از عدم چون عقل زیبا رو گشاد خلعتش داد و هزاران نام داد (د. چهارم/2180)
آیا مولوی عاشقی عقلگریز است که جز شور و عشق و عاطفه در انبان سخن وی نمیتوان یافت؟ یا عارفی خردستیز که بیدلیل سخن میگوید و انتظار قبول بیدلیل دارد؟ اگر چنین نیست چرا “پای استدلالیان را چوبین” دانسته و “اهل جنت را ابلهان” دانسته است؟ اساسا دیدگاه مولوی درباره عقل چیست؟ آیا حکمت و عرفان او با عقل و استدلال سازگار است؟ در خطوطی که پیش رو دارید در حد توان به این پرسشهای جذاب و بحثانگیز خواهیم پرداخت.
پیشگفتار
گذشته از معضل دردناکی به اسم ضعف و انحطاط علمی و فکری، که شوربختانه جوامعی چون ما قرنهاست عملاً به آن دچارند، کسانی هم هستند که قولاً و نظراً به کوفتن خرد و تحقیر عقلانیت میپردازند. گروهی از این اشخاص، آدمها را به عقلگریزی و فرو نهادن تفکر و اندیشه توصیه میکنند و در عوض، زیستن در عالم سُستی و بی فکری و دم غنیمتی را ترویج مینمایند. عده دیگری هم برآنند که به منزل رسانیدن کاروان سعادت و تعالی انسان، نه در صلاحیت ساربان عقل است و نه در توان قوه عقلانیت، بلکه برای این مقصود میبایست طریق دیگری را که آنها آن را “فراتر از عقل” و “برتر از علم” میخوانند برگرفت. این دسته از مدعیان معنویت، انسانها را به پناه بردن به عوالم مجهول و روشهای مبهم و راههای ناشناختنی ترغیب میکنند و از مجهول بودن راه، چنین نتیجه میگیرند که “اینجا وادی معناست و این، مقام عشق و عرفان است و در این راه، مرکب علم و خرد را اجازه پای نهادن نیست”.
اما این، همه شرح ماجرا نیست، آن چه آب را گل آلودتر میکند آن است که چنان کسانی چنین روشی را به نام آموزگاران “عرفان” و “عشق” و “معنویت” ترویج و توجیه میکنند و برای اثبات مدعای خود از سخنان مشاهیر عرفان و ادب شاهد میآورند… این نوشتار بر آن است تا صحت یا سقم چنین مدعایی را در مورد یکی از مهمترین چهرههای ادب و عرفان به نام جلال الدین محمد بلخی تحقیق کند. به گفته دیگر، در این مقاله برآنیم تا با کنکاشی دقیق و مستند و بر اساس متن سخن خود مولوی تحقیق کنیم که آیا او با علم و عقلانیت سر ناسازگاری دارد و آیا به خردگریزی و عقل ستیزی توصیه میکند؟ برای این منظور به جستجو در مهمترین اثر حکمی و آموزشی مولوی “مثنوی معنوی” میپردازیم و مفهوم عقل و خرد را در متن آن میکاویم و شواهد موجود را در ترازوی سنجش مینشانیم تا در حد توان به تصویری شفاف و مطمئن، از نگاه مولوی به پدیده عقل دست یابیم. ادامه مطلب “مولانا و عقلانیت”