![رویداد معرفی کتاب Determined: a science of life without free will](https://media.3danet.ir/2024/07/3010-486x259.jpg)
مرکز شناخت و موسسه فرهنگی صدانت برگزار می کنند:
رویداد معرفی کتاب Determined: a science of life without free will
اثر رابرت ساپولسکی ادامه مطلب “رویداد معرفی کتاب Determined: a science of life without free will”
مرکز شناخت و موسسه فرهنگی صدانت برگزار می کنند:
رویداد معرفی کتاب Determined: a science of life without free will
اثر رابرت ساپولسکی ادامه مطلب “رویداد معرفی کتاب Determined: a science of life without free will”
کتاب مورد تدریس در درسگفتارهای کتاب «رویا، استعاره و زبان دین» به توصیف، شرح و ارزیابی نظریه رویایی بودن تجربههاى دينى و وحيانى اختصاص دارد؛ نظریهاى كه مى توانيم آن را نظریه وحى در فلسفه اسلامى بدانیم، اين نظريه سه مدعا يا ضلع اصلى دارد:
۱- تجربههاى دينى و وحیانی از سنخ رؤيابينیاند و با همان سازوكار وقوع رؤياها اتفاق میافتند؛
۲- آنچه در اين تجربهها به ادراک درمیآيد به زبان خاص رؤيا است و ماهيتى ويژه و متفاوت با تجربههاى ادراكى معمول ما دارد و اگر این تجربه به زبان درآيد و به متن تبديل شود زبانى ويژه خواهد داشت؛
۳- براى فهم و تفسير صحيح ادراكات رؤيايى و متون حاصل از آنها بايد به تعبير و تأويل اين رؤياها و متون حاصل از آنها پرداخت.
فيلسوفان مسلمان قائل بوداند كه سرشت رؤيايى تجربههاى وحيانى هيج منافاتى با شأن كاشفيت، هدايتگرى و قدسى بودن آنها ندارد و بهترين راه را براى حل مشكلاتى ماند فهم چگونگى تكلم خداوند و تعارضات دانستههاى عقلانى با متون وحيانى به دست میدهد، نظريه وحى فيلسوفان مسلمان در سالهای اخیر مجددا طرح شده و محل بحث و گفتوگو بوده است. ادامه مطلب “درسگفتارهای کتاب «رویا، استعاره و زبان دین» از امیر مازیار”
ما شواهد گوناگونی داریم که نشان میدهند آنقدر که تصور میکنیم بر اساس استدلال تصمیمگیری نمیکنیم. شاید مهمترین موید ما در این زمینه، سوگیری تأیید [1]باشد. همه ما وقتی پاسخ درستی بدهیم به خودمان پاداش میدهیم و خودمان را تحسین میکنیم، ما دوست داریم که بر حق باشیم و اشتباه نکنیم. به همین جهت نیز تمایل داریم به شواهدی توجه کنیم که موید باورها و نظراتمان باشد. چنین سوگیریای را سوگیری تأیید مینامند. در این سوگیری، این تمایل ما است که اثرگذاری بیشتری بر توانایی تفکر دارد. در سیاست نیز افراد سعی میکنند صرفاً شواهد و اطلاعات و اتفاقات مورد تأیید خود را کانون توجه خود قرار دهند و به عنوان موید دیدگاه خود ابراز کنند. بالعکس اما نسبت به شواهد مخالف، یا دقت و وسواس لازم را ندارد و بیشتر در پی نشان دادن بیاعتباری آنان است یا آنان را به شکل ضعیفی طرح و نقد میکند (مغالطه پهلوان پنبه) و یا چنان تفسیر متفاوتی ارائه میکند که تعارضی به وجود نیاید. ادامه مطلب “از تفکر تأییدی تا تفکر اکتشافی؛ نگاهی به سوگیریهای انتخاباتی”
انتخابات اخیر اتحادیهی اروپا به زلزلهای سیاسی در اروپا انجامیده و این پرسش را مطرح کرده که چرا احزاب راست افراطی، در قلب اروپایی که دو جنگ جهانی را در نتیجهی غلبه یافتن اندیشههای افراطی تجربه کرده، مجدد با اقبال عمومی مواجه شدهاند.
در آمریکا این سخن مطرح است که چرا طرفداران ترامپ، که عموماً، و البته نه تماماً، از بخش محافظهکار جامعه هستند با شنیدن خبر محکومیت او در یک پرونده مرتبط با جرایم جنسی، که قاعدتاً باید برای محافظهکاران بسیار مهم باشد، تغییری در نظر خود ندادهاند؟
در ایران نیز بحث داغی در شبکههای اجتماعی بر سر شرکت یا عدم شرکت در انتخابات مطرح است.
در این میان سیل استدلالهاییست که طرفین مجادلات عرضه میکنند. عموم افراد گمان دارند که استدلال، راهنمای ایشان است و با آن استدلالها میتوانند بر رأی افراد مردد نیز اثر گذارند. اما یافتههای روانشناسی چیز دیگری میگویند: پیشزمینههایی زیستی و روانشناختی از یکسو، و وضعیت اقتصادی و سیاسی جامعه از سوی دیگر رفتارهای سیاسی ما را جهت میدهند و استدلالها عموماً درخدمت تصمیمی از پیشگرفتهشدهاند، و نه هدایتگر باورها و رفتارها سیاسی.
طی انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا، در پژوهشی از طرفداران ترامپ پرسیده میشد که نظر شما در مورد فلان سخن ترامپ چیست؟ اما جملهای از کلینتون بیان میشد. مخاطب نیز بدون توجه به محتوای سخن، فقط به صرف اینکه شنیده بود این سخن از ترامپ است، موافقت خود را با آن بیان میکرد؛ و در توجیه موافقتِ خود نیز دلایلی عرضه میکرد! همین آزمایش به نحوی معکوس در مورد طرفداران کلينتون انجام شد و همان نتایج بدست آمد. به عبارتی طرفداران دوآتشهی انتخابات به محتوای سخنان نامزدهای مورد حمایت خود کمتر توجه داشتند. ادامه مطلب “روانشناسی انتخابات: نگاهی به چند پژوهش جدید”
“سهم شیعیان اسماعیلی از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران” نخستین جلسه از سلسله برنامههای کارگروه “حقوق اساسی، اخلاق، دین و مذهب” است.
این کارگروه، زیرمجموعه انجمن علمی ایرانی حقوق اساسی است که مدیریت آن از سوی هئیت مدیره انجمن و طی حکم رئیس آن، دکتر علی اکبرگرجی ازندریانی به محمدامیر قدوسی واگذار شدهاست.
محمدامیر قدوسی در این جلسه، ضمن مروری اجمالی بر شیوه تشکیل مجلس بررسی نهائی قانون اساسی در سال ۱۳۵۸، از نبود نماینده ای از میان شیعیان اسماعیلی در این مجلس انتقاد میکند و در ادامه سخن خود، به تحلیل انتقادی اصل دوازدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی میپردازد. اصلی که در آن نام برخی مذاهب اسلامی سنی، یعنی حنفی، مالکی، شافعی، حنبلی و نیز نام مذهب شیعه زیدی قید شدهاست، اما جای مذهب شیعه اسماعیلی در آن خالی است.
مطابق آنچه کارگروه تخصصی حقوق اساسی، اخلاق، دین و مذهب اعلام کردهاست، این کارگروه قصد دارد در ادامه فعالیتهای خود به بررسی وضعیت حقوقی پیروان دیگر ادیان و مذاهب ایران نیز بپردازد و از این روی، این جلسه را میبایست صرفا بمثابه مدخلی برای دیگر فعالیتهای این کارگروه در نظر گرفت.
ادامه مطلب “سخنرانی «سهم شیعیان اسماعیلی از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» از محمدامیر قدوسی”
نویسنده: لیاو اورگاد
برگردان: میثم بادامچی
مقدمهی مترجم:
در کتاب دفاع فرهنگی از ملل: یک نظریهی لیبرال دربارهی حقوق اکثریت (انتشارات دانشگاه آکسفورد، ۲۰۱۶)، لیاو اورگاد به رابطهی میان اکثریت و گروههای اقلیت در نظامهای لیبرال-دموکراتیک معاصر میپردازد. نویسنده توضیح میدهد که افزایش میزان مهاجرت و تعداد مهاجران در کل دنیا و بهویژه در کشورهای غربی و اروپایی، به انبوهی از درگیریهای پیدا و پنهان میان اکثریتها و اقلیتهای قومی در این کشورها دامن زده است. ظهور راست افراطی در اروپا و جهان، ادعای «شکست» چندفرهنگیگرایی از سوی بسیاری رهبران کشورهای غربی، و خروج بریتانیا از اتحادیهی اروپا که به نوعی ریشه در دغدغههای ضدمهاجرتی طرفداران برگزیت داشت، نگرانیهای غرب و حتی ترکیه در مورد پناهجویان سوری و آنچه با عنوان بحران پناهجویان از آن یاد میشود، همه بخشی از مشکلاتی است که انگیزهی لیاو اورگاد در نگارش این کتاب بوده است. ادامه مطلب “نظریهای لیبرال برای دفاع از حقوق اکثریت”
درسگفتارهای فلسفه اخلاق
شیرزاد پیک حرفه
عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه بینالمللی امام خمینی
درسگفتارهای فلسفه اخلاق با این پرسش آغاز میشوند که واکاوی «فلسفه اخلاق» برای فرهیختگان و تحصیلکردههای جامعه و اساتید و دانشجویان، که خود از گروههای مرجع و الگوهای «اخلاقی زیستن» در جامعهاند، چه سودی دارد. وقتی ما سرشت چیزی را میکاویم، با حقایق جدیدی درباره آن آشنا میشویم که پیشتر از آن بیخبر بودیم. مثلاً، با مطالعه علم زیستشناسی از حقایق جدیدی درباره ارگانیزمهای طبیعی و با مطالعه علم اقتصاد از فرآیندهایی که چگونگی کار بازار را تبیین میکنند آگاه میشویم. اما اخلاق چیزی است که بیشتر ما، حتی پیش از مطالعه آکادمیک، با آن آشناییم. همه جوامع دارای مجموعهای از قواعد اخلاقیاند و بیشتر مردم، پیش از رسیدن به بزرگسالی، با این قواعد آشنا میشوند. ما، با یادگیری از مراجع اخلاقی مختلف در جامعه مانند مادروپدر و معلمان خود، یاد میگیریم که نباید شخص بیگناهی را بکشیم، نباید دروغ بگوییم، نباید دزدی کنیم، نباید بدِ مردم را بگوییم، نباید غیبت کنیم و مانند آن. پس «فلسفه اخلاق» چهچیزی به ما یاد میدهد که در آموزش مراجع اخلاقی جامعه وجود ندارد و اصلاً چرا باید کاوشی فلسفی درباره اخلاق انجام شود؟ ادامه مطلب “درسگفتارهای فلسفه اخلاق از شیرزاد پیک حرفه”
با بررسی متون آموزشی-ترویجی و استدلالات برخی ترویجدهندگان وگانیسم در شبکههای اجتماعی، میتوان نشان داد که در استدلالات و رویکردهای برخی فعالین حقوق حیوانات و مدافعین وگانیسم، سه اشکال اساسی وجود دارد:
۱. رویکرد تهاجمی و جدلیِ، مخصوصاً در واکنش به رفتارهای تهاجمی یا توهین آمیز برخی گوشتخواران
۲. رویکرد غیرفلسفی، معرفتگریز و عاطفی در داوریهای اخلاقی
۳. دفاع نامطلوب و بیمبنا از ایدههای مطلوب و بامبنا
در بسیاری از این محتواهای ترویجی، تدوینکنندگان، در برابرِ واکنشهای رادیکال، تمسخرآمیز و گاه توهینآمیز برخی گوشتخواران، موضع عاطفی اتخاذ میکنند و به جای معرفی ایدهها و ارائهی شواهد علمی و استدلالات فلسفی در دفاع از وگنیسم، خود به ادبیات تهاجمی متوسل میشوند و تلاش میکنند با الفاظی جدلی و عاطفی، واکنش نشان دهند. به نظر میرسد این ادبیات جدلی نه تنها تاثیری مثبت بر مخاطب نخواهد گذاشت بلکه احتمالاً موجب تضعیف ایدههای مورد ادعای وگنیسم خواهد شد. این نوشتار، به تحلیل اشکالِ دوم در رویکردها و استدلالات حامیان وگنیسم میپردازد. ادامه مطلب “آیا تولیدکنندگان و مصرفکنندگان محصولات حیوانی جنایتکارند؟!”
تجربه دینی و تجربه روحانی از موضوعات مورد توجه اندیشمندان، فلاسفه و روانشناسان بوده است. در یک سلسله گفتگو، امید کشمیری (پژوهشگر فلسفه) و سعید گرمارودی (پژوهشگر روانشناسی) به بررسی فلسفی و روانشناختی این موضوعات پرداختهاند. عمده آنچه در این گفتگو بیان خواهد شد دربرگیرندهی شناخت و میزان موجه و اصیل بودن این تجربیات خواهد بود. ادامه مطلب “تجربه دینی؛ چیستی و اعتبار: گفتگوی سعید گرمارودی و امید کشمیری”
چرا رنج کشیدن لازمهی خردمندی است؟
[1]مایکل اس. بردی
مترجم: نگین قنبری
خیلی عادی است که فکر کنیم رنج کشیدن بد است و باید از آن کاست. اما رنج کشیدن میتواند به طرق مختلف خوب باشد ـــــــــــ هم به شکل ذاتی [طبیعی] (به عنوان مزیت سیستمهای تنانهای که پوششدهندهی آسیبهای وارده و رفع آنها هستند) و هم به شکل عرضی [فرعی] (به عنوان مولد فضیلتهایی چون شجاعت، بردباری، شفقت و تواضع). من می خواهم بر این عقیده تأکید کنم که رنج کشیدن عملکرد مهم دیگری نیز دارد؛ لازمهی خردمندی است. درگذشته کسانی به این ایده باور داشتهاند. به عنوان مثال، این یک اصل تفکر بودایی است که در افسانه های گوتاما بودا[2] بیان شده است. این افسانهها شیوههایی را توضیح میدهند که در آنها تجربهی درد و رنج لازمهی دستیابی به رشد اخلاقی و وارستگی است. این ایده در تفکر یونانی نیز برجسته است. از این رو آیسخولوس[3] درسرود زئوس[4] در آگاممنون[5] می نویسد: «زئوس، کسی که مردم را به تفکر فرا خواند، هم او مقررکرده است که حکمت تنها از طریق رنج به دست آید.»[6] و این ایده که رنج کشیدن، درک و خرد را به سطحی بالاتر می برد نیز در مرکز تفکر نیچه[7] است. او به شیوه معمول خود می نویسد: هر آنچه که کسی از ژرفا، راز، نقاب، شهامت، زیرکی، بزرگی نصیب برده است ـــــــــــ همانا برآمده از رنج، برآمده از انضباط رنجی عظیم نبوده است؟[8] ادامه مطلب “چرا رنج کشیدن لازمهی خردمندی است؟”