تعریف هنر کاری است سهل و ممتنع . برای کسانیکه هنر را امری مشخص می دانند ، هنر نیز همچون زیبایی در ذهن مخاطب صورت می پذیرد . البته برخی نیز هنر را پدیده ای می شمارند که آفرننده اش معنای آن را مشخص می سازد و عده ای نیز هستند که هنر بطور عام غیر قابل تعریف است . به نظر آنان هنر و یا بهتر است بگوییم اثر هنری ، هر آن چیزی است که مخاطب را دستخوش لذت زیبایی شناسانه گرداند .
به طور کلی قبل از آنکه تاریخ هنر در گستره فعالیت های معرفتی قرار بگیرد ، فلسفه پدیدار شد و فلاسفه نیز از همان ابتدا بحث های مفصلی را پیرامون ماهیت هنر و پاسخ های زیبایی شناسانه دامن زدند . در فلسفه افلاطون هنرهای دیداری تحت عنوان می مِسیس و تِخنه مطرح گشته اند و زیبایی نیز از دیدگاه او آن چیزی است که حقیقت پدیده ها را بازنمایی می کند . در نظر وی ، کلیه ی هنرهای دیداری (مانند پیکرتراشی ، نگارگری ، و معماری ) و هنرهای ادبی همچون اشعار حماسی ، تغزلی و غنائی و نیز هنرهایی که از ترکیب این دو به وجود می آیند ، جملگی در ذیل تِخنه قرار می گیرند.
1 نظر برای “مقاله «رهیافتی دیگر به چیستی هنر» از محمد ضیمران”