تقلیل‌گرایی نسبت به مجازات‌های سالب حیات در حقوق کیفری ایران

تقلیل‌گرایی نسبت به مجازات‌های سالب حیات در حقوق کیفری ایران

تقلیل‌گرایی نسبت به مجازات‌های سالب حیات در حقوق کیفری ایران

نویسندگان: محسن برهانی و محمدامین رادمند

مطابق با اصل چهارم قانون اساسی، قانون‌گذار در جمهوری اسلامی مکلف است بر مبنای فقه شیعی قانون‌گذاری نماید. معمولاً بالا بودن نرخ اعدام در ایران به فقه استناد داده می‌شود. در حالی که مراجعه به فقه به‌روشنی نشان می‌دهد که در رابطه با موضوع واحد، نظرات مختلفی وجود دارد. قواعد مختلفی در فقه وجود دارد که بر احتیاط در مسئله دماء تأکید دارد و اقتضای احتیاط آن است که هرگاه در مورد یک حکم فقهی مرتبط با جان انسان‌ها، دو استنباط مختلف وجود داشت که یک نظر حکم به اعدام و نظر دیگر حکم به عدم اعدام می‌داد، باید مقنن نظری را برگزیند که حکم به عدم اعدام می‌دهد. این مقاله ضمن پذیرش فقه موجود و به حمل شایع در حوزه‌های علمیه و مبانی نظری و کلامی فقه رایج، در مقام بیان قواعد و دلایلی است که کثرت اعدام را جزو لوازم ذاتی فقه نمی‌داند و از درون فقه به دنبال کاهش مجازات اعدام در نظام حقوقی ایران است.

ادامه مطلب “تقلیل‌گرایی نسبت به مجازات‌های سالب حیات در حقوق کیفری ایران”

درس‌گفتارهای فلسفهٔ دین از مصطفی زالی

درس‌گفتارهای فلسفه دین از مصطفی زالی

آنچه غالباً در فضای عمومی کشور ما تحت عنوان کلام جدید شناخته می‌شود، عنوانی است که به دلایل تاریخی بر مجموعه‌ای از مسائلی اطلاق می‌شود که در سنت غربی تحت عنوان فلسفهٔ دین شکل گرفته است. فلسفهٔ دین به دنبال بررسی فلسفی مفاهیم محوری ادیان همچون مفهوم خدا و براهین ناظر به اثبات وجود خدا، نسبت میان علم و دین، معرفت‌شناسی باور دینی، صفات خدا، معاد جسمانی و مسئلهٔ شر است. از این رو فلسفهٔ دین را می‌توان نقطهٔ تقاطع زمینه‌های متنوع فلسفی چون متافیزیک، معرفت‌شناسی و اخلاق دانست. ادامه مطلب “درس‌گفتارهای فلسفهٔ دین از مصطفی زالی”

سخنرانی محمدامیر قدوسی با عنوان «پروتستانتیزم اسلامی یا بازخوانی اسلام؛ آخوندزاده در برابر مستشارالدوله»

سخنرانی محمدامیر قدوسی با عنوان «پروتستانتیزم اسلامی یا بازخوانی اسلام؛ آخوندزاده در برابر مستشارالدوله»

دکتر محمدامیر قدوسی، روز پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۴ مهمان خانه اندیشه‌ورزان بود تا درباره آرای میرزافتحعلی آخوندزاده و میرزایوسف مستشارالدوله سخنرانی‌ کند. او در خطابه خود با نام “پروتستانتیزم اسلامی یا بازخوانی اسلام؛ آخوندزاده در برابر مستشارالدوله” عملا به تحلیل و بررسی پاسخهایی پرداخت که در دو سده اخیر، از سوی مشروطه‌خواهان و مشروعه‌خواهان به این پرسش داده شده است: “آیا اسلام با اصول مشروطیت سازگار است؟” ادامه مطلب “سخنرانی محمدامیر قدوسی با عنوان «پروتستانتیزم اسلامی یا بازخوانی اسلام؛ آخوندزاده در برابر مستشارالدوله»”

بازاندیشی در مفهوم عصمت: تحلیلی معرفت‌شناختی، اخلاقی و تاریخی

بازاندیشی در مفهوم عصمت: تحلیلی معرفت‌شناختی، اخلاقی و تاریخی

بازاندیشی در مفهوم عصمت: تحلیلی معرفت‌شناختی، اخلاقی و تاریخی

نویسنده: مهدی ایرانمنش

بخش ۱: درآمد

     مسئولیت باور

پیش از ورود به مسئله‌ی عصمت پیامبران، باید به پرسشی بنیادین بپردازیم: آیا انسان در باورهایش اختیار دارد؟ و اگر آری، مسئولیت او در قبال این باورها چیست؟

واقعیت آن است که بسیاری از باورهای ما، به‌ویژه در دوران کودکی و نوجوانی، به‌شکلی ناخودآگاه و تحت تأثیر محیط، خانواده و فرهنگ عمومی شکل می‌گیرند. اما رشد اخلاقی و عقلانی انسان، او را به نقطه‌ای می‌رساند که می‌تواند در این باورها تأمل، بازنگری و حتی دگرگونی ایجاد کند. در این مرحله، «تفکر انتقادی»، «آزادی در اندیشه» و «خودآگاهی» نقشی اساسی ایفا می‌کنند. البته این اختیار، مطلق نیست و همواره تحت تأثیر پیش‌زمینه‌های روانی، اجتماعی و تاریخی قرار دارد. با این حال، همین امکان بازاندیشی، مبنای مسئولیت انسان در برابر باورهایش می‌شود.

در اینجا باید بین سه نوع مواجهه با باور تمایز قائل شویم:

باور تقلیدی و عادتی: که صرفاً از سر عادت یا تبعیت از محیط پذیرفته شده‌اند، بدون بررسی عقلانی یا اخلاقی.

باور انتقادی و مسئولانه: که شخص در آن، بر پایه دلایل، تجربه‌ها و گفت‌وگوی درونی یا جمعی، به موجه‌بودن آن باور رسیده است.

باور وجودی: که ریشه در عمق تجربه‌ی زیسته‌ی فرد دارد. این‌گونه باورها، مانند ایمان به معنا، عشق، یا خداوند، ممکن است به‌صورت مستقیم قابل استدلال نباشند، اما برای فرد نقش هویتی، روانی و اخلاقی ایفا می‌کنند و به زیست فرد معنا می‌بخشند.

اما حتی باورهای وجودی نیز باید در برابر پرسش‌های اخلاقی و پیامدهای اجتماعی‌شان پاسخ‌گو باشند. اگر باوری، هرچند درونی و صادقانه، منجر به بی‌عدالتی، طرد دیگران، تعصب کور یا توجیه سلطه شود، باید مورد بازنگری قرار گیرد. باورِ راستین، حتی اگر عاطفی و شخصی باشد، باید بتواند در برابر نقد بایستد، به رشد اخلاقی فرد کمک کند، و با کرامت انسانی در تعارض نباشد.

از این منظر، ملاک موجه‌بودن یک باور، نه صرفاً ریشه‌داشتن در سنت، احساس یا عرف، بلکه توان آن در پاسخ‌گویی عقلانی، اخلاقی و گفت‌وگویی است. در نتیجه، وقتی سخن از «عصمت پیامبران» به میان می‌آید، پیش‌فرض ورود به این بحث، داشتن باوری است که به‌جای تعصب، بر مسئولیت و بازاندیشی استوار باشد؛ باوری که به‌دنبال فهمی نو، عمیق و انسانی‌تر از مفاهیم دینی است، نه صرفاً دفاع از پیش‌داوری‌های موروثی. ادامه مطلب “بازاندیشی در مفهوم عصمت: تحلیلی معرفت‌شناختی، اخلاقی و تاریخی”

نوشتار حسین امامی با عنوان «مصطفی ملکیان و دعوت به جدایی اخلاق از دین»

نوشتار حسین امامی با عنوان «مصطفی ملکیان و دعوت به جدایی اخلاق از دین»

مصطفی ملکیان و دعوت به جدایی اخلاق از دین

حسین امامی؛ جمعه، ۸ فروردین ۱۴۰۴

استاد مصطفی ملکیان مطلبی را تحت عنوان «سیر تحول اخلاق در ایران و جهان» در ١٥بهمن‌ماه ١٤٠٣ در انجمن ایرانی اخلاق در علوم و فناوری ایراد نموده‌اند که در آن، اخلاق یگانه پناهگاه جهت رشد و سعادت جامعه معرفی شده و در راستای تحقق این هدف، پیشنهادهایی عرضه داشته‌ است. این مطلب در ذات خود حائز اهمیت است و لبّ‌لباب بسیاری از گفته‌ها و نوشته‌های ایشان است؛ امّا در عین حال حاوی ابهاماتی است که بدون گشودن و ایضاح آنها، مطلب از متانت و اتقان لازم برخوردار نیست، لذا در این جستار ملاحظاتی در این باب عرضه می‌شود. ادامه مطلب “نوشتار حسین امامی با عنوان «مصطفی ملکیان و دعوت به جدایی اخلاق از دین»”

نقد قانون جذب در کتاب‌های خودیاری و توسعه فردی

نقد قانون جذب در کتاب‌های خودیاری و توسعه فردی

نقد قانون جذب در کتاب‌های خودیاری و توسعه فردی

محمدرضا واعظ شهرستانی

مقدمه

 قانون جذب (Law of Attraction) مفهومی محبوب در ادبیات خودیاری است که ادعا می‌کند افکار مثبت یا منفی می‌توانند تجربیات مشابهی را به زندگی فرد جذب کنند. اصل این قانون بر این باور است که «همجنس، همجنس را جذب می‌کند»؛ یعنی ما با تمرکز بر افکار دلخواه، می‌توانیم همان نتایج را از جهان جذب کنیم. این مفهوم از طریق کتاب‌ها و فیلم‌هایی مانند «راز» (The Secret)، در سال ۲۰۰۶ به شهرت رسید و در سال‌های اخیر با تِرندهای جدید مانند «سندروم دختر خوش‌شانس»[1] در فضای مجازی دوباره معرفی شده است. با وجود محبوبیت مداوم، قانون جذب در حوزه‌های روان‌شناسی، فلسفه، علم و فرهنگ، با نقدهای شدیدی روبرو شده است.

در این جستار، برخی از انتقادات دربارۀ ادعاهای قانون جذب با توسل به شواهد علمی، فلسفی و روانشناختی مورد بررسی قرار داده شده است. در این بررسی، سعی بر آن بوده که از زبان ساده جهت درک متن توسط مخاطبان عمومی استفاده شود. ادامه مطلب “نقد قانون جذب در کتاب‌های خودیاری و توسعه فردی”

سخنرانی علی میرسپاسی با عنوان «مواجهه روشنفکران ایرانی با مدرنیته»

سخنرانی علی میرسپاسی با عنوان «مواجهه روشنفکران ایرانی با مدرنیته»

در این سخنرانی که در سال ۱۳۸۶ در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد، علی میرسپاسی با عنوان «مواجهه روشنفکران ایرانی با مدرنیته» به بررسی انتقادی سنت روشنفکری در ایران پرداخت. او با نگاهی تاریخی-انتقادی، برخی ویژگی‌های ریشه‌دار در رفتار و اندیشه روشنفکران ایرانی را مورد نقد قرار داد.

میرسپاسی تأکید کرد که روشنفکری ایرانی معمولاً با کلی‌گویی، ابهام‌گویی، نوعی نخوت فکری و پرهیز از گفت‌وگوی انتقادی واقعی همراه بوده است؛ گویی که روشنفکر خود را فراتر از نقد و گفت‌وگو می‌داند.

او همچنین به بی‌توجهی روشنفکران به بستر زمانی و مکانی ایران اشاره کرد؛ به این معنا که بسیاری از آن‌ها اندیشه‌های وارداتی را بی‌توجه به زمینه اجتماعی و تاریخی کشور ترجمه و تکرار کرده‌اند، بدون آن‌که به اقتضائات بومی توجه کنند.

از دیگر نکات اصلی سخنرانی، گرایش عجیب روشنفکران ایرانی به متفکران ضدروشنگری، ضدسرمایه‌داری و ضددموکراسی بود. میرسپاسی اشاره کرد که روشنفکران ایرانی در عین پرستش تمدن غرب، اغلب با غرب‌ستیزترین چهره‌های فکری غربی مانند نیچه، متفکران پست‌مدرن و مارکسیست‌ها همدلی نشان می‌دهند؛ تضادی که به نظر او ریشه در بحران هویت و عدم درک روشن از مدرنیته دارد. ادامه مطلب “سخنرانی علی میرسپاسی با عنوان «مواجهه روشنفکران ایرانی با مدرنیته»”

نوشتار رضا نقوی با عنوان «گواهیِ دینی و گواهیِ ضدِّ دینی!»

نوشتار رضا نقوی با عنوان «گواهیِ دینی و گواهیِ ضدِّ دینی!»

گواهیِ دینی و گواهیِ ضدِّ دینی!

رضا نقوی

 دانش آموختۀ دکتری فلسفۀ دین

 

مقدّمه

 دست‌کم برخی از مسائلِ فلسفۀ دین، جزءِ مسائلِ « سهل و ممتنع» هستند؛ بدین معنا که در نگاه نخست همگان بدان مسئله می‌اندیشند/ می‌توانند بیاندیشند و حتّی در باب آن استدلال می‌کنند؛ امّا همان مسئله در دست فیلسوفانِ دین بدل به معمّای دشواری می‌شود و موجب نزاع بی‌پایان می‌گردد[1].

مسئله‌ای که در این یادداشت بدان خواهم پرداخت، از این قبیل مسائل است. همۀ ما از دوران نوجوانی با مسئلۀ عقلانیِ« رجوع به متخصّص» در امور دینی و غیر دینی آشنا بوده‌ایم و تقلیدِ خودمان از مراجع دینی را بدین نحو موجّه می‌کرده‌ایم؛ امّا امروزه همین مسئلۀ آشنا، در«معرفت‌شناسیِ دینی» و «معرفت‌شناسیِ گواهی» بدل به موضوعِ پیچیده‌ای شده و فیلسوفان در باب شروطِ اعتبار «گواهی»، خصوصاً در قلمرو دین، نزاع‌های درازدامنی را شکل داده‌اند.

در مواجهه با « تقلیدِ دینی» شاید این مسئله نیز به ذهنِ برخی از ما خطور کرده باشد:

 الف) « اگر تقلید دینی و اعتماد به گواهی روشی معقول جهتِ کسبِ باور برای دینداران است؛ چرا این امکان برای غیر دینداران نباشد؟ آیا غیر دینداران نیز نمی‌توانند بی‌دینیِ خود را بر تقلید و تعبّد مبتنی کنند؟»

من در این یادادشت می‌کوشم همین مسئلۀ ساده را از منظر معرفت‌شناسیِ گواهی و با زبانِ نسبتاً فنِّیِ فیلسوفانِ دین، مورد تأمّل قرار دهم و عجالتاً دفاعِ اولیّه‌‍‌ای از پاسخ مثبت به این پرسش بنمایم. بدین منظور، ابتدا شمّه‌ای از اهمِّ آراءِ مطرح در معرفت‌شناسیِ گواهی را طرح می‌کنم و سپس با نظر‌داشتِ این آراء، پرسشِ فوق را مورد بحث قرار می‌دهم.

پیش از ورود به اصل بحث، ذکر این نکته لازم است که تمام تمرکزِ این یادداشت بر مقولۀ « توجیه و عقلانیت» است و نه مقولۀ « صدق و کذب». هرجا سخن از « صدق و کذب» می‌رود صرفاً استطرادی و در ارتباط با « توجیه» است. نزاع بر سر معقول بودنِ یک گزاره نزاعی مرتبه دوم و نزاع بر سر صادق/ کاذب بودنِ یک گزاره نزاعی مرتبه اوّل است. ادامه مطلب “نوشتار رضا نقوی با عنوان «گواهیِ دینی و گواهیِ ضدِّ دینی!»”

آیا تابع موج کوانتومی واقعیت را بازنمایی می‌کند؟

آیا تابع موج کوانتومی واقعیت را بازنمایی می‌کند؟

آیا تابع موج کوانتومی واقعیت را بازنمایی می‌کند؟

نوشته‌ی: لیزا زیگا[1]

برگردان: کاوه بهبهانی

دو هواشناس را تصور کنید که احتمال آفتابی بودن هوا را پیش‌بینی می‌کنند. هواشناس سمت چپ به داده‌های اضافه‌ای دسترسی دارد (مثل وضعیت کنونی آب‌وهوا که تا حدودی ابری است) و در نتیجه هر کدام پیش‌بینی‌های متفاوتی ارائه می‌دهند. تابع موج در مکانیک کوانتومی، برخلاف پیش‌بینی هواشناسی، توصیف کاملی از رفتار آینده یک سیستم کوانتومی ارائه می‌دهد. در واقع، خود طبیعت در مقیاس‌های کوچک [مقیاس کوانتومی] ذاتی کاملاً احتمالاتی دارد: کولبِک و رِنِر.

ادامه مطلب “آیا تابع موج کوانتومی واقعیت را بازنمایی می‌کند؟”

سخنرانی‌ محمود مروارید درباره برهان وجوب و امکان ابن‌سینا

سخنرانی‌ محمود مروارید درباره برهان وجوب و امکان ابن‌سینا

در این سخنرانی، یکی از مهم‌ترین براهین فلسفی ابن‌سینا، یعنی برهان وجوب و امکان، مورد بررسی قرار گرفت. این برهان که نقشی اساسی در فلسفه اسلامی و متافیزیک دارد، تلاش می‌کند وجود واجب‌الوجود را اثبات کند. دکتر محمود مروارید، استاد و پژوهشگر برجسته در حوزه فلسفه، در این نشست به تحلیل این برهان، پیشینه‌ی آن و تأثیراتش بر فلسفه‌ی اسلامی و غربی پرداخت. ادامه مطلب “سخنرانی‌ محمود مروارید درباره برهان وجوب و امکان ابن‌سینا”