مدخل نهضت ترجمه سریانی از دانشنامه فلسفی اشپرینگر

مدخل نهضت ترجمه سریانی از دانشنامه فلسفی اشپرینگر

[ مترجم: در اهمیت بررسیِ ترجمه های سریانی می توان گفت که چند و چونِ تطورِ مفاهیمِ یونانی در روند خوانششان از سوی سامی نژادها را در پرتو همین ترجمه ها می توان دید. برای نمونه قبل تر از ترجمه های عربی در ترجمه های سریانی می بینیم که فعلِ “بودن” یونانی باستان “εἶναι” که هم فعل تام و هم ناقص است به”ܐܝܬ” سریانی بدل می شود که معنای هستی شناختیِ فعلِ یونانی را ندارد و هم به معنای “است” و هم ” دارد” بکار می رود و نه “هست”. همین شاید یکی از نمونه های دگردیسی یا بهتر بگوییم دگرشدش فلسفۀ یونان در دست خردورزانِ سامی نژاد باشد؛ البته نمونه ها فراوان است و مجال تنگ!]

.

ترجمه از یونانی به سریانی[1]

اِمیلیانو فیوری

دانشگاه  آزاد آمستردام

لایدن

هلند

برگردان از: پژمان رنجبر

چكیده

    از آنجایی كه [در این نوشتار] نوشته های فلسفی و علمی مورد توجه ماست، می توان به بررسی سه برهۀ فعالیت ترجمۀ یونانی به سریانی پرداخت: شاخصة دورۀ نخست ( قرن دوم- پنجم  میلادی) گرایش به فلسفه ای است همه پسند با محتوایی اخلاقی و قالبی پندگونه؛ در دورۀ دوم (قرن ششم میلادی) ترجمه متمركز بر منطق و طبیعیات ارسطویی است؛ دورۀ سوم (قرن هفتم- نهم میلادی) نیز حولِ آثارِ ارسطو ست اما به دلیلِ تغییرِ شیوۀ ترجمهْ از عبارت محور به ترجمه ای تحت اللفظی دورۀ سابق متمایز شده است[2]. اطلاعاتِ اندکی نیز دربارۀ شخصیت های اصلی (سرگیوس اهل رشعینا، آثاناسویس اهل بلده، جیمز اهل ادسا، جورج عربی و حنین بن اسحاق) داده شده است.

     از آن روی كه ارائۀ بررسی كاملی از نهضتِ ترجمه سریانی در طی قرون مذکورکاری ست نشدنی، ما صرفاً به متون فلسفی و نیز به برخی نوشته های علمی مربوط به انجیل و آباء كلیسا یا متون روایی می پردازیم.

دورۀ نخست: فلسفۀ اصطلاحاً عامه پسند

   فلسفۀ یونان نخستین بارقۀ حضورِ خود را در فرهنگِ سریانی در سدۀ دوم میلادی، در قالب متن هایی مختصر، غالباً در شكلی پندگونه با محتوایی اخلاقی كه بیشترِ مواقع در جُنگ هایی خُرد گردآوری می شده، نمایان كرده بود. (بنگرید به: ‌بتّیولو 2003، ‌براك2003). عموماً باور بر این است كه این مجموعه ها برای همگان و نه ضرورتاً برای جامعۀ مسیحی گرد آوردی شده بوده؛ یعنی برای مخاطبینی شهرنشین – علی الاصول شهر ادسا- كه از سدۀ دوم تا پنجم میلادی در میان رودان سكنی گزیده بودند، ‌با این حال، كسبِ اطلاعاتِ بیشتری که از چند و چونِ این ترجمه های نخستین خبر دهد، کاری دشوار بنظر می رسد. ترجمه های متعلق به این دوره عبارتند از ترجمۀ برخی گفته های فیثاغورثی، مجموعه ای از جمله های نویسندۀ معروف به مناندر، نیز جملاتی منحول از افلاطون، از یك همپرسۀ سقراطی، دو بخش از اخلاقیات پلوتارك، یكی از سخنرانی های ایسوكراتس. آثاری از لوسیان اهل ساموستا و نیز نوشته ای از معلّم علمِ معانی و بیان سدۀ چهارمی ثمیستیوس به جای مانده است. ( ویراست همه متون بالا در دو لاگراد 1858 و ساشو 1870 آمده است)

دورۀ دوم   

  ورود حقیقی فلسفه در دنیای سریانی زبان به طور قطع در آغازه سدۀ ششم با نخستین ترجمه های آثار منطق و طبیعیات ارسطو و شروح نگاشته بر آنها رخ داده است (بررسی كلی آنها در براك 1993). افلاطون هیچگاه به سریانی ترجمه نشد. كتاب قاطیغوریاس را احتمالاً مترجمی ناشناس در نیمه نخست همین سده ترجمه كرده است و در حواشیِ آن تعلیقۀ سرگیوس اهل رشعینا آمده كه با اینحال شناختی از مترجم متن نداشته است. كتاب ایساغوجی فرفوریوس را نیز به همین سان مترجمی ناشناس در نیمۀ نخست قرن ششم ترجمه كرده است ( فرایمان 1897؛ براك 1988). همین سرگیوس درآمدی كوتاه بر همۀ نوشته های منطقی ارسطو نگاشت ( ترجمه ناتمام آن در هوگونارد- روشه 2004). او همچنین دو اثر دیگر را از سنت ارسطویی ترجمه كرد:‌ یک رسالۀ منحولِ ارسطو به نام  درباره جهان ( دو لاگارد 1858؛ روسل 1880-1881) و نیز شاید درباره اجزا عالم اثر اسكندر افرودیسی. شهرت سرگیوس بیشتر بخاطرِ ترجمه اش از مجموعه از نوشته هایی نویسنده ای معروف به دیونوس به سریانی و معرفیِ جالینوس به دنیایِ سریانی زبان مرهون است:‌ پزشك و مترجم سدۀ نهمی حنین بن اسحاق ما را آگاه می سازد كه 30 اثر از آثار جالینوس را ترجمه كرده است: چهار پاره نوشته كه سه تای آنها را زاشاو (1970) به او نسبت می دهد،‌ به دست ما رسیده است: بخشی از Ars medica، بخشی از De alimentorum temperamentis و بخشی از De simplicium medicamentorum temperamentis et facultatibus. رساله ای كوتاه درباره تاثیرِ‌ماه مبتنی بر رساله De diebus decretoriis  را مِركس (1885) تصحیح كرده است.

  دو متن منطقی دیگر از ارغنون در ترجمه هایی بی نام به جای مانده است:  De interpretation ( برای این متن رجوع شود به هوفمان 1869) و Peri Analyctics تا بخش نخست قسمت 7: محققین نمی توانند تاریخ دقیقی برای این آثار به دست بدهند، به همین جهت اكنون معین كردنِ پس زمینه آنها ممكن نیست. ما همچنین نسخه ای از Metereology  ثئوفراستوس در دست داریم ( دایبر 1992؛ واگنر و اشتاینمتس 1964).

دورۀ سوم

  بین سده های هفتم و هشتم میلادی، پس از استیلای اسلام، انجمن رهبانیت سوریه غربی در شهرِ قنشره واقع بركنارۀ غربی اوفراتس، گسترۀ بزرگی از آثار فلسفی و علمی را در قالب ترجمه و شرح عرضه كردند. دقیقا در همین آثار است كه ما شاهد تغییر روشی در ترجمه هستیم؛ همانطور که پروفسور براك تحلیل كرده است، (1979، 1983، 2004): از روشی عبارت محور به روشی تحت اللفظی تر، همراه با سایه افکنی قابل رویتِ اقتباس های صورت گرفته از زبان یونانی در این دسته ترجمه های جدید (برای واژه های بیگانه یونانی در زبان سریانی بنگرید به براك 1975،‌ 1996؛ شال 1960).

   آغازگر دورۀ شكوفایی شهرِ قنشره سوروس سبوخت بود‌(7/666). او نه به خاطر ترجمه، كه برای تولیدات علمی وسیعش معروف است. جانشین های اصلی او عبارت بودند از آثاناسیوس اهل بلده(687)، جیمز اهل ادسا (708)، و جورج عربی. آثاناسیوس در سال 645 نخستین ترجمۀ ناشناسِ ایساغوجی را كه فرایمان تصحیح كرده، بازبینی كرد؛ مابقی ترجمه های او از متون ارسطویی از دست رفته اند، اما می دانیم كه او آنالوطیقای اول و دوم ، طوبیقا و سوفسطی را ترجمه كرده است. گفتنی است كه او تا آنجا كه می دانیم نخستین دانشمند سریانی زبانِ هزاره نخست میلادی بود كه همۀ  ارغنون را به عنوان میراث سنت شارحان اسكندرانی به صورت كامل ترجمه كرد،‌ حال آنكه این کتاب سابقاً فراتر از بخشِ آنالوطیقای اول ترجمه و حاشیه نویسی نشده بود. برای نمونه، جیمز اهل ادسا، از كتابِ آنالوطیقای اول پیش تر نرفت؛ او ترجمۀ ناشناسِ قاطیغوریاس متعلق به سدۀ ششم را بازبینی ( شولر 1897) و فی العباره (حتی اگر این برگردان در نسخه خطی ای كه او انتقال می دهد به فیلسوف سریانی سدۀ ششم پرُبوس نسبت داده شده باشد) و آنالوطیقای اول را را ترجمه كرده است. جورج عربی همین سه اثر را به شیوه ای تحت اللفظی تر ترجمه كرده است ( فورلانی 1925). در همان دِیر فوكاس مجموعه دیونوسی نسخه سرجیوس را كه به همراه جان اهل اسكیتُ ژولیس اسكولیا ترجمه كرده، اساساً مورد مداقه و بازبینی قرار می دهد (فان اسبرك 1925). پس از جورج، غالباً چیزی از ترجمه های سریانی به جا نمانده است. مهم ترین مترجم به سریانی و به عربی، در دوران عباسیان، حنین بن اسحاق (قرن نهم) است، اما به دشواری بتوان پاره ای از ترجمه هایش به دست داد. ما از این آثار از طریق نامه ای كه حنین به سال 856 نگاشته، نامه ای كه در آن فهرستی از ترجمه های سریانی اش از آثار جالینوس به ارائه می دهد،‌ آگاهی داریم. او، بنا بر انتقادی به بسیاری از ترجمه های سرجیوس وارد ساخت، بخش عمده ای از آثار جالینوس را دوباره به سریانی ترجمه كرد (براك 2004). می دانیم كه او نسخه های جدیدی نیز از قاطیغوریاس و فی العباره نیز فرآهم آورد، اما به جا نمانده اند.

   در فهرستِ آثارِ دورۀ سوم شاید بتوان نسخۀ نمسیوس اهل امسا از كتاب ‌De natura hominis را نیز بشمار آورد كه تنها از طریق نقل و قول های نویسندگان سده های هشتم و نهم بازشناخته شده است و به دلایل زبان شناختی نمیتواند تاریخی پیش از سدۀ هفتم داشته باشد.

.


.

[1] . این نوشته ترجمۀ مدخلی است از:

Henrik Lagerlund (eds.)-Encyclopedia of Medieval Philosophy, Springer Netherlands (2011)

[2] . منظور از شيوه عبارت محور Phrase- based گونه اي از ترجمه است كه در آن واحدِ‌ ترجمه را the unite of translation يك عبارت در ترجمه مي گيرند؛ و منظور از ترجمه تحت اللفظي Word-by-word آن گونه ترجمه است كه به شيوه اي پاياپاي وا‍‍ژگان متن مبدا را به زبان مقصد بر مي گرداند.

.


.

دانلود فایل pdf ترجمه از یونانی به سریانی

.


.

دانلود متن اصلی مدخل نهضت ترجمه سریانی

.


.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *