چه بیشعور!
چگونه دیگران را احمق نخوانیم
این روزها، به ویژه با گسترش فضای مجازی، آدمها راحتتر میتوانند اظهار نظر کنند و یا مثلا طرفداران خود را طی فراخوانی به «بغبغو» دعوت کنند. از سوی دیگر، بازار داوری در باب اظهار نظرها و شیوهی رفتار دیگران نیز داغ است. در این داوریها گرایشی پررنگی به احمق خواندن دیگران وجود دارد. من این بار میخواهم در رگ این داوریهای رایج مبنی بر احمق خواندن دیگران خیمه بزنم و استدلال کنم که تمایل شدید به احمق خواندن دیگران (به ویژه احمقانه خواندن اظهار نظرهای بسیار متفاوت دیگران) گرایشی قابل دفاع نیست.
«احمق» خیلی اوقات احمق نیست
چه کسی احمق است؟ پاسخ به این پرسش ساده نیست. برخی از افراد معیار بسیار سهلگیرانهای برای احمق خواندن دیگران دارند؛ همین که فردی با آنها در رفتار و گفتار بسیار متفاوت باشد، در نظرشان احمق میرسد و یا حتی دیوانه. اما به این سادگی نمیتوان فردی را به مقام حماقت رساند. بسیاری از اوقات ما متمایلیم عدم آگاهی را با بی شعوری و حماقت یکی بگیریم، اما هر ناآگاهی احمق نیست گرچه هر احمقی ناآگاه است؛ حتی هر کسی که عمداً خود را در ناآگاهی نگاه میدارد نیز لزوماً احمق نیست. مثلا فردی را در نظر بگیرید که احتمال بسیار میدهد که همسرش به کار خطایی مشغول است اما نمیخواهد پیگیر آن باشد و حتی از آن مطلع شود، بدان امید که خود همسرش روزی به خطای احتمالی خود به تنهایی پی ببرد. چنین کسی ممکن است راه اشتباهی در مقابل خطای احتمالی همسرش در پیش گرفته باشد، اما او احمق نیست. از این گذشته، احمق لزوماً کسی هم نیست که فاقد هوش کافی است. زیرا از قضا افراد باهوش چه بسا بیشتر در معرض بروز رفتارهای حماقتآمیز باشند و افراد کم هوش چه بسا بسیاری از استعدادهای لازم برای حماقت را نداشته باشند.
احمق کیست؟
واضح است که ما در مواردی در زندگیمان نیاز داریم احمق را از غیر احمق تشخیص دهیم زیرا احمق میتواند بسیار خطرناک باشد و این بی شک شامل حماقتهای احتمالی خود ما نسبت به دیگران هم میشود. حال، اگر حماقت همان ناآگاهی و کمهوشی نیست، پس حماقت چیست و احمق کیست؟ کارلو چیپولا (Carlo Cipolla) مورخ اقتصاد اهل ایتالیا (۲۰۰۰-۱۹۲۲) و استاد دانشگاه کالیفرنیا کتاب مختصر و مشهوری با عنوان «قوانین بنیادی حماقت بشر»
(The Basic Laws of Human Stupidity) دارد. او آدمها را از نظر تیپ رفتاری به پنج دسته تقسیم میکند:
۱- آدمهای عاقل، کسانی که هم به خودشان سود میرسانند و هم به دیگران؛
۲- آدمهای از خودگذشته/خام: کسانی که به دیگران سود میرسانند اما خودشان سودی نمیبرند، اگر این کار را آگاهانه انجام دهند این کار به خاطر از خودگذشتگی است و اگر از روی اشتباه محاسباتی انجام دهند، به سبب خامی است؛
۳- آدمهای غارتگر، کسانی که تنها به دنبال منفعت شخصی خودشان حتی به قیمت آسیب رساندن به دیگران اند؛
۴- آدمهای عاطل و باطل، کسانی که نه به خودشان سودی میرسانند و نه به دیگران؛
۵- آدمهای احمق، کسانی که به دیگران آسیب میزنند بی آنکه هدفشان سود شخصی باشد و از این کار سودی ببرند و حتی ممکن است با این کار به خودشان آسیب هم وارد کنند.
نکتهی مثبت این تلاش برای تعریف حماقت آن است که سود و زیان به خود و دیگری را معیار این تعریف در نظر گرفته است. یعنی کوشیده معیاری عینی را مبنای تعریف خود قرار دهد و نه معیاری ذهنی. سود و زیان رساندن به خود و دیگری را معیار حماقت قرار دادن این حسن را دارد که دیگر نمیتوان کسی را که با ما متفاوت رفتار میکند و یا میاندیشید، به خودی خود احمق خواند -گرچه همچنان ممکن است بتوان تحت شرایطی چنین کسی را بر خطا دانست. با این حال، همچنان این پرسش مطرح است که معیار سود و زیان چیست؟ کاملا ممکن است که حکومتی استبدادی هر نوع تفکر و سبک زیستی را که خوش نمیدارد «سمی برای جامعه» و شدیداً زیانآور به حساب آورد. بر این اساس، در تعریف سود و زیان نیز باید آن را تا جایی که ممکن است حداقلی تعریف کرد و به طور ویژه باید به سود و زیان جسمی و نیز سود و زیان جمعی صرف نظر از ایدئولوژی و مکتبهای فکری مختلف نظر داشت.
نتیجه آنکه اگر احمق را کسی بدانیم که به دیگری آسیب میزند بی آنکه به دنبال سود شخصی باشد، آنگاه بسیاری از کارهایی که ما احمقانه میخوانیم احمقانه نیست. کسی که طرفداراناش را به بغبغو کردن مجازی دعوت میکند، به احتمال زیاد کار سبکی انجام داده است، اما این کار احمقانه نیست.
برای روایتی از حماقت آدمیان و معنا و ابعاد آن، میتوانید مستند «حماقت» (stupidity)، به کارگردانی فیلمساز کانادایی آلبرت نِرنبرگ (Albert Nerenberg) ساختهی سال ۲۰۰۳ میلادی را ببینید. این مستند بر روی یوتیوب هم قابل دسترسی است. این ظاهراً نخستین و تنها مستندی است که تا کنون به طور اختصاصی به موضوع حماقت پرداخته است، گرچه در مجموع مستند متوسطی است.