فلسفه اسلامی و خوانشهایی دیگرگون
امروزه فلسفه اسلامی در مرحله انجماد بهسر میبرد و در بیرون از حوزه خاص خودش جدی گرفته نمیشود. یک شاهد برای این مدعا آن است که در هیچکدام از حوزههای فرهنگی ردپایی از این نوع آگاهی فلسفی به چشم نمیخورد. فلسفههای غربی بیشتر مورد توجه و اقبال است تا فلسفههای ایرانی. البته سال به سال مراکز و موسساتی برای رواج و رونق بخشیدن به این فلسفه شکل میگیرد، اما همه آنها با حمایتهای حکومتی انجام میشود و بهطور خودانگیخته کسی یا گروهی به این فلسفه روی نمیآورد. بیرون از آن مراکز و مؤسسات، کسی در باب عشق، دوستی، روابط انسانی، هویت فردی، احساسات و عواطف، بدن، مرگ و… به نظریات فیلسوفان مسلمان اهمیت نمیدهد و بدیلهای غربی را ترجیح میدهند. بهطور کلی رابطه میان فلسفه اسلامی و زندگی انسان معاصر قطع شده است. مقصر اصلی متولیان این فلسفه هستند که صورت مناسبی از آن را ارائه نمیکنند. این افراد از جهت روشی و محتوایی همچنان متاخر از زمانه هستند و همچنان به همان صورتی به این فلسفه مشغولاند که چند قرن پیش به آن میپرداختند. هنوز هم بر سر حدوث و قدم جهان مناقشه میکنند؛ مقاله مینویسند و پایاننامه مینگارند. در غرب نیز نگاه غالب آن است که این فلسفه را به مثابه یک میراث باستانی صرف تلقی میکنند که فقط ارزش تاریخی دارد و به خودی خود از معنای فلسفی باارزشی برخوردار نیست. به همین دلیل در بخشهای مربوط به شرقشناسی، ایرانشناسی و مطالعات اسلامی به آن میپردازند. در دانشکدهها یا گروههای فلسفه آن را جدی نمیگیرند؛ زیرا آن را اساسا فلسفه بهشمار نمیآورند. از نظر آنان فلسفه اسلامی در واقع مجموعهای از مباحث در باب عقاید جزمی خاص یک دین خاص برای یک دوره خاص (دوران پیشامدرن) است. همه انواع فلسفههای اسلامی همان کلام اسلامی سنتی است و تنها به درد دینداران پیشامدرن میخورد.
چنین نگاهی به فلسفه اسلامی درست نیست. غنای معنایی و ارزش محتوای این فلسفه بیش از آن است که در ابتدا بهنظر میرسد. ثانیا این فلسفه یک دانش تمامشده و به پایان رسیده نیست. بسیاری از افراد گمان میکنند که فلسفه اسلامی مجموعه پرسشهایی مشخص با پاسخهایی معین است که امروزه نه آن پرسشها برای کسی مسئله است و نه آن پاسخها به درد کسی میخورد. اما واقعیت غیر از این است. فلسفه اسلامی چنین تعینی ندارد و بسیار بیش از آنچه تصور میشود، قابلیت بازخوانیهای جدید و فهمهای گوناگون است. حتی فلسفه واضح و دقیقی همچون فلسفه ابنسینا نیز بسیار بیش از آنچه تصور میشود انعطافپذیر است و قابلیت آن را دارد که به شیوههای گوناگونی فهمیده شود.
به عنوان نمونه فیلسوف فقید و پرآوازه جهان عرب، محمد عابد الجابری (1936-2010)، ابنسینا را بزرگترین پایهگذار تفکر تاریکاندیشانه و خرافهگرایی در جهان اسلامی میداند که سبب بسیاری از مصیبتهای فکری پس از خود شد. از نظر این فیلسوف مغربی، ابنسینا ویرانگر علم و عقل و فلسفه بود. البته عابد الجابری فقط منتقد و مخالف ابنسینا نیست. او کل فیلسوفان شرقی جهان اسلام را که تقریبا همگی ایرانی هستند، اینگونه میداند؛ یعنی این نظریه را به فیلسوفانی همچون سهروردی و ملاصدرا نیز تعمیم میدهد. در مقابل، فیلسوفان غربی جهان اسلام، بهویژه ابنرشد، را بهشدت میستاید و تنها راه نجات فرهنگ و تمدن اسلامی را رجوع به فلسفه ابنرشد میداند؛ زیرا از نظر او در حوزه فلسفه اسلامی فقط برخی از فیلسوفان غرب جهان اسلام، همچون ابنرشد و ابنخلدون، توانستند از زیر سیطره فلسفه مضر و مخرب ابنسینا خارج شوند. امروزه هم تنها با رویگردانی از این فلسفه و رویآوردن به فلسفه ابنرشد میتوان امیدوار بود که آینده بهتری داشته باشیم. هانری کربن (1903-1978)، بر خلاف عابد الجابری، ابنسینا را پایهگذار تفکر معنوی در جهان اسلام می داند که امروزه نیز با رجوع به اندیشههای راستین او میتوان از بحران فرهنگی معاصر نجات پیدا کرد. در اینجا غرض داوری در باب درستی یا نادرستی نظریات این اندیشمندان نیست، بلکه هدف آن است که نشان دهیم فلسفههای اسلامی قابلیت فهمهای گوناگون و خوانشهای متفاوت را دارند. وقتی فلسفه واضح و دقیق ابنسینا اینگونه باشد، سایر فیلسوفان به طریق اولی از چنین قابلیتی برخوردار هستند. خود این امر نشان میدهد که فلسفه اسلامی این پتانسیل را دارد که فهمهای گوناگونی از آن حاصل شود. وانگهی، فلسفه اسلامی در گذشته بسیار پرثمر بود. اکنون هم میتواند اینگونه باشد و دلیلی وجود ندارد که آن را یک فلسفه مرده یا منسوخ بهشمار آوریم. خوانشهای گوناگون از فلسفههای اسلامی به عابد الجابری و هانری کربن منحصر نمیشود. افراد گوناگونی و با سلیقههای متنوع در پی چنین مقصودی بودند و هستند و با نگاهی متفاوت در باب این فلسفه دست به پژوهش زدهاند که در پایان به آنان و آثارشان اشاره میشود.
همه این افراد علیرغم اختلاف نگاه و نتایج، در این زمینه مشترک هستند که تلاش کردهاند در آثار خود نگاهی نو و خوانشی امروزی از فلسفههای اسلامی داشته باشند و نشان دهند که مباحث مطرح شده در این فلسفه محلی و منطقهای (Local) نیستند؛ به این معنا که مسائل فلسفه اسلامی درونگفتمانی و مختص به یک فرهنگ محدود و بسته نیست. آنان بر این باورند که این مباحث کلی و جهانی (Universal) هستند؛ یعنی مسائلی که فیلسوفان مسلمان مطرح کردهاند، کاملا از نوع همان مسائلی هستند که فیلسوفان بزرگ غربی با آنها دست و پنجه نرم میکردند و می کنند. نظریههای آنان نیز پاسخهایی برای همان پرسشهای مهم و جاودانه فلسفههای بزرگ تاریخ هستند. لذا مباحث فلسفه اسلامی در بطن فلسفه معاصر جای میگیرد و با سایر فلسفههای جدید امکان گفتگو و ارتباط جدی دارد و برای انسان معاصر بهرههای فراوانی دارد. البته ارزش این آثار بیش از این است که فقط با این نگاه مطالعه شوند. خواننده هوشمند نیز بصیرتهای بسیاری از آنها بهدست میآورد.
در پایان باز هم تأکید میکنیم که فلسفه اسلامی نه یک دانش تمامشده، بلکه یک افق فکری است که میتوان در امتداد آن به مسائل امروزی اندیشید و با آن در مورد امور بسیاری فلسفهورزی کرد. مدعا این نیست که فلسفه اسلامی بهترین فلسفه ممکن است. چنین ادعایی گزاف است و در مورد هر فلسفهای بیمعناست. منظور این است که فلسفه اسلامی به اندازه هر فلسفه دیگری مفید است و ارزش فلسفی دارد و باید آن را در کنار سایر فلسفهها جای داد و به همان اندازه جدی گرفت.
آنچه در پی میآید فهرست کتابهایی است که خوانشی امروزین از فلسفه اسلامی را میتوان در آنها مشاهده کرد. نویسندگان با دیدگاههای مختلف، صورتی معاصر از این فلسفه را به زبانی جدید پیش روی خواننده میگذارند. هیچکدام از این آثار برای خواننده مبتدی توصیه نمیشود و داشتن حداقلی از آشنایی با مباحث فلسفه اسلامی برای فهم درست این کتابها شرط لازم است. این آثار همانگونه که در موضوع و مضمون متفاوت هستند، همچنین در یک سطح نیز نیستند. در اینجا بهطور کلی آنها را در دوسته سطح متوسط و سطح پیشرفته مرتب کردهایم. در هر سطح نیز ترتیب آثار، به طور کلی، از آسان به دشوار بوده است، اگرچه به دلیل تفاوت محتوایی چشمگیر، این تقدم و تأخر را نمیتوان خیلی منطقی تلقی کرد.
الف) سطح متوسط (مناسب برای کسانی که حداقل در سطح کارشناسی فلسفه اسلامی باشند):
1_ اسلام فیلسوفان / منجی لسود / ترجمه محمد باهر / انتشارات نگاه معاصر
2_ نهاد ناآرام جهان / عبدالکریم سروش / انتشارات صراط
3_ قلب فلسفه اسلامی (در جستجوی خودشناسی در تعالیم افضلالدین کاشانی)
/ ویلیام چیتیک / ترجمه شهابالدین عباسی / انتشارات مروارید
4_ تاریخ فلسفه اسلامی جلد 4 و 5
زیر نظر سیدحسین نصر و الیور لیمن / انتشارات حکمت
5_ نومعتزلیان / مجموعه نویسندگان / ترجمه محمدرضا وصفی / انتشارات نگاه معاصر
6_ ادراکات اعتباری علامه طباطبایی و فلسفه فرهنگ / علیاصغر مصلح / انتشارات روزگار نو
7_ فلسفه ایرانی و فلسفه تطبیقی / هانری کربن
ترجمه جواد طباطبایی / انتشارات مینوی خرد
8_ فارابی فیلسوف فرهنگ / رضا داوری اردکانی / انتشارات سخن
9_ ما و تاریخ فلسفه اسلامی / رضا داوری اردکانی / پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
10_ ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام (دوره 3جلدی)
غلامحسین ابراهیمی دینانی / انتشارات طرح نو
.
.
ب) سطح پیشرفته (مناسب برای کسانی که حداقل در سطح کارشناسیارشد فلسفه اسلامی باشند):
1_ خوانشی نوین از زندگی و فلسفه ابنرشد / محمد عابد الجابری
ترجمه سید محمد آلمهدی / انتشارات نسل آفتاب
2_ چکیده مابعدالطبیعه جامع / فیریتیوف شوان
ترجمه رضا کورنگ بهشتی و فاطمه صانعی / انتشارات حکمت
3_ بنیاد حکمت سبزواری / توشیهیکو ایزوتسو
ترجمه سیدجلال الدین مجتبوی / انتشارات دانشگاه تهران
4_ عقل در حکمت مشاء / علیمراد داودی / انتشارات حکمت
5_ تاریخ فلسفه اسلامی / هانری کربن / ترجمه جواد طباطبایی / انتشارات مینوی خرد
6_ فلسفه ملاصدرا با نگاهی نو در ترازوی نقد
فضل الرحمن / ترجمه مهدی دهباشی / انتشارات ریسمان
7_ سنت و مدرنیته / محمد عابد الجابری
ترجمه سید محمد آلمهدی / انتشارات دنیای اقتصاد
8_ بازخوانی تاریخ فلسفه در مشرق اسلامی / محمد عابد الجابری
ترجمه اسماعیل باغستانی / انتشارات هرمس**
9_ ما و میراث فلسفیمان / محمد عابد الجابری
ترجمه سید محمد آلمهدی / انتشارات ثالث**
10_ خوانشی نوین از فلسفه مغرب و اندلس / محمد عابد الجابری
ترجمه سید محمد آلمهدی / انتشارات ثالث
11_ مقدمه بر المشاعر / هانری کربن / ترجمه کریم مجتهدی
انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا
12_ چشماندازهای معنوی و فلسفی اسلام ایرانی (جلد دوم)
هانری کربن / ترجمه انشاءالله رحمتی / نشر سوفیا
13_ مابعدالطبیعه چگونه ممکن است / مهدی قوام صفری
پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
** میان مورد 8 و مورد 9 بخشهای مشترک وجود دارد.
.
.
فایل PDF پیشنهاد صدانت برای سیر مطالعاتی فلسفه اسلامی
.
.
نویسنده: دکتر علی غزالیفر
.
با سپاس از دیگر دوستانی که در تدوین این مطلب صدانت را یاری رساندند:
دکتر یاسر میردامادی
حسین کریم آبادی
.
.
عجب سیر مطالعاتی منطقی و روشمندی معرفی کردین!
کاملا معلومه که دوستان خریط فن هستند!
سلام بر شما جناب آقای/خانم “سلام”
“خریط فن” یک برچسب است که داشتن یا نداشتن آن مطلبی را روشن نمیکند. اینگونه برچسبها در بیشتر موارد نیز صرفا به این کار می آید که تکیلف مطلب یکسره شود؛ مطلقا رد یا مطلقا پذیرفته گردد. اینگونه است که بار تامل و تکفر نقادانه از دوش برداشته میشود.
اگر به طور واضح و دقیق توضیح دهید که اشکال این فهرست چیست، از شما سپاسگذار خواهم بود و در آینده مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
خیلی جالب است که چنین نگاهی هم میشه به فلسفه اسلامی داشت. بیشتر دانشجویان فلسفه و حتی خیلی از استادها هم فلسفه اسلامی را مساوی میدانند با آنچه وضع موجود در حوزه و دانشگاه است. به همین دلیل نوآوری واقعی در فلسفه اسلامی بسیار ناچیز است.
عالی
کاش میشد نگاه عوامانه به فلسفه اسلامی را از متخصصان در فلسفه اسلامی گرفت!
بنظرم همین مساله که خوانندگان عادی نمیتوانند با مباحث فیلسوفان مسلمان ارتباط بگیرند، بزرگترین نقطه ضعف آنها تلقی می شود.
امروز برای کودکان و نوجوانان نیز کتاب های فلسفی در قالب داستان و رمان نوشته می شود. اما ما باید حتما کارشناسی این رشته را در دانشگاه گذرانده باشیم تا به لیست کتب معرفی شده بتوانیم رجوع کنیم…
سلام دوست عزیز. شما اگه بخواهید آثار فیلسوفان غربی را نیز مطالعه کنید همین سختی ها و دشواری ها نیز موجود است. مثلا شما کتاب نقد عقل محض یا سنجش خرد ناب کانت را می توانین بدون اطلاعات قبلی در سطح کارشناسی مطالعه کنین ؟ یا آثار هگل را؟ اگه جوابتان آری است امتحان کنین .
اون ها هم اشکال دارن . یه چیزایی رو نمی شه به زبون ساده گفت ولی اونایی رو که می شه گفت اشتباه می کنه کسی اگه عمدا مطلب رو بپیچونه .
چه تو غرب چه هر جای دیگه کار اشتباهیه .
مهم ترین مثالش در فلسفه ی اسلامی میرداماد هست که از عمد یه موضوع ساده رو اونقدر می پیچوند که کسی چیزی ازش نمی فهمید به بهانه ی این که این امور اگر دست عوام بیافته گمراه میشن .
متاسفانه این کار غلط سنت شد تو فلسفه ی اسلامی و منحصر به فیلسوفا هم نموند. بقیه ی علما هم شروع کردن به غامض حرف زدن که وقتی می خوان چرت و پرت بگن کلی عربی می گن و می پیچونن مطلبو. انگار هر چی یاوه تر باشه درست تره.
با سلام و تشکر از زحمتی که استادان عزیز متحمل شدند.
به نظر برای گرفتن سیر مطالعاتی یک رشته٬ منطقی تر اینه که به اساتیدی که در قله ی فلسفه اسلامی قرار دارند هم مراجعه کرد کسی که در قله ی فلسفه اسلامی باشه میتونه مسیر درست تری را ترسیم کند. به نظر قاصر بنده تمام این کتاب ها خیلی مفید و لازم هستند ولی اگر کسی هم تمام این کتاب ها را درست درس بگیرد باز نخواهد توانست یک صفحه از بدایه الحکمه علامه طباطبایی که ابتدایی ترین کتاب در زمینه فلسفه اسلامی است بفهمد. در ضمن زبان اصیل فلسفه اسلامی عربی است و همه ی کتب مرجع در فلسفه اسلامی به عربی تدوین شده است.
با تشکر از شما
سلام دوست عزیز جناب آقای محمد
از توجه و تامل شما متشکرم.
این کتابها برای این نیست که شخص پس از خواندن آنها بتواند بدایة الحکمة را بفهمد. بلکه شخص باید پس از خواندن بدایة الحکمة و کتابهای مشابه، این آثار را مطالعه کند تا فهم و نگاه جدیدی نسبت به مباحث سنتی فلسفه اسلامی پیدا کند.
هم در مقدمه و هم در ابتدای فهرست کتابها این نکته خاطرنشان شده است که آشنایی با فلسفه اسلامی برای مطالعه این آثار ضروری است.
سلام بر استاد عزیز آقای غزالی فر
کوتاهی از بنده بود حق با شماست متاسفانه بنده فقط لیست کتابها را دیده و چند خطی را نوشتم.
کاملا با نظر شما موافقم.
سلام!
من دانشجویک داروسازی هستم و علاقمند به فلسفه برای امثال من که تحصیلات آکادمیک فلسفه ندارند ولی دوست دارن بتونن کتابهای سطح متوسط و پیشرفته رو مطالعه کنند پیشنیاز معرفی کنید
با درود
شما با مطالعه کتاب «دنیای سوفی» آغاز کنید.
[email protected]
با سلام و تشكر از آقاي دكتر غزالي فر براي معرفي اين آثار مهم ، كه بصورت سطح بندي ارائه گرديد. واقعاً سالها منتظر چنين ليستي بودم براي مطالعه فلسفه اسلامي.
بنظرم ما تفكر ژرف و غني نهفته در فلسفه اسلامي را دست كم گرفته ايم و آنقدر غرق در تفكر ماهوي فلسفه غرب شده ايم فلسفه وجودي و متافيزيك خودمان را از ياد برده ايم. البته به چند دليل اين مشكل وجود دارد:
١) متأسفانه اكثر آثار مهم فلسفه اسلامي بزبان عربي است.
٢) كتابي كامل از اساتيد فن كه بتواند بصورت كامل و ساده همه مسائل و موضوعات و قوانين و اصطلاحات فلسفه اسلامي را پوشش دهد موجود نيست.
٣) ترجمه هاي خوب، ساده و روان بهمراه تعليقات و توضيحات مبسوط از كتب مهم فلسفه اسلامي مانند اسفار ، شرح منظومه ، شفا و ….. در دست نيست .
اين موارد به همراه موارد ديگر متأسفانه موجب كم توجهي و كم رنگي به فلسفه اسلامي شده است كه اصيل ترين و ژرف ترين تفكر بشري است.
با عرض سلام و تشکر. به نظر بنده هیچ کدام از این کتابهایی که معرفی کردین یک گام هم دانشجو رو در فلسفه اسلامی جلو نمیبره بلکه باعث جهل مرکب میشه. فلسفه اسلامی زحمت میخاد و به این سیر مطالعاتی اصلن دانشجو نمیفهمه مساله فیلسوف مسلمان چیه تا برسه به اینکه صاحب نظر بشه . بله برای کسی که نمیخاد صاحب نظر بشه سیر خوبیه . کسی که میخاد فلسفه اسلامی رو بفهمه شرطش دونستن زبان عربیه به قول سید حسین نصر عیب اقبال لاهوری این بود که عربی نمیدونست و سعی میکرد فلسفه اسلامی رو از طریق کتابهای فارسی بفهمه که اون هم درست نفهمید
سلام
آقایان نفر اول و دوم
نه خریط درست است و نه سپاسگذار بلکه
خریطه و سپاسگزار صحیح است.
سلام و سپاس. این فهرست می تواند تلنگری باشد برای برون رفتن از برخی رویه های کلیشه ای و تکراری در مطالعه فلسفه ایرانی و اسلامی. ولی من به دنبال فهرستی منطقی بر اساس تاریخ شکلگیری متون اصلی هستم تا بتوان به سرچشمه ها رجوع کرد و نه تفسیرهای امروزیان از این متون که در جای خود مفیدند. در واقع بسیاری از متون اصلی در پس متونی خاص و غالب در این فلسفه مغفول مانده اند.
باسلام
احصاءالعلوم و حروف و تحصیل السعاده فارابی
بعد، تلخیص ابن رشد از طبیعیات و نفس و مابعدالطبیعه
سپس اشارات و نفس و الهیات شفا
مقصودتون رو حاصل می کنه
واقعا جای تاسف دارد، از کی تا حالا کتاب های کربن و جابری منابع خوبی برای شناخت فلسفه اسلامی شده اند!؟(حتی اگر به بهانه خوانش دیگرگون باشد)
اگر کسی اندکی آشنایی با فلسفه اسلامی داشته باشد می داند که کتاب های ایشان هر چه باشد فلسفه اسلامی نیست؛ البته به غایت جذاب به نظر می رسند. همچنین با اینکه خوانش عابدالجابری در ظاهر همانند کربن نیست ولی بسیار متاثر از آن است و متاسفانه کسانی که با متن های اصیل فلسفه آشنا هستند اشتباهات فاحش آن ها را دریافته اند!
توجه به خوانش های بدیل مغتنم است ولی تا جایی که داستان سرایی جای خوانش ها و نقد های مناسب را نگیرد.
البته از دانش آموحتگان دانشگاه امام صادق بیش از این هم انتظاری نیست.
همینکه جابری را متأثر از کربن می دانید آن هم بسیار، معلوم می شود جابری را نمی شناسید. آثار جابری «فلسفه اسلامی» نیست، بلکه «تحلیل سیر شکل گیریِ گرایش های موجود در فلسفه اسلامی» است؛ و برای شناختن فلسفه اسلامی بسیار مفید است.
نویسنده لیستی از کتابهای مورد علاقه خود را نوشته است و بیش از همه هم به عابد الجابری علاقه مند است ! اشکال این لیست هم اینست که اگر کسی به اندازه ایشان شیفته الجابری نباشد و مثلا سخنان او درباره ابن سینا را فاقد بار معرفتی و یاوه ی محض بداند و ابن رشد را مقلد ارسطو و نه یک متفکر جدی بداند ( همچون مطهری و راسل) آنگاه خواندن آثار جابری برایش مایه اتلاف وقت است نه افزوده شدن دانش. همانطور که فی المثل خواندن لفاظی های پوچ استاد داوری اردکانی برای من تنها درسی که داشت نفرت از لفاظی صرف بود بویژه آنگاه که لباس تفکر بر تن میکند