محمد سهیمی:
آقای دکتر سروش و آقای مراد فرهادپور: آقای فرهادپور، نویسنده، مترجم، و از چهرههای “چپ نو” هستند. آقای دکترسروش در مقاله “حضور بی رحم تیشه ی تخریب” (مهر ماه ۱۳۸۷) خطاب به آقای فرهادپور می گوید :
“تو که نمی خواهی از نردبان پوسیده ی پوپر ستیزی بالا بروی و مثل آن[رضا داوری] جدال گر سالهای نخستین انقلاب (که از قضا او را باید ایدئولوگ جریان حاکم بخوانی که ریشه ایده ولایت را در افلاتون می جست) پست ها و پاداشهای کلان بگیری؟ “با پادشه بگوی که روزی مقدر است”.این گونه سخن گفتن هر اسمی و صفتی داشته باشد نقد عالمانه و منصفانه نیست . تخریب و تخفیف و اهانت و بی انصافی است و بد سرمشقی است برای جوانانی که بدین ویرانگریها نظر می کنند و اثر می پذیرند. نمی دانم که نویسندگان ما تا کی می خواهند در پوپر ستیزی با هم مسابقه بگذارند و در گرداب این گفتمان گرفتار بمانند؟ آنکه آغازگر این حمله های هیستریک بود اینک خود پشیمان و پریشان است و به جدال خصمانه و نا عالمانه خود شرمسارانه اعتراف می کند و با نوشتن مقاله و کتاب می کوشد آبروی بر خاک ریخته خود را به جوی خوش نامی باز گرداند ، چه جای مقلدان و معربدان”. ادامه مطلب “دکتر عبدالکریم سروش با منتقدانش چه میکند؟ (بخش دوم و پایانی)، محمد سهیمی”







