «شهوت فزون‌طلبی» همه حدومرزها را می‌شکند. ولی وقتی قواعد حاکمند، افراد در مقابل زیاده‌خواهی و فزون‌طلبی خود، دچار نوعی رنج و اندوه می‌شوند و از نظر دورکیم این «بهایی» است که باید برای زندگی در جامعه پرداخت. ادامه مطلب “هادی خانیکی؛ جامعه‌ی در حال فروپاشی”

درس‌گفتارهای «مقایسه دمکراسی شهرستانگرا با دمکراسی تمرکزگرا» از شیرزاد پیک حرفه

درس‌گفتارهای «مقایسه دمکراسی شهرستانگرا با دمکراسی تمرکزگرا» از شیرزاد پیک حرفه

تحلیل تطبیقی چگونگی شکل‌گیری، پیامدها، مزایا و معایب دمکراسی لیبرال شهرستان‌گرای انگلوساکسن و انگلوامریکن و دمکراسی تمرکزگرای فرانسه ادامه مطلب “درس‌گفتارهای «مقایسه دمکراسی شهرستانگرا با دمکراسی تمرکزگرا» از شیرزاد پیک حرفه”

مقاله هانا آرنت با عنوان «اقتدار، خشونت و تمامیت‌خواهی»

مقاله هانا آرنت با عنوان «اقتدار، خشونت و تمامیت‌خواهی»

اقتدار، خشونت و تمامیت‌خواهی

نویسنده: هانا آرنت

ترجمه: صالح نجفى، روزنامه شرق، ۱۱ دی ۱۳۸۴

يادداشت مترجم (صالح نجفى): ريچارد سنت در كتاب «اقتدار» (به ترجمه باقر پرهام، انتشارات شيرازه، ۱۳۷۸)، اقتدار را جزء نيازهاى بنيادى آدمى قلمداد مى كند. همچنان كه كودكان به مراجع اقتدارى نياز دارند كه هدايتشان كنند و اطمينان شان بدهند، بزرگسالان نيز نياز دارند نقش مرجع اقتدار را بازى كنند تا بتوانند تا حدودى به وجود خويش تحقق بخشند.

ريچارد سنت ويژگى عصر جديد را در مواجهه با مسئله اقتدار اين مى داند كه افراد به جاى هراس از تضعيف نيروى اقتدار و فروپاشيدن آن (هراسى كه در جوامع ماقبل مدرن بر آدميان مستولى بود)، از نفس وجود اقتدار (يعنى از اقتدار فى حد ذاته) مى هراسند. به زعم او، در نهاد آدمى تمايلى شديد هست به اينكه محافظت شود، به اينكه احساس كند كسى، نهادى يا نيرويى (بشرى يا مافوق بشرى) او را در پناه خود گيرد.

در زندگى مدرن اما ترس هاى ديگرى پيدا شده كه افراد را از خود اقتدار و مراجع و عمال آن ترسانده: ترس از فريب خوردن، ترس از قربانى شدن آزادى به نام امنيت، ترس از توده هاى بى اراده و گول خورده و البته بى علاقگى به پيروى از مراجعى كه ديگر شايستگى آمريت ندارند. با اين همه، ميل به هدايت شدن، امنيت داشتن و ثبات همچنان به جاى خويش باقى است. آرنت پنج دهه پيش (در خطابه اى كه ترجمه اش را مى خوانيد) اشاره به اين مهم كرد كه فروپاشى اقتدار زمينه ساز رژيم هاى يكه تاز و تماميت خواه است. فقدان اقتدارخواه در عرصه حيات درونى و خواه در عرصه حيات جمعى فاجعه بار است.

آدورنو در كتاب «شخصيت اقتدارطلب» كه در سال هاى پس از جنگ انتشار يافت، نشان داد كه چگونه احساس ضديت با يهود منعكس كننده نياز كسانى است كه در كودكى خويش شخصيت توانا و صاحب اقتدارى نداشته اند و از همين روى در درون خويش احساس ناتوانى مى كرده اند، هم اينان اند كه درصددند تا گناه خود را به هر ترتيبى به گردن ديگران اندازند. بحث آرنت به ما يادآورى مى كند كه يكى از نمودهاى بحران دنياى مدرن فروريزى همه مراجع اقتدار و ريشه دوانيدن تماميت خواهى در حوزه هاى مختلف حيات آدميان بوده است. ادامه مطلب “مقاله هانا آرنت با عنوان «اقتدار، خشونت و تمامیت‌خواهی»”