درس‌گفتارهای رمضانی خانه فرهنگی غدیر (رمضان ۱۴۰۱)

درس‌گفتارهای رمضانی خانه فرهنگی غدیر

خانه‌ی فرهنگی غدیر در رمضان سال ۱۴۰۱ خورشیدی سه مجموعه‌نشست با محور موضوعات دین‌پژوهانه برگزار کرد. در مجموعه‌نشست یکم، یاسر میردامادی در دو شب با عنوان «مسئله‌ی فلسفی دعا» به بررسی چگونگی سازگاری خدا و دعا پرداخت؛ در مجموعه نشست دوم، فرهاد شفتی با عنوان «سوی نقش نامنقش» به رازآمیز بودن “حقیقت مطلق” با تکیه بر “الحمدلله” پرداخت و مفهوم تعبد را واکاوی کرد؛ و در مجموعه‌نشست سوم، زهیر میرکریمی در دو‌ شب با عنوان «قرآن و زیرمتن‌های آن» پس از معرفی مبانی نظری «بینامتنیّ» نسبت قرآن با متون معاصر با قرآن و پیش از قرآن را بررسی کرد.

ادامه مطلب “درس‌گفتارهای رمضانی خانه فرهنگی غدیر (رمضان ۱۴۰۱)”

کتاب «برچیدن همه احزاب» با مقدمه مصطفی ملکیان

برچیدن همه احزاب، در نگاه سیمون وی

در کتابِ تازه منتشرشده‌ی «برچیدن همه احزاب» (نشر نگاه معاصر) سخنانی متفاوت در برابرمان قرار دارند، در برابر ما مردم فارس زبان و خاورمیانه که این روزها سفره‌ی فلاکت و مِحنتِ بشری جلوی چشمان‌مان پهن است؛ سفره‌ای نیز در مقابل مردمانِ سرزمین‌هایی از ترکستانِ چین و کشمیر گرفته تا مصر و آن‌طرف‌ترها تا آمریکای لاتین و آفریقا و آسیا؛ عرصه‌هایی تشنه برای صلح،‌ نان، عدالت و معنا! ادامه مطلب “کتاب «برچیدن همه احزاب» با مقدمه مصطفی ملکیان”

هادی صمدی: عدالت اجتماعی و سرشت انسان

هادی صمدی: عدالت اجتماعی و سرشت انسان

در آراء اندیشمندان سیاسی چون ارسطو، هابز، لاک، و روسو ارتباط وثیقی میان آراء سیاسی و نظرات روان‌شناختی ایشان پیرامون سرشت انسان برقرار بوده است. با تفکیک هرچه بیشتر علوم در سده‌ی بیستم این رابطه گسست و اندیشمندان سیاسی مطالعه‌ی سرشت انسان را به روانشناسی و زیست‌شناسی وانهادند. ادامه مطلب “هادی صمدی: عدالت اجتماعی و سرشت انسان”

نوشتار هدایت علوی تبار با عنوان «الحادِ اصل‌موضوعی سارتر»

نوشتار هدایت علوی تبار با عنوان «الحادِ اصل‌موضوعی سارتر»

الحادِ اصل‌موضوعی سارتر

نوشته: هدایت علوی ‌تبار

 

ژان پل سارتر یکی از فیلسوفان ملحد قرن بیستم است. او با دلایل فلسفی به موضع الحادی خود نرسید بلکه دلایل روان‌شناختی و جامعه‌شناختی باعث شد تا در دوازده سالگی الحاد را، به تعبیر خودش، «شهود» کند. بنابراین الحاد سارتر، در اصل، غیرفلسفی و غیراستدلالی است و در فلسفۀ او به عنوان یک نتیجه یا نقطۀ پایان مطرح نمی‌شود، بلکه نقش یک اصل‌موضوع یا نقطۀ شروع را ایفا می‌کند و او نتایج مهمی از آن می‌گیرد. در این مقاله برای اثبات این جنبه از الحاد سارتر سه دلیل آورده شده است.

ادامه مطلب “نوشتار هدایت علوی تبار با عنوان «الحادِ اصل‌موضوعی سارتر»”

هادی خانیکی؛ جامعه‌ی در حال فروپاشی

هادی خانیکی: جامعه در حال فروپاشی است

خانیکی: سرمایه اجتماعی ما در معرض مخاطرات بزرگی قرار دارد

امروزه جامعه‌شناسان بر این عقیده‌اند که جامعه ایرانی دچار افول مسئولیت اجتماعی شده است. کاهش مسئولیت اجتماعی بین شهروندان، جامعه را دچار آنومی اجتماعی کرده است. از همین رو جامعه‌شناسان بر این باورند اگر فکری برای وضعیت اجتماعی ایران نشود، هر روز شاهد آسیب‌هایی جدی‌تر خواهیم بود.
در اصطلاح جامعه‌شناسان، «آنومی» عبارت است از «حالتی» که در آن «قواعد اجتماعی» برای عاملان، «الزام‌آور» نیست و «پیروی» از آن‌ها برای افراد «مطلوبیتی» ندارد. به بیان دیگر، آنومی وضعیتی است که در آن نیرویِ محدودکننده قواعد، قادر نیست بر خواسته‌ها و شهوات بشر لگام بزند و «شهوت فزون‌طلبی» همه حدومرزها را می‌شکند. ولی وقتی قواعد حاکمند، افراد در مقابل زیاده‌خواهی و فزون‌طلبی خود، دچار نوعی رنج و اندوه می‌شوند و از نظر دورکیم این «بهایی» است که باید برای زندگی در جامعه پرداخت. ادامه مطلب “هادی خانیکی؛ جامعه‌ی در حال فروپاشی”

درس‌گفتارهای «مقایسه دمکراسی شهرستانگرا با دمکراسی تمرکزگرا» از شیرزاد پیک حرفه

درس‌گفتارهای «مقایسه دمکراسی شهرستانگرا با دمکراسی تمرکزگرا» از شیرزاد پیک حرفه

تحلیل تطبیقی چگونگی شکل‌گیری، پیامدها، مزایا و معایب دمکراسی لیبرال شهرستان‌گرای انگلوساکسن و انگلوامریکن و دمکراسی تمرکزگرای فرانسه ادامه مطلب “درس‌گفتارهای «مقایسه دمکراسی شهرستانگرا با دمکراسی تمرکزگرا» از شیرزاد پیک حرفه”

مقاله هانا آرنت با عنوان «اقتدار، خشونت و تمامیت‌خواهی»

مقاله هانا آرنت با عنوان «اقتدار، خشونت و تمامیت‌خواهی»

اقتدار، خشونت و تمامیت‌خواهی

نویسنده: هانا آرنت

ترجمه: صالح نجفى، روزنامه شرق، ۱۱ دی ۱۳۸۴

يادداشت مترجم (صالح نجفى): ريچارد سنت در كتاب «اقتدار» (به ترجمه باقر پرهام، انتشارات شيرازه، ۱۳۷۸)، اقتدار را جزء نيازهاى بنيادى آدمى قلمداد مى كند. همچنان كه كودكان به مراجع اقتدارى نياز دارند كه هدايتشان كنند و اطمينان شان بدهند، بزرگسالان نيز نياز دارند نقش مرجع اقتدار را بازى كنند تا بتوانند تا حدودى به وجود خويش تحقق بخشند.

ريچارد سنت ويژگى عصر جديد را در مواجهه با مسئله اقتدار اين مى داند كه افراد به جاى هراس از تضعيف نيروى اقتدار و فروپاشيدن آن (هراسى كه در جوامع ماقبل مدرن بر آدميان مستولى بود)، از نفس وجود اقتدار (يعنى از اقتدار فى حد ذاته) مى هراسند. به زعم او، در نهاد آدمى تمايلى شديد هست به اينكه محافظت شود، به اينكه احساس كند كسى، نهادى يا نيرويى (بشرى يا مافوق بشرى) او را در پناه خود گيرد.

در زندگى مدرن اما ترس هاى ديگرى پيدا شده كه افراد را از خود اقتدار و مراجع و عمال آن ترسانده: ترس از فريب خوردن، ترس از قربانى شدن آزادى به نام امنيت، ترس از توده هاى بى اراده و گول خورده و البته بى علاقگى به پيروى از مراجعى كه ديگر شايستگى آمريت ندارند. با اين همه، ميل به هدايت شدن، امنيت داشتن و ثبات همچنان به جاى خويش باقى است. آرنت پنج دهه پيش (در خطابه اى كه ترجمه اش را مى خوانيد) اشاره به اين مهم كرد كه فروپاشى اقتدار زمينه ساز رژيم هاى يكه تاز و تماميت خواه است. فقدان اقتدارخواه در عرصه حيات درونى و خواه در عرصه حيات جمعى فاجعه بار است.

آدورنو در كتاب «شخصيت اقتدارطلب» كه در سال هاى پس از جنگ انتشار يافت، نشان داد كه چگونه احساس ضديت با يهود منعكس كننده نياز كسانى است كه در كودكى خويش شخصيت توانا و صاحب اقتدارى نداشته اند و از همين روى در درون خويش احساس ناتوانى مى كرده اند، هم اينان اند كه درصددند تا گناه خود را به هر ترتيبى به گردن ديگران اندازند. بحث آرنت به ما يادآورى مى كند كه يكى از نمودهاى بحران دنياى مدرن فروريزى همه مراجع اقتدار و ريشه دوانيدن تماميت خواهى در حوزه هاى مختلف حيات آدميان بوده است. ادامه مطلب “مقاله هانا آرنت با عنوان «اقتدار، خشونت و تمامیت‌خواهی»”

قهرمان‌سازی یا قهرمان‌ستیزی؛ با حضور کاوه بهبهانی و آرش کمالی

قهرمان‌سازی یا قهرمان‌ستیزی؛ با حضور کاوه بهبهانی و آرش کمالی

در این جلسه کاوه بهبهانی و آرش کمالی به میزبانی دکتر علی آذری، درباب فیلم قهرمان به کارگردانی اصغر فرهادی دربارۀ فیلم و حواشی‌ای که برانگیخته به گفت‌وگو نشسته‌اند. ادامه مطلب “قهرمان‌سازی یا قهرمان‌ستیزی؛ با حضور کاوه بهبهانی و آرش کمالی”

سخنرانی آرش اباذری با عنوان «هگل و مدرنیته های متعدد»

آرش اباذری: هگل و مدرنیته های متعدد

به صورت کلی، نظریه‌های درباره مدرنیته را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: ادعای دسته اول -که می‌توان آن‌ها را نظریه مدرنیزاسیون نامید- آن است که تنها یک شکل زندگی مدرن وجود دارد و آن همان چیزی است که اکنون در غرب محقق شده است؛ یعنی شکل زندگی‌ای که نظام اقتصادی‌اش، نظام سرمایه‌داری مبتنی بر بازار آزاد است و نظام سیاسی‌اش مبتنی بر ایده حقوق بشر و دموکراسی نمایندگی که در آن تصمیم‌گیری‌های کلان جامعه از طریق جمع جبری نظرات تک‌تک افراد تعیین می‌شود.

دسته دوم، نظریه‌های پسااستعماری هستند که ادعا می‌کنند اساساً چیزی جهان‌شمول به نام مدرنیته وجود ندارد. بلکه شکل زندگی مدرن که ابتدا به صورتی کم‌وبیش اتفاقی در غرب شکل گرفته است، تنها در همان غرب مشروعیت دارد، اما این شکل زندگی از طریق تفوق نظامی یا اقتصادی غرب بر جهان، خود را به شکل جهان‌شمول جا زده است. مطابق نظریه‌های پسااستعماری، چیزی به نام علوم انسانی جهان‌شمول، یا فلسفه جهان‌شمول، (و در شکل افراطی‌اش) علم جهان‌شمول وجود ندارد و هر فرهنگ و کشور غیرغربی، علوم اجتماعی بومی، فلسفه بومی و علم بومی خود را دارد.

ادعای من در این سخنرانی آن است که اگر هگل را خوب بخوانیم و درباره‌اش فکر کنیم، راه سومی درباره فهم مدرنیته پیش روی ما قرار می‌دهد. بر طبق این راه سوم -که جزئیاتش را در سخنرانی بیان خواهم کرد- اگرچه آرمان‌ها و هنجارهای مدرنیته قطعاً جهان‌شمولند، تنها یک ساختار ممکن اقتصادی و سیاسی مدرن وجود ندارد (به‌ویژه که ساختار کنونی جوامع مدرن در سرتاسر دنیا مملو از تناقضات و مشکلات است). بنابراین، راه برای تجربه جدیدی از مدرنیته، یعنی ساماندهی متفاوتی از عرصه اقتصادی و سیاسی مدرن، برای همه‌ی کشورهای دنیا باز است. ادامه مطلب “سخنرانی آرش اباذری با عنوان «هگل و مدرنیته های متعدد»”

معرفی شماره ۱۶۱ نشریه «اطلاعات حکمت و معرفت»

معرفی شماره ۱۶۱ نشریه «اطلاعات حکمت و معرفت»

با این‌که تفکرات فلسفی در باب مسائل مربوط به بخش پایانی عمر، دارای قدمت است و فیلسوفانی چون ارسطو معتقدند موضوعاتی مانند خوش‌بختی، فضیلت و تحقق خویشتن در روزگار میان‌سالی و سالمندی به ثمر می‌نشیند، حجم زیاد کالاهای مختص سالمندان، گواهی است بر این‌که در عصر حاضر، تولیدکنندگان کالا و کسبه بیش از هر طیف دیگری، این پیشی گرفتن جمعیت پیر به جوان را به رسمیت شناخته‌اند. در حالی که فلسفه‌پردازی برای گروه‌های سنی کودک و جوان و بزرگسال روزبه‌روز رونق بیشتری می‌گیرد و هرکدام از این گروه‌ها می‌توانند به‌سهولت از مشاوره‌های روحی و روانی مخصوص به خود بهره‌مند شوند، فرا رسیدن دوران پیری هنوز هم تاحدودی به‌مثابه‌ی تبعیدی است به اتاق انتظاری برای مرگ که فرد سالمند با نوعی شرایط روحی و روانی که حتی برای خودش هم ناشناخته است، در آن بی‌اعتنا رها می‌شود. چنین تبعیضی در رفتار با گروه سنی سالمند و توجه نکردن به اوضاع روانی این بخش از زندگی به آن می‌ماند که به آسفالت کردن جاده‌ای زیبا مبادرت کرده باشیم که تهش به دره‌ای هولناک می‌رسد، یا می‌توان آن را به داستانی شبیه دانست که بدون اعتنا به بخش پایانی، نیمه‌کاره رها شده است.

اصطلاح یونانی اِپوخه (Epoché)، که بیشتر در دین‌پژوهی از آن استفاده می‌شود، به‌معنای درآمدن از پوست خود و فرو رفتن در حال‌وهوای انسا‌ن‌های دیگر است، به‌صورتی که بشود به مسائل از منظر آن‌ها نگریست و احساس‌های‌شان را درک کرد. شاید یکی از علت‌های کم‌اقبالی به پیری این باشد که پرداخت کارشناسانه به مسائل این دوران غالباً به‌عهده‌ی آن دسته از گروه‌های سنی است که صابون حرکت به سمت پیری هنوز به جامه‌شان نخورده و برای‌شان آسان نیست از چیزی داد سخن بدهند که تجربه‌های زیسته‌ی جسمانی و روانی آن را از سر نگذرانده‌اند و ماهیتش را لمس نکرده‌اند.

اما در هر حال، با وجود همه‌ی این موانع، در سال‌های اخیر سعی بر این بوده که به سالمندی و مقدمه‌ی آن یعنی میان‌سالی از منظر ملاحظات فلسفی و روان‌شناسانه‌ی گسترده‌‌تری نگریسته شود. با درنظر گرفتن این جست‌وجوهای نوین برای یافتن راه‌حل‌هایی برای ادامه‌ی معنادارتر و لذت‌بخش‌تر زندگی در روزگار پیری، می‌توان ادعا کرد گرچه سخن گفتن از سالمندی قدمت زیادی دارد، «پیر شدن» از منظری که امروزه بدان نگریسته می‌شود پدیده‌ی جوانی است.

در این ویژه‌نامه‌ که به پدیده‌ی میان‌سالی و سالمندی اختصاص یافته است، به بدبیاری‌های جسمانی که در این دوران‌ها رخ می‌دهد، پرداخته نمی‌شود. هدف‌ این شماره نشان دادن این است که حتی با وجود اینکه در دوران پیری عقربه‌های ساعت اپی‌ژنیک ما برای به زوال رساندن دی‌ان‌ای عجله دارند و سلول‌ها هم دیگر توان چندانی برای تولید انرژی ندارند و ایمنی بدن نیز از همیشه لاجون‌تر به نظر می‌رسد و می‌خواهد هرچه زودتر به آخر خط برسد، می‌شود، و باید، نوعی پیری موفق را تجربه کرد و راهی یافت برای اینکه در روزگار سالمندی نیز بهترین نقش ممکن را در زندگی ایفا کرد. ازاین‌رو در این دفتر برآنیم تا با مدد گرفتن از فلسفه و عرفان و روان‌شناسی، سال‌خوردگی را با شیوه‌های معمول اندیشیدن به زندگی ادغام کنیم تا شاید کمکی باشد برای روشن‌تر شدن این بخش پایانی اما ارزشمند زندگی. ادامه مطلب “معرفی شماره ۱۶۱ نشریه «اطلاعات حکمت و معرفت»”