
دینداری خوب، دینداری خلاقانه است. یعنی دست به انتخاب بزنی و بخشهای لطیفانهتر متون دینی را برجسته کنی، محوریت ببخشی و دیگر بخشهای متن را در سایهی آن بفهمی، تأویل کنی و یا تاریخمند بدانی. ادامه مطلب “دینداری خلّاق !”
دینداری خوب، دینداری خلاقانه است. یعنی دست به انتخاب بزنی و بخشهای لطیفانهتر متون دینی را برجسته کنی، محوریت ببخشی و دیگر بخشهای متن را در سایهی آن بفهمی، تأویل کنی و یا تاریخمند بدانی. ادامه مطلب “دینداری خلّاق !”
در سخنرانی «دعا و الگوهای رابطه انسان و خدا»، نه تصویر از خدا در دنیای اسلام، معرفی میشود: خدای فیلسوفان، خدای متکلمان اشعری، خدای متکلمان معتزلی (شامل دو تصویر جداگانه: خدای منزه و خدای بازنشسته)، خدای فقیهان، خدای زاهدان، خدای عارفان (شامل سه تصویر:عارفان خایف، عارفان وحدت وجودی و عارفان عاشق) بحث میشود. در ضمن بحث روشن میشود که بر اساس هریک از این تصویرها چه الگویی از رابطه انسان و خدا شکل میگیرد و نهایتا جایگاه دعا در هریک از این الگوها مورد بررسی قرار میگیرد.
در پایان این بحث روشن میشود که تصویر عارفان عاشق از خدا مناسبترین تصویر از خداست؛ چراکه در این تصویر، خدا متشخص است، نوعی سنخیت بین انسان و خدا وجود دارد و در این تصویر، انسان میتواند رابطه عاشقانه با خدا داشته باشد. ادامه مطلب “سخنرانی «دعا و الگوهای رابطه انسان و خدا» از ایرج شهبازی”
برخی از فلاسفۀ معاصر از این دیدگاه دفاع میکنند که با دیدن فیلم میتوان فلسفه ورزید. به گمان من شعر نیز محمل بسیار مناسبی است برای فلسفیدن و در این نوشتار بنادارم از خلال خواندن شعر والنتاین اثر کَرول اَن دافی لختی درباب عشق در جهان مدرن اندیشه کنم. عشق مفهومی تاریخی است و تلقی آدمیان ازز عشق در اعصار گوناگون تفاوت داشته. ما از منظرِ تاریخِ عشق میراثدارِ تلقی رمانتیک از عشقایم یعنی روزگار سروری اِروس یا به تعبیر مدرنتر عشق رمانتیک.. داستانهای عاشقانهای که خواندهایم، فیلمهای و تئاترهای عاشقانهای که دیدهایم پیشفرضهای بسیاری را درباب مفهوم عشق به ما تحمیل کردهاند. اما قضیه پیچیدهتر از این است. حتی اگر هیچ شعر و رمان رمانتیکی نخوانده باشید و اساساً درکی از رمانتیسم نداشته باشید، باز به احتمال بیشتر با پیشفرضهای رمانتیک نَرد عشق میبازید. با وامگیری تعبیری از لودویگ ویتگنشتاین میتوان گفت “بازیزبانیِ” غالب در روزگار ما در خصوص عشق ورزی بازیزبانی رمانتیکهاست که صورتت کالبدینه شده و افراطی آن را میتوان در سیمای قهرمانان رمانتیک دید. در این نوشتار پس از توصیف فیگورِ قهرمان رمانتیک به اختصار نگاهی میاندازم به برخیی مفروضات نهفته در نگاه قهرمان رمانتیک به عشق و از خلال خوانش شعر ولنتاین در برخی از پیشفرضهای این برداشت رایج و مسلط از عشق چند و چون خواهم کرد و پس از آن به اجمال از خطوط کلّی مدل دیگری برای عشقورزی سخن خواهد رفت. ادامه مطلب “تأملی پیرامون مفهوم عشق در روزگار مدرن از رهگذرِ خواندن شعر والنتاین کَرول اَن دافی”
مغاک تروریسم نو با گستاخی حالا از نزدیکترین فاصلهی ممکن چشم در چشم ما ایرانیان دوخته است. مدتی بود که ما هم در گوشهگوشهی منطقهی خاورمیانه چشم در چشم سایه مغاک تروریسم نو دوخته بودیم. نیازی به مرور نیچه و فهم او از تهدید و فاجعه نیست تا بفهمیم اندیشیدن به اخلاقِ مواجهه با تروریسم امری فانتزی و برای اوقات فراغت نیست؛ چنان که دیدن درونمایهی عمیقاً سیاسیِ نهفته در فاجعهی پلاسکو یک نظرورزی دلخواهانه نبود / نیست؛ و باز همانطور که فهمیدن معنا و فحوای عمیقاً سیاسیِ ممنوعیتِ پخش ربنا پیش از افطار و نیز نقد توجیهاتی که عضو شورای نظارت بر صداوسیما بر این ممنوعیت آورده بود، تذوقی از سر دغدغههای صرفاً زیباییشناختی نیست / نبود. ادامه مطلب “اخلاق مواجهه با تروریسم”
سخنرانی دکتر مجد درباره بحران هویت جنسی ، نقش ژنتیک و محیط خانه و خانواده و رفتار والدین با فرزندان در شکل گیری هویت، رنگ های مناسب برای دخترها و پسرها، سن آموزش رفتارهای جنسی، اختلال هویت در بیماری های مختلف زمینه تمایلات همجنس گرایی، الگوهای رفتاری والدین برای فرزندان، شناخت هویت جنسی و استحکام هویت جنسی… ادامه مطلب “سخنرانی میرمحمد ولی مجد تیموری «دکتر مجد» با عنوان بحران هویت جنسی”
سعید آقایی/اصفهان امروز: «پدر مرحوم بنده از پایهگذاران آموزش و پرورش شهرضا بود و در آن زمانی که هفت هشت نفر بودند که نخستین مدرسهها را میچرخاندند، ایشان یکی از اینها بود و ضمن این که شاعر و درویش هم بود. در طاقچه خانه ما یک رادیو قدیمی، مثنوی و حافظ و یک قرآن جلد چرمی وجود داشت. مثنوی و حافظ چاپهای کوچک بود که پدر آن را با صوت میخواند مثنوی را در دستگاه شور با آواز میخواند و شوق به مثنوی داشت. یادم هست چند شب قبل از فوت ایشان که بنده چهارده-پانزده ساله بودم گفتند یکی از این دو شغل را انتخاب کن یا معلمی و یا پزشکی. این دو شغل از لحاظ درآمد قابل قیاس نیستند و چیز مشترکی بین آنها نیست، آن چه که مشترک است خدمت به مردم است. پدرم از این دید میدید. مادرم هم بسیار ساده بود، حساب و کتاب نمیشناخت، ولی تاریخها را به میلادی و شمسی و قمری میدانست که امروز چه تاریخی است اما فرق بین هشت تومان و هشتهزار و هشت میلیون را نمیدانست. یعنی در مادیات واقعا خیلی ساده بود و تعارفات و این جور لفظ قلم را نمیدانست. اصلا به مال دنیا توجه نداشت.» ادامه مطلب “ذبیح الله کوشا ؛ زندگی با مثنوی”
بهنام خداپناه : ممنون از دوستانی که لطف کردند مقاله قمار تولیدمثل را خواندند و نقدهای خود را بدان مطرح کردند. ادامه مطلب “قمار تولیدمثل: پاسخ به چند نقد”
این سؤال جدی است که به چه کسی رأی بدهیم. شمار کسانی که پیشتر با امیدهای فراوان به آنان رأی دادهایم، ولی حرمت وفاداری را شکستهاند و جذب قطبهای قدرت و کژ راهههای ثروت شدهاند، کم نیست. شعارهای زیبایی که زمانی دل بردهاند، اما کوتاه زمانی پس از جمع شدن آراء معلوم شده است که دانههای خوشرنگ دام بوده است و برای فریب، کم نیست. هم اینک بعضی از تابلوهای تبلیغاتی نوعی احساس مضحکه شدن را به بینندگان نه چندان ساده دل خود القا می کند. درست مثل شعبده بازی که بینندگان او حتی اگر نتوانند بفهمند یا بفهمانند که چگونه تردستی می کند، همین که مدعی است غولی به نام مشکلات مردم را درون یک کلاه گشاد پنهان می کند، به صرافت عقلی درمییابند که گزافه می بافد. شاید همین بن بست است که بسیاری از مردم را، که هویت حداقلی خود را به عنوان یک شهروند صاحب رأی انکار نمیکنند، نسبت به سیاستمداران حرفهای بدبین می کند. ادامه مطلب “سیاستمدار خوب چه کسی است؟”
اشاره: متن زیر پاسخی است که به این پرسش نشریهی اندیشهی پویا دادهام که چرا به روحانی رأی میدهم. این یادداشت در شمارهی ۴۲ این نشریه منتشر شده است.
ادامه مطلب “تنها پنجرهی روشن امید: چرا به روحانی رأی میدهم ؟”
آموزگار واقعی کیست؟ شاید نخستین و مهمترین خصیصیهٔ یک آموزگار واقعی این باشد که او روحیهای حق به جانب ندارد و خود را کلیددار خزانهٔ حقیقت نمیداند. آموزگار واقعی نه تنها معطوف به خویش و مشعوف از خویش نیست، بلکه توانِ خودانتقادی و به زیر سؤالبردن نگرشها و روشهای خود را دارد. آموزگار واقعی میتواند به دیگران نیز جرأت دهد که خود را و آنچه را که به نام تربیت به خوردشان دادهاند، نقّادی کنند و زیر سؤال ببرند. تربیت چیزی جز طغیان علیه مدّعیانِ تربیت و تربیتهای دروغین نیست. ادامه مطلب “تأمّلی دربارهٔ «آموزگار واقعی» و پیوند آن با مقولهٔ «تعلیم» و «تربیت»”