سایت صدا نت در نوشتهای («انتحال» را بود آیا که عیاری گیرند؟) حجه الاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه را متهم به تقلب در پژوهش کرده است. نویسنده این یادداشت که سابقه مطالعه در حوزه اخلاق نیز دارد، دکتر خسروپناه را به دو نوع تقلب متهم کرده است: نخست تقلب از خود و دیگری تقلب از دیگران.
در باب تقلب از خود، همانطور که نویسنده اشاره کرده است هیچ قانونی در کشور نقل مطالب یک محقق از آثار خود را ممنوع نکرده است. برای اطمینان از نبود چنین قانونی با حقوقدانان و صاحبنظران در عرصه مالکیت فکری نیز مشورت شد و ایشان بر عدم چنین قانونی صحه گذاردند. اگر قوانین کشورهای دیگر ملاک است، (که البته چرایی و عقلایی بودن این امر جای تأمل جدی دارد؟) قوانین کدام دانشگاه یا مرکز پژوهشی باید معیار باشد؟ آشنایان با پژوهشهای آکادمیک غربی، میدانند برخی ناشران خارج از کشور، نقل مطلب را منوط به اجازه از مؤلف و ناشر میدانند. آیا نویسنده محترم تا کنون این قانون را رعایت کرده است و یا حاضر به رعایت آن است؟ «تقلب» عنوانی حقوقی است که باید مستند آن در قانون به طور مشخص معلوم باشد. این اتهام بدون استناد به متن قانون، قابل پیگیری حقوقی خواهد بود. صرفنظر از فقدان وجاهت قانونی، نقل مطلب از آثار دیگر خود در نوشتههای محققان شهیر داخلی و خارجی نیز فراوان یافت میشود. نویسنده اگر فرصت مطالعه داشته باشند، خواهد دید بخش زیادی از کتابهای کیث لرر، جان سرل، دکتر دینانی، آیتالله محمدتقی جعفری، آیتالله جوادی آملی و در آثار دیگرشان نیز یافت میشود. امیدواریم در گام بعد، دغدغهمندان قانون و اخلاق کشور ما ایشان را نیز رسوا کنند. چون ایشان پولی را از جیب خود به جیب دیگر منتقل کردهاند!! ظاهراً آقای خداپرست مجموعه مقالاتی را که کتاب شده است، ندیدهاند؟ اگر دانشگاهی از نویسندهای صاحبنام در یک موضوع بخواهد برای دانشجویان کارشناسی، کتاب صد صفحهای بنویسد، او چه باید بکند؟ آیا باید سخنانی غیر از آنچه قبلاً تحقیق کرده بگوید تا همپوشانی لازم نیاید؟ یا فعل «است» را به «میباشد» تبدیل کند تا تقلب از خود نشود؟
اما در باب تقلب از دیگران، ظاهراً نگارنده برای جانماندن از کاروان افترا، فرصت نداشته است کتاب را به درستی مطالعه کند و دریابد دکتر خسروپناه که متهم به تلخیص، رونویسی و تقلب شده است، مؤلف بخش یاد شده نیست. بلکه شخص دیگری این بخش را نوشته است. احتمالاً ایشان انتظار دارند در کارهایی نظیر مجموعه مقالات یا پژوهشهای جمعی، کسی که کتاب به نام اوست، تمام ارجاعات محققان دیگر را کنترل کند!! جالب اینجاست که آقای خداپرست، نیز اشاره به ارجاعات کردهاند، ولی این میزان ارجاع نظر ایشان را تأمین نکرده است!! کسانی که درگیر پژوهش علمی هستند میدانند، شیوههای ارجاعدهی خطکش مشخصی ندارند. اینکه در هر خط ارجاع داده شود از نظر بسیاری محققان پسندیده نیست. به ویژه در آثاری که برای تدریس انتخاب میشوند، اصل بر کمشدن ارجاعات است.
به هر ترتیب عنوان «تقلب» دارای بار حقوقی است و اثباتنشدن آن اتهام شمرده شده و قابل پیگرد است. اینکه جناب دکتر خسروپناه با این اتهام چه میکنند، به ایشان مربوط است، ولی برخی پرسشهای دیگر بدون جواب مانده است:
اینکه در میان اینهمه سؤالات علمی و تحقیقات مؤثر، چرا عیبیابی هدفمند از آثار دکتر خسروپناه هدف عدهای قرار گرفته است؟
اینکه چطور در این نقدها به هیچ نقطه مثبتی اشاره نشده است (برخلاف رویه معمول نقد علمی)؟
یا اینکه چرا این نقدها اینقدر با احساسات منفی و عصبانیت نگاشته شده؟
منسوبان به اخلاق نیز میدانند که بردن آبروی افراد و اتهامزنی حسن فعلی ندارد، شاید نویسنده بخواهد تنها به حسن فاعلی تکیه کند و قصدش را تکلیفی مقدس برای پاکسازی فضای پژوهش از عناصر ناشایست بداند. با اینکه نیت نویسنده را از بردن آبروی افراد، خیر میدانیم! و آنها را بهای پالایش حریم پژوهش از تقلب میشماریم، ولی آیا این نیت خیر درباره دوستان آقای خداپرست هم اعمال میشود؟ آیا از برخی اطرافیان خود که در همین سالهای اخیر هنگام ارتقاء به مشکل خوردند یادی میکنند؟ آیا کسانی که چندین سال از یک مرکز پژوهشی حقوق دریافت کرده و صفحهای تحویل ندادهاند، نیز شامل این حسن نیتها میشوند؟ کسانی که تعهد میدهند حقوقهای دریافتی پیشین خود را با ارائه پژوهش حلال کنند و نمی-کنند، چطور؟ آیا آقای خداپرست تا کنون هیچ مقالهای که عبارات آن عین مطالب آثار دیگرش باشد، ارائه نکرده است؟ به یمن تکنولوژی، ضمیرها سرگردان نمیمانند و مرجع خویش را مییابند!
و آخرین پرسش اینکه اگر کسی بخشی از این اتهامات را نسبت به یکی از افراد رده چندم جریان روشنفکری مطرح میکرد، اهل اخلاق و پژوهشگران امین!! چه برخوردی با وی میکردند؟
.
.
فایل pdf این نوشتار
.
.
تقلب از خود؛ بیاخلاقی یا بیدقتی!
نویسنده: محمد کاشیزاده، عضو هیئت علمی گروه کلام پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
.
.
حال که بحث پیگرد قانونی است، اطلاق عنوان “دکتر” بر دارندگان مدرک سطح چهار حوزه (از جمله آقای خسروپناه) جرم است و طبق ماده ۵۵۶ قانون مجازات اسلامی از سه ماه تا یکسال حبس یا از ۱۵۰ هزار تا ۶۰۰ هزار تومان جریمه دارد.
ظاهراً در مورد تقلب علمی قانونی وجود دارد و جرم حقوقی محسوب نمیشود و در نتیجه قابل پیگرد قانونی نیست. ارجاع میدهیم به آقای محمود خاتمی که علیرغم اثبات تقلبهای مکرر همچنان در دانشگاه تهران مشغول به کارند و هیچ گونه مجازاتی برایشان اعمال نشد. بنابراین، آقای خداپرست با انتساب تقلب علمی به حجت الاسلام خسروپناه هیچ جرمی را طبق قوانین ج.ا.ا. نسبت ندادهاند.
قانونی وجود ندارد×
آیا به نظر شما نبایست ادعای شما پیش از استناد ابتدا مورد تحقیق و ارزیابی مرجع ذیصلاح قرار گیرد؟
اگر منظورتان از “ادعای شما” ادعای جرم بودن استفاده از عنوان “دکتر” برای درندگان سطح چهار حوزه است، عاجزانه تقاضا دارم زحمت بکشید و مطلب لینک شده را مطالعه کنید:
http://www.iqna.ir/fa/news/1457648/متن-بخشنامه-وزارت-علوم-درباره-ممنوعیت-استفاده-طلاب-از-عناوین-دانشگاهی
اگر منظورتان از “ادعای شما” ادعای جرم نبودن تقلب است، پرونده آقای محمود خاتمی دلیل کافی برای مدعی است. اگر این دلیل را کافی نمیدانید نشان دهید کجای قوانین کشور، تقلب جرم محسوب شده است.
از شما عاجزانه تقاضا میکنم اگر حوصله ندارید مطلبی را با دقت بخوانید یا مستندات را بررسس کنسد وارد گفتگو نشوید. ورود به گفتگو شرایطی دارد.
مسائلی بسیار مهمتر از تقلب در حوزه فلسفه غرب وجود دارد. این همه مقاله چه تغییر سازنده ای برای کشور بجز امکان اظهار فضل برای اندکی در بر داشته؟
آقای رهگذر خفقان جمع فلاسفه خودشیفته و تاثیر گذاری مخرب آنان بر فرهنگ باعث تاسف است.
فمینیسم بطور مثال مورد توجه جامعه بانوان محترم است. در حالی که ورود فمینیسم به ذهن یک دختر بمعنای آغاز رقابت و چه بسا دشمنی و ستیز با همسر است.
چگونه ممکن است توجه نداشته باشید که فلسفه بخصوص بزرگانش حرفه ای بیش نیست؟
قبول دارم. کاستی های زیادی در فلسفه ما وجود دارد. اما اولین گام برای رفع این کاستی ها تامین اولیات علمی-پژوهشی است، از
قبیل تقلب نکردن، مستدل حرف زدن، داشتن تخصص کافی … مطمئن باشید کسانی که این اولیات را رعایت نمیکنند تغییر سازنده ای ایجاد نمیکنند که هیچ، وضعیت ما را اسفناکتر هم میکنند. مسلما این روش بزرگان فلسفه ما نبوده است.
الان چی شد؟
نویسنده محترم درصدد اثبات چه چیزی هستند؟ منظورشان این است که انتحال صورت نگرفته است؟ به نظر در این مورددلیلی در اثبات دیدگاه خود ندارند.
منظورشان این بوده که تهمت زدن به مؤمن جایز نیست؟
البته ادعای کذب در مورد هر انسانی عملی ناشایست تلقی میشود.
به نظرم رسید که منظور مؤلف این است که علیرغم وجود شبههی انتحال در عین حال «بردن آبروی افراد» کار درستی نیست. من در این مورد با مؤلف محترم موافق نیستم. کسی که بر مسند علمی نشسته و از این طریق کسب اعتبار و درآمد میکند باید قبلاً نسبت به رفتار خودش آگاه باشد.
نه صفحه ای ذکر شده و نه متن اوریجینال ارائه شده. پس ذکر انتحال به چه معنی است؟
دوم، ظاهرا شما دوست دارید احساسات منفی خود را ابراز کنید و دنبال دلیل هستید. اگر اینطور است اصولا نیاز به دلیل نیست هر چه دلتان می خواهد به افرادی که دوست ندارید نسبت دهید.
آقای کاشیزاده شما احتمالاً تا حالا در زندگی خودتان با کتاب و کتاب خواندن مواجههای نداشته اید، وگرنه تا حالا فهمیده بودید که مسئولیت حقوقی کتاب با نویسنده ای است که نامش روی جلد آمده است، نه مستشاران و منشیان بدبختی که در ازای گرفتن پول برای امثال خسروپناه رزومه میسازند.
واقعا که امثال شما و آن حاجی فقط یک راه را بلدید و آن هم زور و تهدید است.
البته حرجی نیست که از همین راه به این موقعیت فعلی تان نیز رسیده اید.
حالا هی تهدید کنید، هی تهدید کنید.
این حاجی با این رزومه ی پر تقلبی که دارد، خیلی احمق است که راه تهدید را رها نمی کند. پاسخ تهدید همان است که تا حالا دیده اید.
1 . میزان سواد متناسب با ادب کلام فرد است.
2 . ما که بعنوان مخاطبین تهدیدی نشنیدیم اما از منتقد عصبانیت، توهین، نتیجه گیری غیر قابل قبول زیاد دیدیم.
زور و تهدید قطعاً محکوم است. جامعه فلسفه از طرف شما چه در ذهن دارد؟ احتمالاً اندیشه، تفکر، نوآوری فکری.
متوجه نمی شم چگونه است که هر کس نظر شما را ندارد یک دفعه اینقدر قشری کم سواد و یا بیسواد از آب درمی آید. چگونه است که همگی بیسواد هستند؟چگونه است که همگی اهل تقلب اند؟ چگونه است که در تمامی مسئل اشتبتاهات فاحش دارند؟چگونه است که حتی تصادفی هم هیچکدام ارز حرف هایشان حتی درصدی از درستی درش نیست؟
آقای کاووس سید امامی قطعاً به سخنان شما توجه خواهم کرد زیرا که این احتمال گرچه بسیار ضعیف است اما صفر نیست. اگر از من می پرسید شاید این همه نتایج بعید توضیحی بسیار ساده دارد: شاید اساتید دانشگاه واکنش عصبی نشان می دهند و هر صدای ناسازگاری را می خواهند خاموش کنند!
کامنت هایی که توسط یک IP با اسامی متفاوت ثبت میشوند تایید نخواهند شد.