فَكَذَّبَ وَ عَصى ، ثُمَّ أَدْبَرَ يَسْعى
پس تکذیب کرد و عصیان کرد
سپس پشت کرد و به سعی و کوشش برخاست
(قرآن ،79: 22-21)
چکیده:
طرح مسئله: انسانِ امروز بیش از پیش در پی کسبِ منافعشخصی خویش است، به گونهای که همبستگی در حیاتِ جمعی، با تهدید مواجه شده است. شخصیتر شدن زندگی، نمیتواند خود به خود و بدون علت به وجود آمده باشد. زیرا میدانیم انسان طبعا موجودی اجتماعی است و زندگیهای اولیه به صورت جمعی و قبیلهای بوده است. یکی از علتهای آن میتواند مورد توجه قرارگرفتن مفاهیمی چون فردیت و حقوق فردی در عصر مدرن باشد. اما به نظر نمیرسد تنها عاملِ فلسفیِ به وجود آوردندهی فردیت بتواند به بازتولید فکرِ فردیت منجر شود. آنچیزی که هر روز در دل خود فردیت را بازتولید میکند تجسم فردیت در مفهوم کار کردن است. امروزه اکثر انسانها به کار کردن مشغولاند ، فعالیتی که برای ادامهی حیات نوع انسان ضروری است. کار کردن از این جهت که بخش بزرگی از زمان و توان ما را در زندگی معطوف به خود میکند، میتواند بخشی از ذهنیت ما را در مواجه با معنایِ زندگی شکل دهد. حال اگر کار کردن در اقتصادسیاسی کلاسیک در تجسم بخشیدن به فردیت، پیگیری نفعشخصی تعریف شود، بعد از حدود دو قرن از این تعریف مسلط از کار، پیامدهای اجتماعی آن باید بررسی شود. ادامه مطلب “تاثیر کار بر حیات اجتماعی”