خاموشی! هنگام حادثه؛ این بار حادثۀ آتنا!
از زمان دریافت خبر حادثۀ فاجعهبار دخترمان «آتنا اصلانی» مدام این شعر شاملو در ذهنم تکرار میشود: بر زمینه ی سُربیِ صبح سوار خاموش ایستاده است … «خدایا خدایا! سواران نباید ایستاده باشند هنگامی که حادثه اخطار میشود… کنارِ پرچینِ سوخته دختر خاموش ایستاده است و دامنِ نازکش در باد تکان میخورد خدایا خدایا …» […]