در ادامهی مجموعه نوشتار توحید اجتماعی-سیاسی و در نخستین مقاله از مجموعه نوشتار عرفان اجتماعی تحت عنوان “عرفان اجتماعی بر بستر توحید اجتماعی سیاسی” گفته شد که موحد چندساحتی، از آن رو که توحیداش تکساحتی نیست، سلوک معنوی او نیز در بعد فردی خلاصه نشده و سلوکی مبتنی بر عرفان اجتماعی است. همچنین بر این نکته تاکید شد که نحله نواندیشی دینی علاوه بر بازخوانی توحید اجتماعی-سیاسی نسل اول نواندیشان دینی، نیاز به بازخوانی عرفان اجتماعی شریعتی و اقبال و آموزههای اجتماعمحور طالقانی، بازرگان و امام موسی صدر نیز دارد تا دوباره از درون این نحله فرزندانی چون چمرانها، هدی صابرها زاده شوند که سراسر زندگی خود را وقف مبارزه و تلاش برای کاهش آلام و درد و رنجهای بشر و آموزش و توانمندسازی آنان نهادند و به قدر وسع خود هم تقریر حقیقت نمودند و هم تقلیل مرارت. در انتهای مقاله پیشین نیز اشاره شد که هرچند عرفان اجتماعی شریعتی و اقبال منتقد عرفان سنتی و عرفان خدامحور و متاثر از عرفان خراسانی و عرفانی انسانگرا است اما در محدوده انسانگرایی از عرفان خراسانی فراتر میرود. در این مقاله به عرفان اجتماعی در اندیشه شریعتی و اقبال خواهیم پرداخت. ادامه مطلب “خدا، خلق، خود : عرفان اجتماعی در اندیشه شریعتی و اقبال”







