چه انسان شریفی است!
آیا مروّت با دوستان همیشه نشانه اخلاقی بودن است؟
واعظان و عالمان اخلاق بارها گوشزد کردهاند که از داوری در باب دیگران پرهیز باید کرد. این، در کل، توصیه بجایی است. اصولا تا ضرورت پیدا نکند بهتر است از داوری، چه مثبت و چه منفی، در باب دیگران پرهیز کرد. اما فرض کنید که شما میخواهید به شیوه سنتی ازدواج کنید. در چنین حالتی ضرورت دارد که در باب کسی که به خواستگاری شما آمده و یا میخواهد بیاید و یا در باب کسی که به خواستگاریاش رفتهاید و یا میخواهید بروید، تحقیق کنید. در این جا داوری اخلاقی کاملا روا است و چه بسا ضرورت داشته باشد. اما واضح است که حتی به هنگام ضرورت هم نباید جانب احتیاط در داوری را فرو گذاشت. با این حال، این توصیه به ترک داوری در باب دیگران خیلی اوقات تنها به این صورت فهمیده میشود که از داوری منفی در باب دیگران باید پرهیز کرد. من این بار میخواهم در رگ همین حرف خیمه بزنم و نشان دهم اگر داوری منفی در باب دیگران دشوار است -که هست، داوری مثبت در باب دیگران هم به همان مقدار (اگر نه بیشتر) دشوار است و پرهیز از داوری در باب دیگران را باید به معنای پرهیز از هرگونه داوری، چه مثبت و چه منفی، به حساب آورد.
با دشمنان مدارا
وقتی فردی با دوستان و خانواده و شاگردان و مریدانش به نیکی رفتار میکند، ما معمولا متمایلیم داوری اخلاقی مثبتی در باب این فرد داشته باشیم. چنین کسی در مقایسه با کسی که – به تعبیر عامیانه- پاچه اطرافیانش را هم میگیرد و با دوستان و اطرافیانش نیز خصمانه برخورد میکند، بیشتر مستعد دریافت داوری اخلاقی مثبت از سوی دیگران است. با این حال، چنین کسی هنوز به معنای دقیق کلمه اخلاقی نیست. زیرا اخلاقی رفتار کردن با اطرافیانِ موافق و شاگردان و مریدان عموما سود فراوانی برای استاد و مرشد به همراه دارد. این کار معمولا بازار فرد را گرم میکند و بر رونق حلقهی شاگردان و مریدانش میافزاید. اما آنچه محک و معیار بهتری برای داوری مثبت در باب اخلاقی بودن یک فرد است، شیوهی برخورد این فرد با رقیبانش است. پای رقیب که وسط میآید، آدمی چه بسا سراسر آدم دیگری شود. در اینجا است که میتوان اخلاقی بودن فرد را به خوبی محک زد. منظور از رقیب چه کسی است؟ منظور از رقیب در اینجا لزوما کسی نیست که واقعا رقیب فرد باشد، بلکه منظور کسی است که فرد او را رقیب خود به حساب میآورد، حتی اگر واقعا رقیب فرد نباشد. پس مدارا با دشمنان معیار بهتری برای داوری اخلاقی در باب خود و دیگران است تا مروت با دوستان. هنگام رویارویی با دشمن یا رقیب قوی است که فرد احساس میکند ممکن است تمام منافعش بر باد برود، پس ممکن است ملاحظه را کنار بگذارد و خودش شود، یعنی درون خودش را بهتر از هر موقع دیگری نشان دهد.
مدارا با آسیبرسان؟
اینها را گفتم اما هر مدارایی با هر دشمنی تحت هر شرایطی هم روا نیست. میتوان وضعیتی را تصور کرد که ترک رواداری با دشمن نه تنها روا بلکه لازم است. هر جا که پای آسیب رساندن به دیگری در میان است و مدارا با فرد آسیبرسان بر آسیبرسانی آن فرد میافزاید و یا از شدت آن نمیکاهد، ترک رواداری روا و بلکه لازم است. مشکل اما در تعریف دقیق آسیب رساندن است که آیا فقط شامل آسیب رساندن جسمی میشود و یا آسیبهای غیر جسمی را نیز شامل میشود و نیز تشخیص موقعیتی است که مدارا با آسیبرسان در آن موقعیت بر آسیبرسانی او میافزاید یا نه.
داوریها را به پیش داور اندازیم
نکته اخیری که گفتم انگاری داوری در باب اخلاقی بودن یا نبودن افراد را بیش از پیش مشکل کرد: از یک سو کسی که با دوستان مروت کرد، هنوز معلوم نیست که به معنای دقیق کلمه اخلاقی باشد، از سوی دیگر کسی هم که با دشمنان مدارا نکرد باز هم معلوم نیست که اخلاقی نباشد، زیرا شاید مدارا با دشمن (در موقعیتی که فرد در آن قرار داشته) اخلاقا روا نبوده است. اگر این نتیجه حاصل شود، آنگاه این دقیقا همان چیزی است که من قصد داشتم نشان دهم: داوری کردن در باب افراد، چه داوری مثبت و چه داوری منفی، کاری است دشوار و جز در مواقع ضرورت نباید دست به این کار زد.
برای نمونهای بسیار پیچیده از به تصویر کشیدن نقشی که دشمن در گسیختگی روانی یک فرد میتواند ایفا کند (البته دشمنی که چه بسا در نهایت معلوم شود هیچ منشأ بیرونی ندارد و در واقع هیچ کس جز پاره پنهان و زخمی خود فرد نیست) فیلم کانادایی-اسپانیایی «دشمن» (enemy) ساخته دنی ویلنو (Denis Villeneuve)، سال ۲۰۱۳ میلادی را ببینید و به ویژه به جنبه نمادین عنکبوت، در سراسر فیلم و از همه مهمتر در صحنه پایانی فیلم، دقت کنید.