خاموشی! هنگام حادثه؛ این بار حادثۀ آتنا!

خاموشی! هنگام حادثه؛ این بار حادثۀ آتنا!

از زمان دریافت خبر حادثۀ فاجعه‌بار دخترمان «آتنا اصلانی» مدام این شعر شاملو در ذهنم تکرار می‌شود: بر زمینه ی سُربیِ صبح سوار خاموش ایستاده است … «خدایا خدایا! سواران نباید ایستاده باشند هنگامی که حادثه اخطار می‌شود… کنارِ پرچینِ سوخته دختر خاموش ایستاده است و دامنِ نازکش در باد تکان می‌خورد خدایا خدایا …» […]

در هلهله‌ی فقر و خشونت

در هلهله‌ی فقر و خشونت

قتل آتنا بسیار دردناک است. اما دردها در یک جامعه خشونت زده کم نیستند. درد بیشتر زمانی است که برای جبران یک خشونت درخواست خشونت بیشتر می‌شود. درد بیشتر زمانی است که جامعه‌ای برای ایجاد خشونت بیشتر، دست به هلهله شادمانی می‌زند. فریاد سنگسار سنگسار مردم و میل به شنیدن فریاد ضجه قاتل از سوی […]