معرفی کتاب این رنج، یک رنج نیست

معرفی کتاب این رنج، یک رنج نیست

ما در دنیایی از برساخته ها زندگی می کنیم، برساخته هایی که آنها را به عنوان عرف، مناسک دینی، ملیت، هویت دینی و ملی و … می شناسیم و چنان حضورشان را باور داریم که آنها را به مثابه اموری بدیهی و غیر قابل تردید، پذیرفته ایم، اما برساخته ها، در عین اینکه واقعی اند، بدیهی نیستند. ادامه مطلب “معرفی کتاب این رنج، یک رنج نیست”

چرا نگهداری از حیوانات خانگی اساساً غیراخلاقی است؟

چرا نگهداری از حیوانات خانگی اساساً غیراخلاقی است؟

ایان — ما با شش سگِ نجات‌یافته زندگی می‌کنیم. به‌استثنای یکی از آن‌ها، که در عملیات نجات سگ‌های حامله به ‌دنیا آمد، همۀ آن‌ها از موقعیت‌های بسیار غمناکی به اینجا آمدند، از شرایطی که در آن به‌شدت مورد آزار قرار می‌گرفتند. این سگ‌ها درواقع حیوانات پناه‌جویی هستند که ما خانۀ خود را با آن‌ها قسمت می‌کنیم. ما بسیار دوستشان داریم، اما قویاً معتقدیم که آن‌ها نباید از همان اول وجود می‌داشتند. ادامه مطلب “چرا نگهداری از حیوانات خانگی اساساً غیراخلاقی است؟”

برنامه زاویه با عنوان «فیلسوفان ما با مسائل جامعه ایرانی چه برخوردی دارند؟»

برنامه زاویه با عنوان «فیلسوفان ما با مسائل جامعه ایرانی چه برخوردی دارند؟»

در این برنامه دکتر موسی اکرمی و حجت‌الاسلام علیرضا قائمی‌نیا درباره‌ی «فیلسوفان و مسائل جامعه ایرانی» گفتگو کردند.

ادامه مطلب “برنامه زاویه با عنوان «فیلسوفان ما با مسائل جامعه ایرانی چه برخوردی دارند؟»”

معنای زندگی نزد سهراب سپهری

معنای زندگی نزد سهراب سپهری

آیا زندگی خالی از معنا است؟ پاسخ سهراب سپهری منفی است: «زندگی خالی نیست». اما چه چیزهایی زندگی را برای او سرشار می‌کند؟ «در این جهان ظلمانی، در این روزگار سرشار از فجایع، در این دنیای پر از کینه»(مارگوت بیکل، ترجمه احمد شاملو)، چه آویزگاه‌های استواری به چشم می‌خورد که شاعر را مجاب می‌کند که «دلخوشی‌ها کم نیست»؟

ادامه مطلب “معنای زندگی نزد سهراب سپهری”

فقه، حکمرانی حزبی و نظام انتخابات در ایران امروز

فقه، حکمرانی حزبی و نظام انتخابات در ایران امروز

نشست نقد و بررسی کتاب «فقه و حکمرانی حزبی» اثر دکتر داود فیرحی با عنوان «فقه، حکمرانی حزبی و نظام انتخابات در ایران امروز» با حضور محمدمهدی مجاهدی، داود فیرحی، مهدی براتعلی پور و سید رضا حسینی یکشنبه 21 آبان‌ماه 96 در مرکز مطالعات خاورمیانه برگزار شد. ادامه مطلب “فقه، حکمرانی حزبی و نظام انتخابات در ایران امروز”

چرا سواد رسانه‌ای؟

چرا سواد رسانه ای؟

برخلاف تصور عموم سواد تنها به سواد خواندن و نوشتن – سواد از راه نظام آموزش و پرورش – و داشتن مدرک تحصیلی محدود نمی­ شود. انسان باسواد در دنیای امروز انسانی است که از سوادهای عاطفی، بهداشتی، ارتباطی، مالی، رایانه‌­ای، تفکر انتقادی، استفاده از تلفن همراه، پژوهشی، فرهنگی، آموزشی و پرورشی، حقوقی، بصری و به ویژه سواد رسانه­‌ای بهره‌مند باشد.

با توجه به تاثیر رسانه­‌ها در زندگی بشر، سواد رسانه­‌ای را می­‌توان یکی از مهم­ترین انواع سواد دانست که داشتن اطلاعات و سواد حداقلی برای انسان­‌های که در ارتباط با رسانه­‌ها هستند ضروری است. در مباحث سواد رسانه­‌ای تلاش بر این است که نحوه برخورد و استفاده از رسانه­‌ها را بیاموزد تا افراد در برابر رسانه­‌ها کاملا منفعل و تأثیرپذیر نباشند. ادامه مطلب “چرا سواد رسانه‌ای؟”

شومن‌ها، دیندار‌مآبان بی‌دین و مشهوران بی‌اخلاق

شومن‌ها، دیندار‌مآبان بی‌دین و مشهوران بی‌اخلاق

در این یادداشت قصد دارم سه پدیدۀ پیش ‌روی فلسفه در حال و هوای این روزهای‌ فلسفه در ایران را برشمرم؛ سه پدیده‌ای که مطمئنا نه صرفا مختص این مقطع از تاریخ است و نه تنها زادۀ جامعه و جغرافیای ما، بلکه هم در گذشته وجود داشته است و هم احتمالا در دیگر کشورهای در حال توسعه و یا توسعه‌نیافته وجود دارد؛ اما شاید این روزها در کشور ما شدت و قوت بیشتری پیدا کرده است. بنابراین، این یادداشت یک متن فلسفی نیست و تنها حاصل مشاهدات و تجارب شخصی نویسنده در فضای آکادمیک و غیرآکادمیک فلسفه در ایران است. ادامه مطلب “شومن‌ها، دیندار‌مآبان بی‌دین و مشهوران بی‌اخلاق”

نظریه خداباوری گشوده چه می‌گوید؟

نظریه خداباوری گشوده چه می‌گوید؟

مسئله شر از دیرباز مشکل مهمی در مقابل وجود خدای قادر مطلق، عالم مطلق و خیرخواه محض بوده است. صورت کلاسیک مسئله شر چنین است:

الف- خداوند قادر مطلق، عالم مطلق و خیرخواه محض وجود دارد.

ب- قادر مطلق، قدرت جلوگیری از شر را دارد.

پ- عالم مطلق، به وجود شر آگاه است و می داند چگونه آن را برطرف کند.

ت- خیرخواه محض، اراده برطرف کردن شر را دارد.

ث- وجود شر با وجود قادر مطلق، عالم مطلق، و خیرخواه محض در تناقض است.

ج- شر وجود دارد

پس

چ- این مجموعه متناقض است ادامه مطلب “نظریه خداباوری گشوده چه می‌گوید؟”

آیا هر عقیده‌ای محترم است؟

آیا هر عقیده‌ای محترم است؟

حرف اول: جنجال!

آیا عقیده هر کس محترم است؟ آیا باید به هر عقیده‌ای هر چه که باشد، احترام گذاشت؟ یا می‌توان به بعضی عقاید بی احترامی کرد؟‌ حرمت یک عقیده در چیست…؟ به گمان من یک سخن بی معنا در فرهنگ و زبان ما (و شاید در همه زبان های دنیا) رواج دارد که می‌گویند: عقیده هر کس محترم است. یا: باید به عقاید همدیگر احترام گذاشت و سخنانی مانند آن. خیلی ها هم استدلال می‌کنند که: هر عقیده‌ای محترم نیست و فقط عقاید درست (!) محترم هستند و غیره. و شاهد هستیم که بر سر آنچه مردم آن را احترام یا بی‌احترامی به عقاید یکدیگر تلقی می کنند چه بحث ها و جنجال ها و دشمنی ها و حتی جنگ ها و کشتارهای هولناکی به راه افتاده است. به گمان من «احترام به عقیده» هم از جمله حرف های بی معنا و فکر نشده است که همه آن را تکرار می کنیم و هیچکدام به آن فکر نمی کنیم. عقیده محترم نیست؛ انسان محترم است. به عقیده احترام نگذاریم؛ به همدیگر احترام بگذاریم.

ادامه مطلب “آیا هر عقیده‌ای محترم است؟”

رشکِ فلسفه

رشکِ فلسفه

هنگامی که فیلسوفانی همچون اُرتگا ایی. گاسِت می گویند که ما انسان ها نه یک طبیعت که یک تاریخ داریم، منظورشان این نیست که ما الواحی سپید  (Tabula Rasa) هستیم. [چنین فیلسوفانی] شک ندارند که زیست شناسان سرانجام عوامل ژنتیکی [دخیل] در اُتیسم، استعداد موسیقایی، محاسبات [ریاضی] برق آسا و بسیاری دیگر ویژگی هایی که انسان ها را از هم متمایز می سازند را کشف خواهندکرد. آنها همچنین شک ندارند که طی زمانی که گونه ی ما در دشت های آفریقا در حال تکامل بود برخی از ژن ها غربال و برخی دیگر حفظ شدند. [این فیلسوفان] شادمانه با دانشمندی همچون استیون پینکر موافق اند که ژن ها ی متأخر، بدون در نظر گرفتن[فرایند] فرهنگ پذیری، تبیین گر بسیاری از انواع رفتار های مشترک میان تمام انسان ها هستند.

آنچه که برای این فیلسوفان محل شک است این است که مشخص کردن نقش ژن ها در متفاوت ساختن ما از همدیگر و[یا] ردیابی اشتراکات ما به نیاز های  تکاملی اجدادمان چیزی به عنوان «نظریه‌ی طبیعت بشری» به دست خواهد داد. زیرا که این چنین نظریه هایی می بایست هنجاری باشند—[بدین معنا که] رهنمود هایی فراپیش نهند. [این نظریه ها] باید به ما بگویند که با خود چه کنیم. آنها باید [بتوانند] تبیین کنند که چرا برخی از [گونه های] زندگی برای انسان ها بهتر از گونه ها ی دیگرند و چرا برخی جوامع برتر از دیگر جوامع اند. نظریه ای در باب طبیعت بشری باید به ما بگوید که می بایست تبدیل به چه انسان هایی شویم.

نظریه های فلسفی و دینی در باب طبیعت بشری از آن روی که از جزئیات تجربی دوری گزیدند شکوفا شدند. [این نظریه ها] به احتمال ابطال از طریق رویداد های [تجربی] تن در نداند. نظریه ها ی افلاطون و ارسطو در باره ی اجزای نفس از این قبیل نظریه ها بودند، و همچنین اند نظریه ی مسحیَت [ مبنی بر این] که ما همه فرزندان خدایی مُحب هستیم، نظریه ی کانت که ما  مخلوقانی نمودی هستیم تحت سیطره ی بود یا شی فی نفسه (Noumena) و روایت ها ی طبیعی سازنده ی (Naturalizing) هابز و فروید درباره ی خاستگاه جامعه پذیری و اخلاق. چنین نظریه ها یی، به رغم ابطال ناپذیر بودن و نداشتن قدرت پیش بینی، بسیار سودمند بودند—نه ازآن جهت که روایت هایی بسنده از آنچه که انسان ها حقیقتاً در ذات خود بودند ارائه می دادند، بلکه بدین دلیل که این نظریه ها مخاطراتی برای  اجتناب و آرمان هایی برای خدمت فراپیش [مردم] می نهادند. [این نظریه ها] نصایح مفید اخلاقی و سیاسی را در قالب بسته بندی ای  پر طمطراق و قا بل عرضه بازاریابی می کردند. ادامه مطلب “رشکِ فلسفه”