بیانیه‌ی حقوق گربه‌های آزاد

بیانیه‌ی حقوق گربه‌های آزاد

بیانیه‌ی حقوق گربه‌های آزاد

ترجمه از فرانسوی: سارا هدایت

بیانیه‌ی حقوق گربه‌های آزاد مورخ 24 مه 1978[1]

این بیانیه در معرض عموم توسط خانم ژآکلین نبو، معاون شهردار و مسئول محیط‌زیست در شهرداری پاریس، با حضور کلیه‌ی انجمن‌های حفاظت از حیوانات خوانده شد. ادامه مطلب “بیانیه‌ی حقوق گربه‌های آزاد”

یادداشت مسعود پورفرد با عنوان «گفت‌وگویی در نگرفت»

نوشتار مسعود پورفرد با عنوان «گفت‌وگویی در نگرفت»

نگاهی به روشنفکری و روشنفکری ایرانی

به بهانه برنامه مشترک عبدالکریم سروش و مصطفی ملکیان

گفت‌وگویی در نگرفت

مسعود پورفرد

مسعود پورفرد، عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی:در یادداشت پیش‌رو به بهانه مناظره عبدالکریم سروش و مصطفی ملکیان[1] در مورد روشنفکری، ملاحظاتی در این بحث خواهیم داشت. به‌طور کلی آنچه در تبارشناسی مساله روشنفکری حائز اهمیت است، سابقه روشنفکری و صورت‌بندی اولیه آن است. بی‌شک در بررسی سابقه روشنفکری در جهان، حداقل به‌لحاظ تقدم زمانی در حد ضرورت ابتدا نقش روشنفکری غرب، شناسایی روشنفکری غرب و مقایسه آن با روشنفکری ایران می‌تواند برای این بحث و مناظره خیلی کلیدی باشد. پس از طرح این موضوع، در ادامه انتظارات خود از بحث استاد ملکیان در مناظره با دکتر سروش را بیان می‌کنم.

در مورد روشنفکری در غرب به‌طور خلاصه باید بگویم با توجه به تحولات انقلاب فرانسه از قرن هجدهم تا قرن بیستم و پیامدهای بعدی آن، باید اعتراف کرد که کانون جریان روشنفکری در غرب در این سرزمین بوده و اغلب کشورها متاثر از پروژه روشنفکری در فرانسه بوده‌اند. نمونه‌ها و مقایسه‌های مختلف در قرن هجدهم که حکایت از نقش فرانسه در موضوع روشنفکری دارد را می‌توان در 3 کشور فرانسه، انگلیس و آلمان مشاهده کرد. انگلیس درگیر مسائل استعماری و بحث گسترش حوزه نفوذ خود بود و پیامدهای این رویکرد رسیدن به سرمایه‌داری مبتنی‌بر تجارت آزاد شد. آلمان هم چون هنوز به وحدت سیاسی نرسیده بود، لذا اوضاع روشنفکری آن حاصل برخی تاملات فلسفی پراکنده و نامنسجم بود. درواقع آلمان غرق در فضای فلسفه ایدئالیستی بود و روشنفکری در فرانسه به‌دلیل تلاطمات اجتماعی بسیار فعال و تاثیرگذار بود. پس این عامل کلیدی بحث روشنفکری در فرانسه است که منشأ رشد آن را مشخص می‌کند. علت تاثیرگذاری هم این بود که فرانسه اولا در زمینه اجتماعی به میزانی از همبستگی رسیده بود و در زمینه روشنفکری هم از اجماع نسبی برخوردار بود. همین خود باعث تقویت مبانی روشنفکری در آن سرزمین بود. بدترین فضای تعارض‌های روشنفکری به‌جای اینکه سبب زوال و اضمحلال بنیان‌های سیاسی و اجتماعی فرانسه شود به تقویت مکانیسم‌ها و پویایی اندیشه‌ها منجر شد. این رویکرد اجتماعی روشنفکران فرانسوی در پروسه‌ای خصلت ضد بورژوازی به‌خود گرفت و علایق چپ در میان روشنفکری فرانسه رشد کرد که باید گفت این گرایش ناشی از بروز انقلاب صنعتی در فرانسه بود که در مقایسه با انگلیس با تاخیر شروع شد. البته آغاز انقلاب صنعتی در فرانسه به بعد از سال 1830 مربوط است. ادامه مطلب “یادداشت مسعود پورفرد با عنوان «گفت‌وگویی در نگرفت»”

روشنفکری و حقیقت گفتگوی مصطفی ملکیان با عبدالکریم سروش

روشنفکری و حقیقت گفتگوی مصطفی ملکیان با عبدالکریم سروش

روشنفکری و حقیقت گفتگوی مصطفی ملکیان با عبدالکریم سروش

روشنفکری وظیفه اخلاقی است

محسن آزموده:

گفتگوی عبدالکریم سروش و مصطفی ملکیان[1] در «کلاب هاوس» برای مخاطبان اندیشه در ایران، رویدادی قابل توجه و حائز اهمیت است. دو روشنفکر اثرگذار در سال‌های پس از انقلاب به ویژه در دهه‌های۷۰ و ۸۰ خورشیدی که هر دو از بستر جریان نواندیشی دینی برآمدند، اگرچه سروش در این ۴ دهه همواره از تعبیر مناقشه برانگیز «روشنفکری دینی» دفاع کرده، در حالی که ملکیان از همان ابتدا از «پارادوکسیکال بودن» آن سخن گفته و در تطور فکری خود حتی از جریان «نواندیشی دینی» نیز فاصله گرفته است. حالا این دو روشنفکر، سروش در ۷۶ سالگی و ملکیان در ۶۵ سالگی رودر روی هم قرار گرفتندتا از نسبت روشنفکری و حقیقت سخن بگویند. ملکیان کماکان از تعریف مشهور خودش برای روشنفکری یعنی «تقریر حقیقت و تقلیل مرارت» دفاع کرد و لوازم آن را بر شمرد، در حالی که سروش معتقد است مفاهیم «روشنفکری» و «حقیقت» مبهم و کثیرالمعانی هستند و باید درکاربرد آنها و ارایه تعریف برای آنها- اگر تعریفی ممکن باشد- بسیار محتاط بود. این گفت‌وگو که شنبه شب، چهارم اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ده و نیم به وقت تهران در صفحه کلاب هاوس «حلقه دیدگاه نو» [2] برگزار شد، مخاطبان بسیاری داشت و با پرسش و پاسخ‌های آنها با این دو روشنفکر پایان گرفت. آنچه می‌خوانید، گزارشی از ۱۰۰ دقیقه آغازین است که شامل گفتارهای ملکیان و سروش است. در پایان این بخش، ملکیان درباره سروش گفت:«هر کسی که منصف باشد، قبول دارد که در جریان روشنفکری بعد از انقلاب ایران اعم از روشنفکری دینی و روشنفکری غیردینی، موثرترین فرد دکتر سروش است بنابراین اینگونه مباحث به قصد اسائه ادب نیست. با تمام وجودم برای ایشان احترام قائلم. شخص من از ایشان چیزها آموخته‌اند. این بحث‌ها دانشجویانه و حقیقت‌طلبانه است.» سروش هم در پاسخ به او گفت:«البته لحن شما بسیار دوستانه، صمیمانه، مشفقانه و عالمانه است. به فرض هم که متضمن عتابی باشد که اصلا چنین نبود در مقام گفت‌وگوست اما خیلی خشنودم که افق‌های فکری و دید ما به هم نزدیک است.»

ادامه مطلب “روشنفکری و حقیقت گفتگوی مصطفی ملکیان با عبدالکریم سروش”

معرفی شماره ۱۵۷ نشریه «اطلاعات حکمت و معرفت»

معرفی شماره ۱۵۷ نشریه «اطلاعات حکمت و معرفت»

ویژه‌نامه‌ی برای «فلسفه‌ی میان‌فرهنگی»
شماره جديد فصلنامه اطلاعات حكمت و معرفت منتشر شد.

فلسفه ميان فرهنگي اگرچه گاهي از آن به عنوان يك رشته و شاخه فلسفي سخن رفته است اما رويكرد عمده در تعريف آن، به عنوان يك رهيافت است كه با تعابير مختلفي مانند بينش، برنامه تنظيمي و يا تعهد اخلاقي، از آن ياد شده است. بينشي كه با گذر از مطلق‌انگاري و خود مركزيت پنداري، متواضع، گشوده به ديگري و تنوع‌نگر است و قابليت طرح و بسط در شاخه‌هاي معرفتي مختلف و از جمله فلسفه را دارد. در فلسفه ميان فرهنگي هم از چيستي فلسفه سخن مي‌رود و هم فرهنگ را از نظر دور نمي‌دارد. ادامه مطلب “معرفی شماره ۱۵۷ نشریه «اطلاعات حکمت و معرفت»”

نوشتار محمدمهدی مجاهدی با عنوان «روشن‌فکری و ساحت‌های سه‌گانه‌ی نقادی رهایی‌بخش»

نوشتار محمدمهدی مجاهدی با عنوان «روشن‌فکری و ساحت‌های سه‌گانه‌ی نقادی رهایی‌بخش»

روشن‌فکری و ساحت‌های سه‌گانه‌ی نقادی رهایی‌بخش

در حاشیه‌ی مباحثه‌ی «روشن‌فکری و حقیقت»

محمدمهدی مجاهدی

گفت‌وگوی عمومی استاد عبدالکریم سروش و استاد مصطفی ملکیان[1] که به تاریخ ۲۴ آوریل ۲۰۲۱ به میزبانی «حلقه‌ی دیدگاه نو»[2] در فضای مجازی برگزار شد، نمونه‌ای نادر و پرقدر از مباحث و مباحثاتی است که اگر در بگیرد و مکرر شود و تداوم یابد، هرچند در فضای مجازی، حقیقتاً می‌تواند جانی و توانی به فرهنگ و سیاست سرمازده‌ی ما ببخشد؛ «تا کی شود قرین حقیقت مجاز ما.» 

یادداشت زیر دربرگیرنده‌ی شرح کوتاه یکی از دو نکته‌ای است که در فرصت پرسش و پاسخ، پس از مباحثه‌ی دو استاد محترم، در میان نهادم. التفات لطف‌آمیز هر دو استاد بزرگوار را در پاسخ‌هایی که بر این نکته افزودند، قدردان و سپاس‌گزار ام.   

ادامه مطلب “نوشتار محمدمهدی مجاهدی با عنوان «روشن‌فکری و ساحت‌های سه‌گانه‌ی نقادی رهایی‌بخش»”

راهنمای تغذیه‌ی اخلاقی و دانش‌بنیان از دکتر مایکل گرگر

راهنمای تغذیه‌ی اخلاقی و دانش‌بنیان از دکتر مایکل گرگر

در سال 2016، پس از مرور شواهد علمی موجود، «آکادمی تغذیه و رژیم‌درمانگری» اعلام کرد که تغذیه‌های گیاه‌پایه (از جمله تغذیه‌ی وگان)، اگر به خوبی برنامه‌ریزی شوند، برای تمام گروه‌های سنی و تمامی مراحل زندگی فرد، از نوزادی تا سالمندی، مناسب، کافی و سالم هستند. [1] افزون بر این، آن‌ها اعلام کردند که رژیم‌های گیاه‌پایه ریسک بیماری‌های قلبی-عروقی، دیابت نوع 2، فشار خون، چاقی و سرطان‌های گوناگون را کاهش می‌دهند. شواهد آن‌قدر قوی است که به‌تازگی، انجمن دیابت ایالات متحده و کانادا نیز این رژیم‌ها را برای پیشگیری و درمان دیابت به رسمیت شناخته‌اند.[2]

این‌ها خبر خوبی است، چون با تغییر سبک تغذیه‌ای‌مان به سمت گیاه‌پایه، نه تنها می‌توانیم در راستای دوست داشتن خود، به سلامت روح و بدنمان کمک کنیم، بلکه می‌توانیم نقشی موثر در کاهش رنج حیوانات و ایجاد یک زندگی آسوده برای آنان[3]، پیش‌گیری از تغییر بی‌برگشت اقلیم و گرمایش زمین[4] و کاهش رنج روحی و جسمی کارگران صنایع حیوانی[5] و کمک به گذار آن‌ها به سمت صنایع کشاورزی و باغداری داشته باشیم.

در این دفترچه که توسط دکتر گِرِگِر، پزشک و متخصص تغذیه، تهیه شده‌است، با نمونه‌ای از یک برنامه‌ی غذایی سالم، دانش‌بنیان و گیاه‌پایه آشنا می‌شویم و اصول آن را یاد می‌گیریم (همراه با منابع متعدد و متنوع به زبان پارسی) ادامه مطلب “راهنمای تغذیه‌ی اخلاقی و دانش‌بنیان از دکتر مایکل گرگر”

اخلاق بی‌کاربرد؛ نگاهی به برگردان فارسیِ کتاب کاربردهای فلسفۀ اخلاق، آر. اِم. هِر.

اخلاق بی‌کاربرد؛ نگاهی به برگردان فارسیِ کتاب کاربردهای فلسفۀ اخلاق، آر. اِم. هِر.

اخلاق بی‌کاربرد

نگاهی به برگردان فارسیِ کتاب کاربردهای فلسفۀ اخلاق، آر. اِم. هِر.

کاوه بهبهانی

 

(روزنامۀ اعتماد، شماره 4908 – چهارشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۰)

 

فیلسوف بریتانیایی، ریچارد مِروین هِر (۱۹۱۹ـ۲۰۰۲)، از مهم‌ترین فیلسوفان اخلاق معاصر است که دیدگاهش در فرااخلاق، موسوم به «توصیه‌انگاری» (precriptivism)، هنوزاهنوز محل بحث بسیار است. کتاب Applications of Moral Philosophy مجموعه‌ای از نه مقالۀ هِر است که در دهۀ 1950 و 1960 به رشتۀ تحریر درآمده‌اند و در این کتاب گردآوری شده‌اند و انتشارات مک‌میلان در سال 1972 کتاب را منتشر کرده است. این کتاب با عنوان کاربردهای فلسفۀ اخلاق به فارسی ترجمه شده است.[1] نوشتۀ پیش رو نگاهی خواهد انداخت به گوشه‌ای از غلط‌ها، بدخوانی‌ها و کژفهمی‌های ترجمۀ فارسی کتاب و نهایتاً بناست با تکیه بر شواهد متنی نشان دهد این ترجمه در برگردان این اثر به‌هیچ‌وجه کامیاب نبوده است.

با توجه به نظری‌بودن مباحث در فلسفۀ اخلاق (به‌ویژه در حوزۀ اخلاق هنجاری و فرااخلاق) کتابی که از کاربردهای فلسفۀ اخلاق بگوید، قاعدتاً باید برای مخاطبان کتاب جالبی باشد. به همین دلیل است که ترجمۀ فارسی این کتاب در مدتی کوتاه به چاپ دوم رسیده است. اما بی‌اخلاقی در برگردان کتابی در باب کاربردهای فلسفۀ اخلاق آیینه‌ای است پیشارویِ وضع امروز پژوهش و ترجمه در سرزمین ما. انبوه ترجمه‌هایی که مترجمان آن‌ها چنان‌که بایستۀ وجدانِ کارِ صعب ترجمه است دست به ترجمه نمی‌زنند و موضوعات و مطالب درج‌شده در کتاب را خوب نمی‌گوارند و با زبان، خواه زبان مقصد، خواه زبان مبدأ، آشنایی درخور ندارند و حتی از مفاهیم بنیادین دانشی که در آن دست به ترجمه می‌زنند، بی‌خبرند. طرفه اینکه برگردان کتاب کاربردهای فلسفۀ اخلاق خبر از بی‌کاربردی اخلاق، در وضع کنونی ما، در سپهر پژوهش و ترجمه می‌دهد. البته این روزها حجم ترجمه‌هایی از این دست از فرط زیاده‌بودن آدمی را به‌غایت نگران می‌کند. بگذارید با هم نگاهی بیندازیم به بخشی از ترجمۀ کتاب موردبحث.

مقالۀ نخست هِر (به‌تعبیر مترجم هِیر) در کتاب موردبحث، با عنوان «آیا می‌توان مرا برای پیروی از فرامین ملامت کرد؟» (با برگردان مترجم موردبحث: «آیا من می‌توانم به‌دلیل اطاعت از دستورات، مورد سرزنش واقع شوم؟»، که آدمی آرزو می‌کند کاش ویراستاری دست‌کم این‌همه «من»‌های اضافی را از متن می‌زدود)، از این بحث می‌کند که آیا فرمان‌بردن از مافوق همواره امری اخلاقی است یا نه؟ هِر در این مقالۀ کوتاه که آدمی را می‌برد به بحث ژرف‌اندیشانۀ هانا آرنت در کتاب مشهور آیشمن در اورشلیم، و بدفهمی‌های آیشمن از اخلاق کانت،[2] با تدقیق سویه‌های زبانی-منطقی بحث، به این نتیجه می‌رسد که وقتی پای کاری در میان باشد که اخلاقاً ناپسند است، هم آمر و هم مأمور اخلاقاً مسئول‌اند و خلاصه اینکه مأمور اخلاقاً معذور نیست. ادامه مطلب “اخلاق بی‌کاربرد؛ نگاهی به برگردان فارسیِ کتاب کاربردهای فلسفۀ اخلاق، آر. اِم. هِر.”

درس‌گفتارهای هستی‌شناسی و فلسفه اگزیستانس از احمد رجبی

درس‌گفتارهای هستی‌شناسی و فلسفه اگزیستانس از احمد رجبی

در درس‌گفتارهای هستی‌شناسی و فلسفه اگزیستانس به دنبال تبیین جدیدی از جایگاه فلسفی و هستی‌شناختی مفهوم “اگزیستانس” هستیم به معنایی که این مفهوم در سیاق فلسفه‌های اگزیستانس پیدا کرده است، یعنی مفهومی اختصاصی که منحصرا برای وجود موجود انسانی به کار می‌رود. انتقال و تحول معنایی‌‌ای که در مفهوم عام وجود (existentia) رخ می‌دهد تا آن را در وجود انسان منحصر کند، از حیث ضرورت فلسفی‌اش کمتر به عنوان مساله‌ای مستقل پیش از ورود به محتوای فلسفه‌های اگزیستانس مورد پرسش و بحث قرار گرفته است.

در این درس‌گفتارها می‌کوشیم دقیقا به طرح این مساله بپردازیم که با چه ضابطه و ضرورت فلسفی‌ای میتوان چنین انتقالی را فهم‌پذیر کرد و بدین معنا چگونه می‌توان طرح مفهوم اگزیستانس به منزله وجود خاص انسان را بر حسب یک ضرورت هستی‌شناختی دریافت. برای ورود به طرح این مساله، ضرورت هستی‌شناختی شکل‌گیری مفهوم اگزیستانس را بر حسب مساله وجود نخستین یا فرد (جوهر اول) در افق اندیشه باستان و فلسفه ارسطو، سپس بر حسب مساله وجود در تمایز از ماهیت در افق فلسفه قرون وسطی و اندیشه ابن سینا و توماس، و سپس مساله وجود خارجی و خارجیت جهان در افق فلسفه مدرن و اندیشه دکارت و کانت بررسی می‌کنیم.

سپس بر اساس چارچوب‌ به دست آمده ذیل مفهوم عام وجود، مفهوم ماهیت، و مفهوم جهان به تفسیر واسازانه هایدگر از تاریخ متافیزیک رجوع میکنیم تا از دل آن بتوانیم ضرورت هستی‌شناختی مفهوم اگزیستانس به منزله وجود اختصاصی انسان را در مقام پاسخی ضروری به مسائل و معضل‌های عمده هستی‌شناسی آشکار سازیم. در طول جلسات بخش‌هایی از درس‌گفتار مسائل بنیادین پدیدارشناسی هایدگر در تفسیر نظریه کانت درباره وجود و نیز تفسیر تمایز میان وجود و ماهیت در فلسفه قرون وسطی و نیز بخش‌هایی از کتاب وجود و زمان و رساله درباب ذات بنیاد درباره مفهوم جهان به بحث گذاشته می‌شود. کوشش می‌شود نشان داده شود که جایگاه مفهوم اگزیستانس در فلسفه‌های اگزیستانس، یک راه دلخواه و بی‌ضرورت عقلی با صبغه‌های صرفا احساسی و فردی، روان‌شناختی یا ادبی و مانند اینها در تاریخ فلسفه نیست، بلکه اگر با توجه به استلزامات هستی‌شناختی‌اش لحاظ شود، چگونه پاسخی به معضلات عمده هستی‌شناختی فلسفه تاکنون بوده و به چه معنا پاسخی ضروری به امکان فلسفه به معنای دانش نخستین است. ادامه مطلب “درس‌گفتارهای هستی‌شناسی و فلسفه اگزیستانس از احمد رجبی”

کتاب ژنِ بد! اخلاقِ آزمایش غربالگری و سقط جنینِ گزینشی اثر نعیمه پورمحمدی

کتاب ژنِ بد! اخلاقِ آزمایش غربالگری و سقط جنینِ گزینشی اثر نعیمه پورمحمدی

نتیجه سونوگرافی را که دستم داد نوشته بود: «هیدرونفروز[1] شدید دوطرفه در هر دو کلیه» و دستور داده بود به تکرار اورژانسیِ سونوگرافی و ادامه اقدامات ضروری. لابد منظورش از «اقدام ضروری» هم دورانداختن بچه بود. چیز چندانی از هیدرونفروز متوجه نشدم. برگشتم خانه. آن موقع هفته‌ها بود که او بچه من بود. بچۀ خواستۀ من بود. هفته‌ها برایش مادری کرده بودم و هر چه بود متعلق به من بود. نه دنبال تکرار سونوگرافی رفتم و نه دنبال اقدام ضروری. دنیا که آمد شش‌انگشتی بود. اصلاً خبر خوبی نبود. نشانه بود؛ نشانه بیماری ژنتیکی. پوشکش خشک می‌ماند و معلوم شد همان هیدرونفروز که گفتند درست می‌گفتند. مجاری ادراری آن‌قدر تنگ بود که اجازه خروج ادرار را نمی‌داد. کلیه چپ و نیمی از کلیه راستش را در همان دوران جنینی از دست داده بود. برای نجات باقی‌مانده کلیه، به سه عمل جراحی تن دادیم. خوب نشد. فقط راهی اضطراری و موقت برای خروج ادرار پیدا کردند که بعدها همان راه موقتی شد راه دائمی. به اندازه موهای سرش پیش دکتر رفتیم، از همه تخصص‌ها: غدد، قلب، چشم، کلیه و ارتوپدی. انگشت‌هایش را من خیلی دوست داشتم. همان انگشت‌های ششم دست و پایش را. با خواهرش برای انگشت‌هایش، برای همان ششمی‌ها، شعر ساخته بودیم و برایش می‌خواندیم. حالا دیگر داشت کم‌کم راه‌رفتن یاد می‌گرفت و هیچ کفشی به پایش نمی‌رفت. چاره‌ای نبود، مجبور شدیم انگشت‌های ششم را جراحی کنیم و برداریم که بتواند راحت راه برود. همان وقت‌ها بود که دیگر در کلینیک ژنِ تهران اسم بیماری‌اش را به ما گفتند: سندروم باردِت بیدِل.[2] در این سندروم‌ها همه چیز درست عین کوک ساعت عمل می‌کند، مطابق روزشماری که آن را متخصصان ژنتیک برای این سندروم نوشته‌اند: کم‌توانی ذهنی و اختلال گفتاری در سه‌سالگی. شب‌کوری در هشت‌سالگی. کوری کامل در شانزده‌سالگی و احتمال مرگ زودهنگام در کمتر از بیست‌سالگی!

همین؟! چه کسی به شما اجازه داد این همه اطلاعات به من بدهید؟ آیا من به این روزشمار دقیق نیاز داشتم؟ چرا به زندگی آینده من و پسرم با این همه جزئیات ریز و درشت پزشکی تجاوز کردید؟ چرا مهار زندگی خصوصی ما را از پیش از تولد در دست گرفتید؟ چرا پیش از آنکه ما، مادر و فرزند، یکدیگر را در جهان واقعی ملاقات کنیم شما متخصصان سفیدپوش شتاب‌زده قضاوتمان کردید و نسخه اقدام ضروری را برایمان پیچیدید؟ واقعیت آن است که پزشکی نگذاشت من از بارداری‌ام، از لحظه تولد فرزندم و از دوران نوزادی‌اش لذت ببرم و همه آن ایام را با اطلاعات اضافی، که آن موقع هیچ نیاز فوری‌ای به دانستنش نداشتم، به کام من تلخ کرد. امکان لذت‌بردن، امکان هیجان‌داشتن، احساس خودمختاری‌کردن و فکر عاملیت‌داشتن، همه برای من ممکن می‌بود اگر پرده بی‌خبری بین من و واقعیت بر زمین نمی‌افتاد و واقعیت چهره زشت و سردش را به من نشان نمی‌داد. حالا من همه کدهای ژنتیکی فرزندم را می‌دانم و از ریز جزئیات آینده‌اش باخبرم. بی‌عدالتی و تبعیضی که در این روند وجود دارد همواره صدای مرا درمی‌آوَرَد. هنوز بیشتر مادران را می‌بینم که از آینده فرزندانشان خبر ندارند و با آرزوهای روشن و رنگارنگ دوشادوش فرزند به استقبال آینده می‌روند. آیا منصفانه است که با خودکار قرمز روی پرونده آینده رنگی‌رنگی فرزند من خط کشیدند و پرونده را برای همیشه پیش چشمم بستند؟ چه خوب بود اگر نمی‌دانستم! آیا حق نداشتم که ندانم؟ حالا که آن همه اطلاعات بَد به من دادند، چرا اطلاعات کامل ندادند؟ چرا یکی به من نگفت: می‌دانی اما خبر خوبی هم برایت دارم؛ فرزندت نیروی عاطفی نیرومندی دارد که می‌تواند تو را از محبت و همدلی خود سیراب کند؛ توانایی برقراری رابطه با دوستان و همسایگانت؛ عشق‌ورزیدن به سگ و گربه خانگی‌ات؛ نشستن سر میز ناهار و با خوشحالی غذاخوردن، بیل‌زنی باغچه، همراهی با تو در سفر به هنگام تعطیلات؛ سرخوشی از ورزش و رقص با تو؛ و توانایی لذت‌بردن از همه چیزِ این زندگی!

ادامه مطلب “کتاب ژنِ بد! اخلاقِ آزمایش غربالگری و سقط جنینِ گزینشی اثر نعیمه پورمحمدی”

نوشتار امید قائم‌پناه با عنوان «چرا جوامع باز تاب‌آوری بیشتری در برابر بحران‌ها دارند؟»

نوشتار امید قائم‌پناه با عنوان «چرا جوامع بازتاب‌آوری بیشتری در برابر بحران‌ها دارند؟»

چرا جوامع باز تاب‌آوری بیشتری در برابر بحران‌ها دارند؟

امید قائم‌پناه

داگلاس نورث در کتاب «خشونت و نظم‌های اجتماعی» کشورهای دسترسی باز و دسترسی محدود را از هم تفکیک می‌کند و بر آن است که شاید اصلی‌ترین عامل توسعه‌یافتگی یا توسعه‌نیافتگی کشورها را در همین تمایز باید جست. اما این دو به چه معنا هستند؟ مختصراً می‌توان گفت در نظم دسترسی محدود فرادستان یا طبقه مسلط دسترسی به امتیازاتی همچون حقوق مالکیت و منابع و رقابت و سازمان‌ها را تنها به همان اعضای مسلط محدود می‌کنند. در این‌جا نظام اقتصادی آلت دست این هیئت مسلط است تا رانت تولید کند و از رهگذر آن امنیت سیاسی را هم تأمین می‌کند. اما باید توجه داشت که این خلق رانت صرفاً برای پر کردن جیب اعضای مسلط نیست بلکه ابزار کنترل خشونت هم هست و به یک معنا مادامی که میان اعضای مسلط توازن رانتی وجود داشته باشد صلح هم برقرار است. در واقع می‌توان گفت در این نوع جوامع با خلق انحصار و رانت و دادن امتیازات به گروه‌ها یا کسانی که می‌توانند خشونت ایجاد کنند، جلوی خشونت گرفته می‌شود و اینگونه صلح (ناپایدار) محقق می‌شود. ادامه مطلب “نوشتار امید قائم‌پناه با عنوان «چرا جوامع باز تاب‌آوری بیشتری در برابر بحران‌ها دارند؟»”