یادداشت حسن اسلامی‌اردکانی با عنوان «سگ اصحاب کهف»

یادداشت حسن اسلامی‌اردکانی با عنوان «سگ اصحاب کهف»

در جامعه قطبی شده امروز همزمان شاهد دو برخورد متضاد با سگ‌ها هستیم. عده‌ای در پی سگ‌کشی هستند. در برابر، شاهد رواج سگ‌های مینیاتوری و گاه درشت هیکلی هستیم که در خودروهای لوکس و گاه بر ساعدهای خانم‌ها جاخوش کرده‌اند.

در بحث سگ‌ها دست‌کم از سه جنبه می‌توان بحث کرد؛ نخست نجاست سگ‌ها، دیگری رفتار خشن و کشتار آنها و سوم تبدیل سگ‌ها به اشیای لوکس. در اینجا تنها به دو مساله نخست اشاره می‌کنم. ادامه مطلب “یادداشت حسن اسلامی‌اردکانی با عنوان «سگ اصحاب کهف»”

شأن اخلاقی زندگی اصیل

شأن اخلاقی زندگی اصیل

شکی نیست که دو واژه «اصالت» و «اصیل»، کمابیش، دارای هم ایهام کاررفتنی اند و هم ابهام کاررفتنی؛ اما، در این، نیز، شکی نیست که هر دو بار عاطفی مثبت دارند و، اصلاً، از الفاظ و اصطلاحات ارزشی محسوب می شوند. در این نوشته، سعی بر این است که؛ اولاً، مهمترین کاررفت های واژه «اصالت» (و، بالتبع و بالطبع، واژه «اصیل») ذکر و از هم تفکیک شوند و ابهام هر یک از آن کاررفت ها، حتی المقدور، رفع گردد و ثانیاً، نشان داده شود که اصالت، در هر یک از کاررفت ها اش، چه فایده/ فواید و ضرورت/ ضرورت هایی دارد که خاستگاه ارزشمندی اخلاقی آن شده اند تا بدان جا که فیلسوفان اگزیستانسیالیست آن را یگانه فضیلت یا لااقل، فضیلت عمده ی آدمی دانسته اند. اصطلاح «اصالت»، در آثار فلسفی و اخلاقی، لااقل، پنج کاررفت گوناگون دارد. می توان گفت که این پنج کاررفت پنج معنای گوناگون این اصطلاح اند. اما، شاید بتوان گفت که این کاررفت های گوناگون یک وجه جامع دارند، بدین معنا که همه شان انواع یا مصادیق مختلف یک چیز اند؛ و آن چیز عبارت است از صداقت ورزیدن با خود یا وفادار بودن و ماندن به خود؛ گویی که در هر انسانی موجود یا شیء یا عین یا ذات ای هست، به نام «خود»، که انسان می تواند چنان که با دیگران بی صداقتی و فریبکاری در پیش می گیرد، با آن خود نیز، بی صداقتی و فریبکاری ورزد و، باز چنان که به دیگران خیانت می کند، به آن خود، نیز خیانت کند. معامله ی انسان با خود اش چندان تفاوتی با معامله اش با دیگر انسان ها ندارد؛ درست چنان که من می توانم با تو با صداقت/ بی صداقتی رفتار کنم و نسبت به تو وفادار/ خائن باشم، می توانم با خود ام، نیز، با صداقت/ بی صداقتی رفتار کنم و نسبت به خود ام نیز، وفادار/ خائن باشم. ادامه مطلب “شأن اخلاقی زندگی اصیل”

فلسفۀ اخلاق جدید

فلسفۀ اخلاق جدید

فلسفۀ اخلاق جدید[1]

جی. ای. ام. آنسکوم

ترجمۀ یاسر پوراسماعیل[2]

 منتشر شده در شماره ۱۲۸ فصلنامه علمی تخصصی اطلاعات حکمت و معرفت

مقدمۀ مترجم: مقالۀ «فلسفۀ اخلاق جدید» از نوشته‌های سرنوشت‌ساز آنسکوم در حیطۀ فلسفۀ اخلاق است. به نظر انسکوم، مادام که از حالات روان‌شناسی، مانند قصد، عمل و انگیزه، تصوری نداشته باشیم نمی‌توانیم به پرسش‌های فلسفۀ اخلاق پاسخ دهیم. مثلاً این پرسش که آیا شخص ناعادل شخص بدی است پرسشی اخلاقی است، اما پاسخ به آن بدون «فلسفۀ روان‌شناسی»(مسائل مربوط به قصد و عمل) ممکن نیست. انسکوم به عنوان نمونه‌ای مشهور از مسائل اخلاقی به مسألۀ اشتقاق «باید» از «است» اشاره می‌کند: به نظر او، چنین چیزی واقعاً مسأله نیست؛ مثلاً در مورد امور نااخلاقی روزمره معمولاً «باید» را از «است» به دست می‌آوریم. برای مثال از اینکه گیاه به آب «نیازمند است» حکم می‌کنیم که «باید» به گیاه آب داد. اما اگر این «باید» بخواهد بر «عمل» فرد تأثیری بگذارند، لازم است که شخص «بخواهد» که گیاه رشد کند(امری که به روان‌شناسی مربوط است). تنها «باید»های اخلاقی هستند که بر عمل فرد تأثیر می‌گذارند. طبق تلقی رایج، این بایدها به این دلیل تأثیرگذارند که از سنخ قانون‌اند(چه قانون الهی و چه قانون عقل). اما چنین ایده‌ای به نظر انسکوم دیگر طرفداری ندارد پس «باید» اخلاقی هم باید کنار گذاشته شود. همچنین به نظر انسکوم، تلاش‌های فایده‌گرایانه و پیامدگرایانه در جهت تبیین اخلاق دچار مشکل‌اند. با وجود این، انسکوم می‌خواهد از این تز دفاع کند که همچنان می‌توان از اخلاق بحث کرد به همان شکلی که ارسطو و سایر فیلسوفان باستان از آن بحث می‌کردند: چیزی که امروزه به «اخلاق فضیلت» معروف شده است. این مقاله برای نخستین بار در سال ۱۹۵۸ در شماره ۳ مجلۀ Philosophy منتشر شد و بعدها به عنوان نخستین مقاله در مجموعه مقالات Virtue Ethics(اخلاق فضیلت) با تدوین راجر کریسپ و مایکل اسلوت انتشار یافت.

ادامه مطلب “فلسفۀ اخلاق جدید”

نه خرد و نه خدا

نه خرد و نه خدا

سازوکار دنیای جدید را بر خرد و تدبیر انسان بنا نهادند و خدا را به حاشیه پرتاب کردند. دین داران در چنین جهانی احساس بیگانگی کردند. چنین شد که در این جا و آنجای عالم، دین داران به عرصه سیاست هجوم بردند تا دنیایی تازه بسازند. دنیایی که خدا در آن مهجور و بیگانه نیست.
قرن بیستم، قرن لکه دار شدن حیثیت دنیای مدرن بود. بحران‌های اقتصادی، دو جنگ جهانی خونین، کوره‌های آدم سوزی در آلمان، و به میان آمدن سلاح‌های کشتار جمعی و تخریب محیط زیست. این همه، فرصتی فراهم کرد تا دین داران عقده‌های خفته در درون را علنی کنند. خدا به نامی برای ظهور جنبش‌های جدید تبدیل شد.
هر کجای عالم، دین داران با زبان و بیانی متفاوت به صحنه آمدند. مضمون همه آنها اما این بود که جهان بی خدا، بی روح است. آنها در جستجوی روحی برای جهان بی روح بودند. انقلاب ایران در سال 1357 نمادی برای چنین خواستی شد.

ادامه مطلب “نه خرد و نه خدا”

اعمال فضیلت‌نما

اعمال فضیلت‌نما

اعمال فضیلت‌نما

(آیا رذیلت می‌تواند با فضیلت اشتباه گرفته شود؟)

 منتشر شده در شماره 128 فصلنامه علمی تخصصی اطلاعات حکمت و معرفت

نویسنده: سعید انواری1

مقدمه

اخلاق فضیلت‌گرا توصیه می‌کند که «به نحوی عمل کن که افراد با فضیلت عمل می‌کنند» (گرت، ص18). اما افراد بافضیلت چگونه عمل می‌کنند؟ آیا می‌توان ظاهر عمل ایشان را ملاک قرار داد؟ به عنوان مثال چگونه می‌توان اعتماد به نفس را از غرور تشخیص داد؟ در نتیجه آیا راه معقولی برای تشخیص فضائل اخلاقی از غیراخلاقی وجود دارد؟ (نک: لاودن، اخلاق فضیلت، ص393).

این مقاله کوشیده است تا با بررسی اعمال فضیلت‌نما نشان دهد که همواره عملی که در ظاهر از فضائل به شمار می‌‌آید، فضیلت محسوب نمی‌شود. بر این اساس، رفتارهایی مورد بررسی قرارگرفته‌اند که در ظاهر شبیه فضایل اخلاقی هستند و معمولا با آنها اشتباه گرفته می‌شوند، اما در حقیقت فضیلت نیستند. ملامهدی نراقی در جامع السعادات می‌‌نویسد: «در برابر هر یک از انواع فضایل، رذیلتی شبیه فضیلت وجود دارد» (ص62). به عنوان مثال ترک آرزو اگر صرفا به دلیل تنبلی و نا امیدی از دست‌یابی به آن باشد، فضیلت نیست. و یا اگر عدم تمایل به اشتهار (که یکی از فضائل اخلاقی شمرده شده و از آن به «خمول» تعبیر شده است)، ناشی از خجالت و بی‌دست و پایی فرد باشد، نه تنها فضیلت به شمار نمی‌آید، بلکه نقصی روحی است که باید در جهت رفع آن کوشید. خواجه نصیر طوسی به این دسته از افعال اشاره کرده است و می‌نویسد: «افعالی صادر می‌شود از مردم شبیه به افعال اهل فضائل»، سپس بیان می‌کند که باید «میان فضیلت و آنچه نه فضیلت بود به معرفتِ حقیقتِ هر فعلی و … میان آنچه مبدأ آن فضیلتی بود و آنچه مبدأ آن حالتی دیگر باشد غیر فضیلت» تمایز و تفکیک نماییم (خواجه نصیر، اخلاق ناصری، ص122). دشتکی در این زمینه می‌نویسد: «قاصر جاهل را رذایل به فضائل مشتبه شود، مثلا سفسطه را حکمت پندارد و تهور را شجاعت و خُمود (سستی و بی‌حالی) را عفّت» (دشتکی، اخلاق منصوری، ص182؛ نیز نک: ص185و186). در کتاب جامع السعادات ملا مهدی نراقی نیز به برخی از اینگونه اعمال اشاره شده است.1

ادامه مطلب “اعمال فضیلت‌نما”

عشق پیش‌رونده و عشق بالارونده چریک عارف

عشق پیش‌رونده و عشق بالارونده چریک عارف: عرفان اجتماعی در بینش و روش و منش مصطفی چمران

در مقاله پیشین از مجموعه مقالات عرفان اجتماعی بر بستر توحید اجتماعی-سیاسی پس از بررسی عرفان اجتماعی شریعتی و اقبال گفته شد که آنچه که اقبال و شریعتی به عنوان “مسلمان تمام” رونمایی کرده‌اند را می‌توان در شمایل در چمران و هدی صابر دید. در این مقاله به بررسی عرفان اجتماعی دکتر مصطفی چمران و تاثیر عرفان شریعتی و اقبال بر او خواهیم پرداخت. ادامه مطلب “عشق پیش‌رونده و عشق بالارونده چریک عارف”

رنج ؛ صدایی که باید شنید

رنج ؛ صدایی که باید شنید

1

کسی به ما تندی یا بی‌محلی می‌کند و موجب خشم یا ناراحتی‌مان می‌شود؛ به اهداف ریز و درشتی نمی‌رسیم که برای‌شان برنامه‌ریزی و کوشش کرده‌ایم و احساس شکست و ناکامی به سراغ‌مان می‌آید؛ از داشته‌های کنونی‌مان که روزگاری در حسرت به دست آوردن‌شان بودیم، خسته و دلزده و ملول می‌شویم؛ بیمار می‌شویم و درد جسمی و فکرِ پیامدهایی که بیماری می‌تواند داشته باشد عذاب‌مان می‌دهد؛ کسی به مقام و موقعیتی می‌رسد یا چیزی به دست می‌آورد و این حسادت‌مان را برمی‌انگیزد؛ به فرصت‌های از دست‌رفته‌مان فکر می‌کنیم و با ” ای کاش‌ها” حسرت‌شان را می‌خوریم؛ با مرگ کسانی مواجه می‌شویم که به آنها دلبسته‌ایم و فقدان آنان بی‌تاب و غمگین‌مان می‌کند؛ تصور اینکه سلامتی‌مان، دارایی‌مان، شغل‌مان و در مجموع، وضعیت‌مان در معرض چه حوادث و اتفاقاتی می‌تواند قرار بگیرد، ما را به ورطه ترس و اضطراب می‌اندازد. این قبیل تجربه‌های پی‌در‌پی و متراکم است که ما را با «رنج» آشنا می‌کنند. البته احساس رنج در میان افراد مختلف که هریک برای خودشان دنیایی‌اند، کمیت و کیفیت متفاوتی دارد؛ فرد زودرنجی که مغازه‌دارِ محله، جواب سلام‌اش را به گرمی نداده است دستخوش رنج است، عاشق صادق و پاک‌باخته نیز رنجور از فراق محبوب‌اش. گرچه رنج‌ها در کوتاه‌مدت، میان‌مدت و دراز‌مدت، قابل دستکاری‌اند و می‌توان با تکنیک‌ها و روش‌هایی کم و کیف‌شان را تغییر داد، زندگی به ما می گوید که تار‌ و ‌پودش با رنج گره خورده است و به نظر نمی‌رسد تا وقتی که زنده‌ایم دست‌بردار ما باشد؛ گویی رنج، هزینه زنده بودن‌مان است. ادامه مطلب “رنج ؛ صدایی که باید شنید”

خصم درون ، پژوهشی در پدیده نفس از نگاه مولانا

خصم درون ، پژوهشی در پدیده نفس از نگاه مولانا

 

ای شهان، کُشتیم ما خصم برون        ماند خصمی زو بتر در اندرون   ( د. اول/۱۳۸۲)*

سرآغاز

نفس چیست و در وجود آدمی چه جایگاهی دارد؟ رابطه‌ی نفس با عقلانیت و خردمندی انسان کدام است؟ نفسانیت چه چالش‌هایی را پیش روی شادی و آسودگی انسان می‌گذارد؟ آیا راه حل نهایی برای غلبه بر نفس و آفات آن وجود دارد…؟ مولوی برای این پرسش‌ها چه پاسخی دارد؟ این نوشتار بر آن است تا مفهوم «نفس» را به عنوان یکی از عناصر کلیدی در اندیشه جلال الدین محمد بلخی به اختصار بررسی کند. برای این منظور، ابتدا تعریف «نفس» را در بافتار لغوی، قرآنی و عرفانی برمی‌رسیم و سپس به سرشت نفس و راهکار مقابله با آن از نگاه این حکیم بزرگ خواهیم پرداخت. روش‌ این جستار، تحلیل فلسفی و زبان‌شناسانه‌ی بخش‌های مرتبطی از مثنوی معنوی، مهم ترین اثر حکمی و آموزشی مولاناست.

ادامه مطلب “خصم درون ، پژوهشی در پدیده نفس از نگاه مولانا”

نوجوانان و دین‌باوری

نوجوانان و دین‌باوری

چندی پیش دوستی از من خواست که چند کتاب به او معرفی کنم که فرزند نوجوانش که به لطف تحصیل در نظامِ آموزشی ایران در حال فاصله گرفتن از دین است را مجدداً با آن آشتی دهد. من پاسخ آماده‌ای برای این سؤال مهم نداشتم، جز این‌که به او پیشنهاد کردم که تلاش مستقیمی برای تبلیغِ دین نکند و برای معرفی آن به فرزندش دور کتاب‌های دینی را به کلی خط بکشد. فکر می‌کنم تجربهٔ چند دهه تبلیغات مستقیم دینی در ایران موفق بودن این رویکرد را زیر سؤال برده است. در واقع ایدئولوژی حاکم بر ایران باعث شکل‌گیری فضایی دو قطبی شده که فرد جوان را بر سر یک دوراهی نامطلوب قرار می‌دهد: او یا باید دینِ ایدئولوژیک ارائه شده توسط نهادهای رسمی را بپذیرد و یا به کلی دین را کنار بگذارد. گزینهٔ سوم، یعنی درک و انتخاب آزادانهٔ دینِ حقیقی به مثابهِ راهنمای حرکت به سوی زندگیِ مؤمنانه به حاشیه رانده شده و دور از دسترس بسیاری از نوجوانان قرار گرفته است. ادامه مطلب “نوجوانان و دین‌باوری”

درس‌گفتارهای شرح بوستان سعدی از عبدالکریم سروش

درس‌گفتارهای شرح ده باب از بوستان سعدی توسط عبدالکریم سروش در بنیاد توحید سن‌حوزه مرکز اسلامی فرهنگی شمال کالیفرنیا

ادامه مطلب “درس‌گفتارهای شرح بوستان سعدی از عبدالکریم سروش”