رمانِ عیار ناتمام را بخوانید

رمانِ عیار ناتمام را بخوانید

“صدای تلویزیون را از توی حمام می‌شنید. یکی از شبکه‌های ماهواره‌ای تظاهراتِ دیروزِ مردم را نشان می‌داد و شعارهای مردم را. خون بود که از تنش شسته می‌شد و راه می‌کشید سمتِ چاهک. این تصویر را هم توی خیلی از فیلم‌ها دیده بود. فکر کرد دنیا دیگر هیچ حرفِ تازه‌ای برای گفتن ندارد. حوله را […]