بهدنبال حمله هواپیماهای بدونسرنشین آمریکا که منجر به کشته شدن فرمانده ارشد نظامی ایران و چند نفر دیگر شد، یک مقام ارشد وزارت امور خارجه در یک کنفرانس مطبوعاتی اظهار داشت: «یا [حضرت] مسیح! [یعنی] ما باید توضیح بدهیم که چرا این کارها را انجام میدهیم؟» درحقیقت، قاعده بینالمللی حقوق، مبتنیبر این [پرسش] است. ملبورن: در تاریخ 3 ژانویه، ایالاتمتحده، قاسم سلیمانی، یکی از فرماندهان ارشد نظامی ایران را به قتل رساند، در حالی که او در مسیر ترک فرودگاه بینالمللی بغداد -با یک اتومبیل بههمراه ابومهدی المهندس رهبر عراقی کتائب حزبالله، یک شبهنظامی تحت حمایت ایران- بود. همه سرنشینان این خودرو کشته شدند. روز بعد در یک نشست مطبوعاتی ویژه، یک مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا گفت که سلیمانی به مدت ۲۰ سال «معمار اصلی» حملات تروریستی ایران بوده است و «۶۰۸ آمریکایی را تنها در عراق کشته است.» وی افزود: «سلیمانی و المهندس توسط سازمان ملل متحد بهعنوان تروریست معرفی شده بودند.» وی ادامه داد: «هردوی این مردان مصداق واقعی مردان بد بودند.»
در سال ۲۰۰۳ اطلاعات آمریکا درمورد در اختیار داشتن سلاحهای کشتار جمعی [توسط صدام] بهطور کامل اشتباه بود. این اشتباهات منجر به حمله به عراق شد که راه را برای ورود و درگیری ایران و سلیمانی در آن کشور هموار کرد. اما اجازه دهید این بار فرض کنیم که حقایق آنگونه است که دولت ایالات متحده میگوید. آیا [این] ترور دوتایی از نظر اخلاقی قابل دفاع بود؟ ما میتوانیم با این فرض شروع کنیم که گرفتن زندگی یک انسان اشتباه است. رئیسجمهور دونالد ترامپ این موضوع را انکار نخواهد کرد. برای مثال، یک سال پیش او گفت: «من همیشه از اولین حق در اعلامیه استقلالمان دفاع خواهم کرد؛ حق حیات.» ترامپ برای فعالان ضد سقطجنین خطابه میکرد اما حق حیات -که بر جنینها صدق میکند- باید در مورد افراد مسن نیز مصداق داشته باشد. آیا «مردان بد» استثنا هستند؟
باز هم برای اینکه بحث را تا حد امکان صریح پیش ببریم ، بیایید فرض کنیم «حق حیات» صرفا ضامن حیات انسانهای بیگناه است. [حال] چه کسی بناست بیگناهی را قضاوت کند؟ اگر موافق باشیم، همانطور که آمریکاییها اغلب میگویند که برآنند، «یک دولت قانون و نه [دولت] افراد» [باید در کار باشد] و باید برای تصمیمگیری در مورد گناه، یک روند قانونی طی شود. از سال ۲۰۰۲ دیوان بینالمللی کیفری به دنبال اعمال این فرآیند در سطح جهان است. شورای بینالمللی ICC موفقیتهای قابلتوجهی در تعقیب مجرمان جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت داشتهاست، اما دامنه [اعمال رای] دادگاه محدود است و با امتناع ایالاتمتحده از پیوستن به ۱۲۲ کشور دیگر که صلاحیت آن را پذیرفتهاند، [این فرآیند توسط ایالات متحده] یاری نشده است.
در پی ترور سلیمانی آگنس کالامارد، یک گزارشگر ویژه در مورد محاکمه غیر قانونی یا اعدامهای خودسرانه در دفتر کمیسر عالی حقوق بشر سازمانملل خاطرنشان کرد: «هیچ نظارتی بر کشتارهای هدفمند، که فراتر از مرزهای یک کشور انجام میشود، وجود ندارد. عوامل کشتار صرفا بدون طی هیچگونه روند قانونی یا تایید هیچ بخش دیگری از حکومت تصمیم میگیرند چهکسی کشته شود. پذیرش چنین اقدامی باعث میشود کشف یا تشخیص هرگونه اعتراض اصولی نسبت به کشتارهای مشابه -که توسط سایر کشورها برنامهریزی یا انجام شده- دشوار شود.
این شامل «کافه میلان پلات 2011» که ادعا کردهاند توسط سلیمانی برنامهریزی شده [هم] میشود که در آن عوامل ایرانی قصد داشتند سفیر عربستان سعودی را درحالیکه در رستورانی معروف در واشنگتن دیسی ناهار میخورد، در ایالات متحده به قتل برسانند.تنها چیزی که ایالات متحده میتواند در دفاع از ترورهای خود بگوید این است که افراد واقعا بدی را مورد هدف قرار میدهد و سفیر عربستان نیز آدم بدی نبود. این امر حاکمیت آقایان [دولت ایالات متحده ] را بالاتر از حاکمیت قانون قرار میدهد.توجیه دیگری که پنتاگون برای این کشتار [اخیر] ارائه داد، ارجاع و اشاره مبهمی به «بازدارندگی از برنامههای حمله ایران» داشت.
همانطور که کالامارد خاطرنشان کرد، این همان حمله «قریبالوقوع» لازم برای «دفاع از خود» نیست، چنان حمله پیشگیرانهای از لحاظ حقوق بینالملل موجه است. وی همچنین خاطرنشان کرد که در این حمله [افراد] دیگری نیز کشته شدهاند -طبق گزارشها در مجموع هفتنفر جان باختهاند- و اظهار داشت که این مرگ [افراد] دیگر بهوضوح قتلهایی غیرقانونی بوده است.
خوانش دقیق متن جلسه مطبوعاتی 3 ژانویه که توسط سه مقام ارشد وزارت امور خارجه برگزار شد، طرز تفکر واقعی دولت ترامپ را نشان میدهد. در پاسخ به سوالات مکرر درباره توجیه ترور، یکی از مقامات آن را با سقوط هواپیمای حامل دریاسالار ژاپن، ایزوروکو یاماموتو (Isoroku Yamamoto) -که در سال 1943 در حال بازدید از نیروهای ژاپنی در اقیانوس آرام بود- مقایسه کرد؛ حادثهای که در اواسط جنگ [جهانی دوم] رخ داد، بیش از یک سال پس از حمله ژاپنیها به پرل هاربر (Pearl Harbor). یک مقام دیگر گفت: «وقتی این سوالات را میشنوم مانند این است که شما بلژیک ۴۰ سال پیش را توصیف میکنید. این رژیم ایران است. ما ۴۰ سال اقدامات جنگی که این رژیم علیه کشورها در پنج قاره مرتکب شده است را در دسترس داریم. در همان لحظه آن مقام رسمی که ترور را با قتل یاماموتو مقایسه کرده بود، اظهار داشت: «وای خدای من، ما باید توضیح بدهیم که چرا این کارها را انجام میدهیم؟»
اگر مقامات ارشد وزارت امور خارجه بر این باورند که ایالاتمتحده در یک جنگ عادلانه با ایران است، همانگونه که در سال ۱۹۴۳ در [مقابل] ژاپن [در حال جنگ] بود، قتل سلیمانی منطقی بهنظر میرسد. طبق نظریه استاندارد [در] جنگی منصفانه، ممکن است دشمنان خود را هر زمان که فرصتی برای انجام این کار داشته باشید، بکشید، البته تا زمانی که اهمیت هدف مورد نظر در مقایسه با [اهمیت] خسارت [وارده احتمالی به] افراد بیگناه بیشتر باشد.
اما ایالات متحده با ایران در جنگ نیست. [چراکه] قانون اساسی ایالاتمتحده فقط به کنگره اختیار اعلام جنگ میدهد [درصورتیکه کنگره] هرگز اعلان جنگ با ایران را اعلام نکرده است. [حتی] رئیس مجلس نمایندگان «نانسی پلوسی» اظهار داشت: «باید در مورد طرح قتل سلیمانی با رهبران کنگره رایزنی میشد. اگر ترور سلیمانی یک عمل جنگی بود، حق با نانسی پلوسی بود.»
اگر از طرف دیگر این قتل عملی مبتنیبر جنگ نبود پس بهعنوان یک ترور غیرقانونی نیز برای جلوگیری از حمله قریبالوقوع لازم نبوده است [چراکه] هم غیرقانونی و هم غیراخلاقی بود. این اقدام نهتنها از نظر تشدید [اعمال] انتقامجویانه در خاورمیانه بلکه [از آنجا که خود موجب] کاهش بیشتر حاکمیت بینالمللی قانون [شده است]، عواقب منفی شدیدتری را به همراه خواهد داشت.
.
.
Was Killing Suleimani Justified?
|
At a press conference following the US drone strike that killed Iran’s top military commander and several others, a senior State Department official blurted out: “Jesus, do we have to explain why we do these things?” In fact, the international rule of law depends on it.
MELBOURNE – On January 3, the United States assassinated Qassem Suleimani, a top Iranian military commander, while he was leaving Baghdad International Airport in a car with Abu Mahdi al-Muhandis, an Iraqi leader of Kata’ib Hezbollah, an Iran-backed militia. All the occupants of the car were killed.
The next day, at a special press briefing, an unnamed senior US State Department official said that Suleimani had been, for 20 years, “the major architect” of Iran’s terrorist attacks and had “killed 608 Americans in Iraq alone.” He added that Suleimani and Muhandis had been designated as terrorists by the United Nations, and that “both of these guys are the real deal in terms of bad guys.”In 2003, US intelligence about Iraq’s supposed possession of weapons of mass destruction was completely wrong. Those errors led to the invasion of Iraq, which cleared the way for the involvement of Iran and Suleimani in the country. But let’s assume that this time the facts are as the US administration says they are. Was the double assassination ethically defensible?We can begin with the presumption that it is wrong to take human life. President Donald Trump won’t deny that. A year ago, for example, he said: “I will always defend the first right in our Declaration of Independence, the right to life.” Trump was addressing his remarks to anti-abortion campaigners, but a right to life that applies to fetuses must also apply to older humans.Is there an exception for “bad guys,” though? Again, to keep the argument as straightforward as possible, let’s assume that the right to life protects only innocent humans. Who is to judge innocence? If we favor, as Americans often say they do, “a government of laws, not of men” there must be a legal process for deciding guilt. Since 2002, the International Criminal Court has sought to apply that process globally. The ICC has had some notable successes in prosecuting perpetrators of war crimes and crimes against humanity, but the court’s scope is limited, and its reach has not been helped by the refusal of the US to join the 122 other countries that have accepted its jurisdiction.
In the wake of Suleimani’s assassination, Agnès Callamard, a Special Rapporteur on extrajudicial, summary, or arbitrary executions at the Office of the UN High Commissioner for Human Rights, noted that there is no oversight of targeted killings carried out beyond a country’s borders. The Executive simply decides, without any legal due process or approval by any other branch of government, who is to be killed. Accepting such an action makes it difficult to find any principled objection to similar killings planned or carried out by other countries. That includes the 2011 “Cafe Milano Plot,” supposedly masterminded by Suleimani himself, in which Iranian agents planned to kill the Saudi ambassador to the US while he lunched at a well-known restaurant in Washington, DC.
The only thing the US can say in defense of its assassinations is that it targets really bad guys, and the Saudi ambassador was not such a bad guy. That puts the rule of men above the rule of law.The other justification that the Pentagon offered for the killing referred vaguely to “deterring future Iranian attack plans.” As Callamard pointed out, this is not the same as the “imminent” attack required to justify acting in self-defense under international law. She also noted that others were killed in the attack – reportedly, a total of seven people died – and suggested that these other deaths were clearly illegal killings.A careful reading of the transcript of the January 3 press briefing, held by three unidentified senior State Department officials, reveals the Trump administration’s real thinking. In response to repeated questions about the justification of the assassination, one official compared it to the 1943 downing of a plane carrying Japanese Admiral Isoroku Yamamoto, who was visiting Japanese troops in the Pacific – an incident that occurred in the midst of war, more than a year after the Japanese attacked Pearl Harbor. Another official said: “When I hear these questions it’s like you’re describing Belgium for the last 40 years. It’s the Iranian regime. We’ve got 40 years of acts of war that this regime has committed against countries in five continents.” At one point, the official who had compared the assassination to the killing of Yamamoto blurted out: “Jesus, do we have to explain why we do these things?”
If senior State Department officials believe that the US is engaged in a just war with Iran, as it was with Japan in 1943, the killing of Suleimani makes sense. According to standard just war theory, you may kill your enemies whenever you have the chance to do so, as long as the importance of the target outweighs the so-called collateral damage of harm to innocents.But the US is not at war with Iran. The US Constitution gives Congress the sole authority to declare war, and it has never declared war on Iran. Speaker of the House Nancy Pelosi suggested that congressional leaders should have been consulted on the plan to kill Suleimani. If it was an act of war, she is right.If, on the other hand, the killing was not an act of war, then, as an extrajudicial assassination that was not necessary to prevent an imminent attack, it was both illegal and unethical. It risks severe negative consequences, not only in terms of escalating tit-for-tat retaliation in the Middle East, but also by contributing to a further decline in the international rule of law.
.
.
فایل PDF این نوشتار در روزنامه فرهیختگان
.
.
یادداشت (پیتر سینگر) فیلسوف استرالیایی و استاد دانشگاه پرینستون
ترور سلیمانی توسط آمریکا توجیه شدنی نیست
مترجم: علیرضا خباززاده رضایی
منبع: روزنامه فرهیختگان | شماره ۲۹۵۶ | یکشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۸
.
.
سلام به دوستان صدانتی بنده مدت هاست سایت شما را دنبال می کنم و بهره می برم و بسیار متشکرم اما انتظار داشتم بعد از جمعیت میلیونی که برای سردار در کل ایران جمع شدند اندیشمندان و یا نویسیندگان مطلبی در تحلیل این پدیده بنویسیند اما متاسفانه کاری انجام نشد. الحمد الله آقای استاد سینگر مطلبی منتشر شد که استفاده بردیم اما به موضوعی که مطرح کردم مربوط نبود با تشکر از زحمات شما
سلام و ممنون از زحمتِ ترجَمه.
در عنوانِ انگلیسی از “قتل/کشتن” صحبت شده است و خبری از واژۀ “ترور” نیست. در عنوانِ ترجَمۀ فارسی امّا بهجایِ “قتل” آمده است “ترور”. این نکته مُشکلی را موجب میشود. تو گویی سینگر “ترور”هایی را “توجیهشدنی” قلمداد میکند! این حرفِ غریبی است که “ترور”هایی را *توجیهشدنی* تلقّی کنیم. ظاهرًا سینگر قائل نیست ترورهایی هستند که اخلاقًا موجّهاند امّا مترجم ظاهرًا با ترجمۀ عنوان این حرف را که “ترورهایی هستند که اخلاقًا موجّهاند” به سینگر نسبت داده است.