خدا، خلق، خود : عرفان اجتماعی در اندیشه شریعتی و اقبال

خدا، خلق، خود : عرفان اجتماعی در اندیشه شریعتی و اقبال

در ادامه‌ی مجموعه نوشتار توحید اجتماعی-سیاسی و در نخستین مقاله از مجموعه نوشتار عرفان اجتماعی تحت عنوان “عرفان اجتماعی بر بستر توحید اجتماعی سیاسی” گفته شد که موحد چندساحتی، از آن رو که توحیداش تک‌ساحتی نیست، سلوک معنوی او نیز در بعد فردی خلاصه نشده و سلوکی مبتنی بر عرفان اجتماعی است. همچنین بر این نکته تاکید شد که نحله نواندیشی دینی علاوه بر بازخوانی توحید اجتماعی-سیاسی نسل اول نواندیشان دینی، نیاز به بازخوانی عرفان اجتماعی شریعتی و اقبال و آموزه‌های اجتماع‌محور طالقانی، بازرگان و امام موسی صدر نیز دارد تا دوباره از درون این نحله فرزندانی چون چمران‌ها، هدی صابر‌ها زاده شوند که سراسر زندگی خود را وقف مبارزه و تلاش برای کاهش آلام و درد و رنج‌های بشر و آموزش و توانمندسازی آنان نهادند و به قدر وسع خود هم تقریر حقیقت نمودند و هم تقلیل مرارت. در انتهای مقاله پیشین نیز اشاره شد که هرچند عرفان اجتماعی شریعتی و اقبال منتقد عرفان سنتی و عرفان خدامحور و متاثر از عرفان خراسانی و عرفانی انسان‌گرا است اما در محدوده انسان‌گرایی از عرفان خراسانی فراتر می‌رود. در این مقاله به عرفان اجتماعی در اندیشه شریعتی و اقبال خواهیم پرداخت. ادامه مطلب “خدا، خلق، خود : عرفان اجتماعی در اندیشه شریعتی و اقبال”

«می‌روم کمی بخوابم»، روایتی ایرانی از ایزوتسو فیلسوف ژاپنی

«می‌روم کمی بخوابم»، روایتی ایرانی از ایزوتسو فیلسوف ژاپنی

۱. مستند چهل‌تکّه

توشی‌هیکو ایزوتسو (۱۹۱۴-۱۹۹۳ میلادی) زبان‌شناس، فیلسوف زبان، از بنیان‌گذاران فلسفه‌ای معاصر موسوم به «فلسفه شرقی»، ادیب، دین‌شناس تطبیقی، اسلام‌شناس و به طور ویژه قرآن‌شناس نامور ژاپنی (زاده توکیو) در ایران گویا شناخته‌ شده‌تر از وطن اصلی خود ژاپن است.

ایزوتسو در هفتم ژانویه ۱۹۹۳ میلادی (هفدهم دی ماه ۱۳۷۱خورشیدی) چشم از جهان فروبست. او چهره‌ای جامع و حدودی ناشناخته در فلسفه و دین‌شناسی معاصر است. او سی و پنج زبان را فرا گرفته بود و در این میان دست کم به هفده زبان تسلّط داشت، از جمله به زبان‌های عربی، عبری، فارسی، سانسکریت، پالی، روسی، لاتین، یونانی و چینی.

کمی پیشتر اشاره کردم که ایزوتسو در ایران گویا شناخته‌ شده‌تر از وطن اصلی خود ژاپن است. برای آن‌که غیر مستند سخن نگفته باشم تنها یک جلوه از ناشناختگی ایزوتسو در ژاپن در پی می‌آید. کتابی در باب تفکّر فلسفی در ژاپن معاصر در اصل به زبان ژاپنی نوشته شده است. ناشرِ ترجمه انگلیسی این اثر، آن را منبعی کم نظیر در زبان انگلیسی توصیف می‌کند. این کتاب «مروری بر تفکر اخیر فلسفی در ژاپن از ۱۸۶۲ تا ۱۹۹۶» نام دارد. در این کتابِ بیش از سیصد صفحه‌ای، تنها در کمتر از یک صفحه (ص ۲۷۸) آن هم در ضمیمه‌ انتهای کتاب به ایزوتسو پرداخته شده است.

در ایران اما اخیراً مستندی منحصر به فرد در باب احوال، آراء و میراث ایزوتسو ساخته شده و به نمایش در آمده است. این مستند، که «شرقی» نام دارد، ساخته مستندساز ایرانی مسعود طاهری و محصول «چهرداد فیلم» است.

مستند «شرقی» در ۱۲ کشور جهان فیلم‌برداری شده است، از جمله در ایران، ژاپن، فرانسه، سوئیس، ایتالیا، ترکیه، کانادا، آمریکا، سوریّه، اسپانیا و روسیّه. طرف‌های مصاحبه در این مستند در مجموع به ۱۱ زبان سخن گفته‌اند. برای تهیه این مستند از حدود ۱۲۰ نفر مصاحبه به عمل آمده است که پس از ارزیابی‌، در نهایت بیش از ۶۰ چهره از دوستان و شاگردان ایزوتسو و همچنین ایزوتسو شناسان، کارشناسان و شخصیت‌های سیاسی درباره زندگی، آثار، آراء و میراث ایزوتسو سخن می‌گویند. ادامه مطلب “«می‌روم کمی بخوابم»، روایتی ایرانی از ایزوتسو فیلسوف ژاپنی”

درس‌گفتارهای «مرز دانایی و حد نادانی» از میلاد نوری

درس‌گفتارهای «مرز دانایی و حد نادانی» از میلاد نوری

انسان نه تنها می تواند از موضوعات گوناگون پرسش کند و دانشی درباب آن ها دانشی به دست آورد؛ بلکه می تواند تحقیق کند که چگونه توانسته یا می تواند به چنین دانشی دست یابد. لازمۀ این هردو، آگاهی نخستینی است که انسان به یاری آن، معرفت را جستجو می کند. در طول تاریخ، انسان تلاش کرده است که به فهم مطلقِ واقعیت و آنچه در حیطۀ آن است دست یابد؛ اما چه بسیار که دچار خطا و کژی شده است. خطاها و کژی های معرفتی، انسان را برآن داشته است که به مطالعۀ خودِ «معرفت» روی آورد؛ چراکه پنداشته است اگر سازوکار کسب معرفت را به درستی بازشناسد و به فهم جوانب آن نائل آید از خطا و اشتباه در امان خواهد ماند، تا دیگر قضایای درست را نادرست نینگارد و قضایای نادرست را درست نپندارد. همین امر به ایجاد شاخۀ فلسفی «معرفت شناسی» منجر شده است. بااین-حال، خودِ معرفت شناسان نیز دچار خطا و اشتباه بوده اند. عدم توفیق اندیشمندان در شناخت واقعیت، و نیز بروز خطا و اختلاف در تبیین هستی و چیستی خودِ معرفت، باعث شده است تا برخی متفکران در امکان حصول شناخت تردید نمایند و در وادی شکاکیت گام نهند؛ و عده ای نیز نه تنها امکان معرفت را زیر سوال برده اند، بلکه واقعیت و موضوع معرفت را انکار کرده و به سفسطه روی آورده اند. سفسطه و شکاکیت ناشی از ناکامی در فرآیند شناخت جهان و عجز از تبیین چراییِ خطا، اشتباه و اختلافات در حیطۀ معرفت بوده است. ازاین رو، طبیعی است که مباحث مربوط به آنها هم بخشی از معرفت شناسی باشد. آدمی که نمی تواند آگاهی نخستین و ابتدایی اش را انکار کند، تلاش کرده است تا از حرکت بازنایستد و از سفسطه و شکاکیت عبور نماید. این تلاش هرچه هست، با چنین سوالاتی قرین خواهد بود: مرز آگاهی کجا است؟ سفسطه و شکاکیت چیست؟ آیا امکان حصول معرفت وجود دارد؟ شناختن چه معنایی دارد؟ ما چه چیزهایی را می-شناسیم؟ اگر شکاک نباشیم، رئالیست هستیم یا ایده¬آلیست؟ تغییر و نسبیت در معرفت چه معنایی دارد؟ گفتگوی معرفتی چگونه ممکن است؟ در مجموعه درس‌گفتارهای گفتگو محور «مرز دانایی و حد نادانی» چنین سوالاتی را موضوع بررسی قرار دادیم. ادامه مطلب “درس‌گفتارهای «مرز دانایی و حد نادانی» از میلاد نوری”

سلسله مباحث «قرائتی جدید از مبانی فکر دینی» از آیت الله سید کمال حیدری

سلسله مباحث «قرائتی جدید از مبانی فکر دینی» از آیت الله سید کمال حیدری

آیت الله سید کمال حیدری: تنها راه معرفتی برای حقانیّت عالمان و پیروان ادیان و مذاهب، در دست داشتن «دلیل» است و اصلاً جز این ملاک دیگری وجود ندارد برای محاسبۀ انسان ها: «الطريق هو الدليل». اگر کسی راه دیگری سراغ دارد به ما هم نشان دهد! اساساً امکان ندارد انسان به خاطر کاری محاسبه و بازخواست شود – حتی اگر کار و اعتقاد او درست هم بوده باشد – جز از این راه که برای فعل خود دلیل و حجّت داشته باشد؛ یعنی اگر دلیل در دست نداشته باشد، چنانچه به اعتقاد صحیحی هم دست یافته باشد، در قیامت از او پذیرفته نمی شود! ادامه مطلب “سلسله مباحث «قرائتی جدید از مبانی فکر دینی» از آیت الله سید کمال حیدری”

دیدار دو فیلسوف تحلیلی در گفت‌وگو با حسین شقاقی

دیدار دو فیلسوف تحلیلی در گفت‌وگو با حسین شقاقی

محسن آزموده: تصور عمومی ناآشنایان با فلسفه تحلیلی آن است كه اندیشمندان این سنت فكری یك كلیت منسجم و یكنواخت را تشكیل می‌دهند. اما نگاه جزئی‌نگر و دقیق به آرا و اندیشه‌های ایشان واقعیت دیگری را آشكار می‌كند و از اختلاف‌نظرها و دیدگاه‌های متفاوت و بلكه متضاد پرده برمی‌دارد. در میان فیلسوفان نحله تحلیلی در سده بیستم، برای مخاطبان عمومی فلسفه و كتاب‌خوان‌ها، لودویگ ویتگنشتاین در كنار برتراند راسل، گوتلوب فرگه و وایتهد نامی آشنا و شناخته شده است و معمولا علاقه‌مندان غیرحرفه‌ای فلسفه نام او را شنیده‌اند و احیانا با امهات دیدگاه‌های او آشنا هستند. ویلارد ون اورمن كواین، فیلسوف برجسته امریكایی اما به این شهرت نیست و با وجود اهمیت و اصالت اندیشه‌اش در فلسفه تحلیلی معاصر، تنها متخصصان و پژوهشگران جدی فلسفه تحلیلی با او آشنا هستند. با این همه كواین یكی از اثرگذارترین و مهم‌ترین فیلسوفان این سنت فكری است كه همچنان اندیشه‌هایش در دپارتمان‌ها و گروه‌های فلسفه مورد نقد و ارزیابی قرار می‌گیرد. كتاب «ویتگنشتاین و كواین» نوشته جمعی از متخصصان فلسفه تحلیلی با ویراستاری رابرت ال. آرینگتون و هانس. یوهان گلاك به تازگی توسط حسین شقاقی به فارسی ترجمه و توسط انتشارات امید صبا منتشر شده است. این كتاب، شامل مقالات و جستارهایی در مقایسه تفاوت‌ها و شباهت‌های اندیشه‌های این دو فیلسوف، با رویكرد انتقادی و تخصصی است. بر این اساس تصمیم گرفتیم، با مترجم كتاب كه خود پژوهشگر حوزه فلسفه تحلیلی است و در این زمینه مقالات متعددی نوشته است، درباره كواین و نسبتی كه با ویتگنشتاین دارد، گفت‌وگویی صورت دهیم كه از نظر می‌گذرد.

ادامه مطلب “دیدار دو فیلسوف تحلیلی در گفت‌وگو با حسین شقاقی”

درس‌گفتار «عناصر فلسفه حق» از حسام سلامت

درس‌گفتار «عناصر فلسفه حق» از حسام سلامت

هگل «عناصر فلسفه حق» را در سال 1821 منتشر کرد. رئوس آن اما پیشتر، در سال 1817، در بخش دوم (ذیل عنوانِ «روح عینی») از فصل سومِ (با عنوان «علم روح») ویراستِ نخستِ «دایره‌المعارف علوم فلسفی» منتشر شده بود. هگل در «عناصر» شرح مبسوطی از فلسفه‌ی سیاسی خود، در مقام دقیقه‌ای از یک نظام فلسفی عام‌تر، به دست می‌دهد و در آن می‌کوشد به راه‌ورسمی مشخصاً دیالکتیکی میان دو سنت لیبرالیسم و محافظه‌کاری وساطت کند. همین موضع در-میانه‌ی (in-between) هگلی همواره سبب شده است که «عناصر» آماج داوری‌های متناقض قرار بگیرد، به این دلیل ساده که ردپای مؤلفه‌های تعیین‌کننده‌ای از هر دوی این سنت‌ها را می‌توان جابه‌جا در متن آن سراغ گرفت. سودای هگل این بود که در «عناصر» میان آزادی و ضرورت، حق و وظیفه، و خودآیینی و اطاعت آشتی برقرار کند. از همین روست که مواجهه با «عناصر» عملاً مواجهه با دعاوی سنت‌های لیبرالیستی و محافظه‌کار هم هست. خودِ هگل در فاصله‌ی 1817 تا 1831، «عناصر» را هفت بار درس داد. وقتی مرگ آمد هگل سرگرم کارکردن بر هفتمین درسگفتارش از «عناصر» بود. ادامه مطلب “درس‌گفتار «عناصر فلسفه حق» از حسام سلامت”

اسلام، اخلاق، و همجنسگرایی، نقدی بر آرش نراقی

اسلام، اخلاق، و همجنسگرایی، نقدی بر آرش نراقی

امروزه موج ‌هم‌جنس‌گرایی و ترویج لواط در غرب، دامن برخی از کسانی که خود را روشنفکر دینی می‌نامند، نیز آلوده کرده است. آقای آرش نراقی در چند مقاله به دفاع از ‌هم‌جنس‌گرایی پرداخته، و معتقد است که اجازه دادن به رواج رفتارهای ‌هم‌جنس‌گرایانه نه‌تنها به لحاظ اخلاقی موجه است، بلکه هر تفسیری از قرآن که چنین امری را برنتابد نارواست و یک مسلمان حتما باید بکوشد که درک خود از قرآن را به طوری شکل دهد که با جواز رفتارهای ‌هم‌جنس‌گرایانه سازگار باشد!

وی سه مقاله درباره این موضوع نوشته است:

مقاله اول با عنوان «درباره اقلیت‌های جنسی» را در ۲۵ نوامبر ۲۰۰۴ (۵ آذر ۱۳۸۳) نوشته و در آن ادعا کرده می‌خواهد «مهمترین دلایل عقلی را که مستند تقبیح اخلاقی آن گونه رفتارها بوده مورد ارزیابی قرار دهد».

مقاله دوم با عنوان «قرآن و مسأله حقوق اقلیتهای جنسی» را در ۲۸ دسامبر ۲۰۱۰ (۷ دی ۱۳۸۹) نوشته و در آن، با تکیه بر آنچه در مقاله نخست، آورده، می‌کوشد این مساله که قرآن کریم در داستان حضرت لوط، روابط ‌هم‌جنس‌گرایانه را مردود شمرده، زیر سوال ببرد؛ و بر همین اساس، مدعی می‌شود که: «هر تفسیری از قرآن که تبعیض بر مبنای هویت و گرایش جنسی را بربتابد از منظر اخلاقی نارواست» و «یک مسلمان خردورز لاجرم باید بکوشد درکی از آیات قرآنی بیابد که با نفی تبعیض بر مبنای هویت و گرایش جنسی سازگار باشد». ادامه مطلب “اسلام، اخلاق، و همجنسگرایی، نقدی بر آرش نراقی”

درباره ی جدیدترین اثر علی زاهد، «نظم و بی نظمی»

درباره ی جدیدترین اثر علی زاهد، «نظم و بی نظمی»

«نظم و بی نظمی» جدیدترین کتاب دکتر علی زاهد است که از منظری فلسفی به “واقعیت” و “لایه های در هم تنیده ی”آن پرداخته است. کسانی که با سیر نوشتاری جناب زاهد آشنا هستند می دانند که اولین کتاب ایشان «به سوی الاهیات غیر متافیزیکی» حول آن گفته ی ژرف علامه طباطبایی که : “واقعیتی هست” شکل یافت. می شود گفت این مساله از آن زمان تاکنون هم چنان گریبان مولف را رها نکرده و در هر نوشته و کتابی بعد از آن، ذهنش بدین موضوع مشغول بوده است. ادامه مطلب “درباره ی جدیدترین اثر علی زاهد، «نظم و بی نظمی»”

آیا مقدسات را می‌توان به طنز کشید؟

آیا مقدسات را می‌توان به طنز کشید؟

آن‌چه از نظرتان می‌گذرد گفت‌وگوی رؤیا صدر، طنزپرداز و طنزپژوه ایرانی با یاسر میردامادی در باب نسبت طنز و الهیات اسلامی است. این‌گفت‌وگو به همراه دوازده گفت‌وگوی دیگر در کتابی با عنوان «سیزده گفت‌وگو: اندیشیدن با طنز» از سوی نشر مروارید به سال ۱۳۹۵ خورشیدی در تهران منتشر شده است. ادامه مطلب “آیا مقدسات را می‌توان به طنز کشید؟”

روایت گفتار مصطفی ملکیان در هشتمین همایش مهر مولانا: “صلح درون از دید مولانا‎”

گفتار مصطفی ملكیان در هشتمین همایش مهر مولانا

محسن آزموده: روزهای آغازین سال 2019 میلادی است. تقریبا خمس قرن بیست و یكم نیز گذشته و به هیچ عنوان بوی بهبود از اوضاع جهان به مشام نمی‌رسد. در همین دو دهه، دنیا به روی خود هم جنگ دیده، هم كشتار، هم قحطی، هم ترور و هم وحشت و تهدید. در چنین وانفسایی سخن از صلح به میان آوردن به آرزوی محال می‌ماند. با این‌ همه تمنای محال، محال نیست و از قضا در چنین شرایط اسفباری است كه باید امید خود را از دست نداد و به فكر راه چاره‌ای گشت. برای تحقق صلح جهانی، تاكنون نظریهپردازان و فیلسوفان و دانشمندان و سیاستمداران و جامعه‌شناسان و… بسیاری به ارایه راهكار پرداختهاند. هشتمین همایش مهر مولانا امسال به همت موسسه سروش مولانا در كتابخانه ملی، تلاشی بود برای چارهجویی برای مساله صلح جهانی از جلال‌الدین محمد بلخی رومی، عارف، شاعر، متفكر و فرزانه ایرانی. به نظر میرسد مولانا هم از منظر حیات تاریخی و هم از حیث اندیشه‌هایش حرف‌های قابل‌توجهی در زمینه صلح دارد. مصطفی ملكیان، پژوهشگر و نواندیش معاصر ایرانی نیز كه در سال‌های اخیر از ضرورت بازگشت به آموزه‌های معنویان و فرزانگان سخن میگوید، در این همایش به راه‌حل صلح بیرونی از دید جلال‌الدین پرداخت و مدعی شد كه از دید مولانا، صلح درونی یا صدق، مقدمه و پیش‌شرطی برای صلح بیرونی با دیگران است. ملكیان در این سخنرانی كه به طور ویدیوكنفرانس پخش می‌شد، سه تبیین برای توضیح این ادعا از دید مولانا عرضه كرد. آنچه می‌خوانید روایت ما از گفتار اوست كه به طور اختصاصی در اختیار روزنامه اعتماد قرار گرفته است. ادامه مطلب “روایت گفتار مصطفی ملکیان در هشتمین همایش مهر مولانا: “صلح درون از دید مولانا‎””