![نقد اعظم پویا بر «چالش اسلام و قدرت»؛ نقد نقد کدیور بر سروش](https://media.3danet.ir/2021/01/2627-486x259.jpg)
نقدی بر «چالش اسلام و قدرت»
نقد نقد کدیور بر سروش
اعظم پویا
عبدالکریم سروش در دو سخنرانی با عنوان «دین و قدرت» (سخنرانی اول و دوم) سویه های تاریخی و جامعه شناختی اسلام را مورد بررسی قرار داده و، چنان که خود می گوید، ایده اش در مقاله « عقیده و آزمون »[1] را ،که حدود سه دهه پیش، منتشر کرده بود بسط داده و ضلع دیگری از اضلاع مطالعاتی «روشنفکری دینی» را برجسته کرده است؛ مطالعات تاریخی و جامعه شناختی. این دو سخنرانی با عنوان «نظریه دین و قدرت» مورد توجه موافقان و مخالفان قرار گرفت و نقدها و نظرهای فراوان برانگیخت. محسن کدیور هم در دو جلسه به نقد آن نظریه پرداخت. نوشته حاضر،صرف نظر از درستی یا نادرستی مدعیات سروش، به نقد روش و دلایل کدیور می پردازد. اما پیش از آن، به برداشت اولیه خود از این نظریه اشاره می کنم. وقتی سخنرانی «دین و قدرت» را شنیدم، احساس کردم بار سنگینی از روی دوش احیاگران مسلمان برداشته شد؛ بار بزک کردن دین، کاری که اصلاح گران مسلمان دردمندانه در یک قرن اخیر مشغول به آن بوده اند، اما اشتغالی بدون راحتی خیال. به یادآوردم گفتگوی نوه داروین- به عنوان یک خداناباور- را با یک کشیش و محقق مسیحی نواندیش. او در دفاع از نظریه داروین و رّد باور به وجود خدا، آن نواندیش مسیحی را به چالش می کشید و می گفت شما اصلاح گران دینی با متون دینی هم گزینشی مواجه می شوید و آن ها را از معنای خود تهی می کنید. آیاتی از کتاب مقدس را برمیگیرید و آیاتی دیگر را فرو می نهید. و سال ها بعد هم همین نقد را از زبان مصطفی ملکیان در برابر روشنفکران دینی در ایران شنیدم. با شنیدن نظریه «دین و قدرت» احساس کردم گویی قرار است با این نظریه دوران این نقد رو به پایان برود.
و اما آن چه در پی خواهد آمد، نقدی است بر مطالب محسن کدیور در نقد نظریه «دین و قدرت»، در دو نوشته او با عنوان « پاسخ به نقد کتبی دکتر سروش؛ایضاح چالش اسلام و قدرت» و «چالش اسلام و قدرت؛نقد سروش». ادامه مطلب “نقد اعظم پویا بر «چالش اسلام و قدرت»؛ نقد نقد کدیور بر سروش”