آقای دکتر سید جواد طباطبایی ادعا کرده اند ملاحظاتی را در مبانی نظری اندیشه سیاسی عرضه می کنند. از دیدگاه تاریخ نگاری اندیشه یکی از مقدمات چنین رویکردی تحلیل مفهومی است با تکیه بر تحولات تاریخی. این کار نیازمند بررسی دقیق و تحلیل تاریخی متن هاست و تحول مفهومی در دایره اندیشه سیاسی. این کتاب همه چیز هست جز تلاشی در این راستا. آنچه ایشان در توصیف محتوای آثار مورد بحث خود عرضه کرده اند علاوه بر تکرار پی در پی و خسته کننده مطالب در ساختاری که هیچ نظمی بر آن حاکم نیست و صرفاً به قلم فرسایی شباهت دارد تنها بازخوانی متن هاست بدون در نظر گرفتن پیش زمینه های تاریخی و بحث های تحلیلی مفاهیم. به دلیل همین فقر تاریخی اخلاقیات و سیاسیات همه جا با هم آمیخته شده و مرز میان اندیشه سیاسی و اخلاقیات و پندیات از نقطه نظر مفهومی و نظری روشن نیست. کما اینکه به طور نمونه مفاهیم مختلف امام و سلطان و تمایزها و تحولات معنایی آنها در ژانرهای مختلف و از جمله تمایزات میان متن های کلامی و فقهی و سیاستنامه ای در افق دید نویسنده قرار نگرفته است. هیچ گرفتن تلاش های دیگر نویسندگانی که در عرصه تاریخنگاری اندیشه سیاسی نوشته اند و توهین های آشکار به کسانی مانند حمید عنایت و محمد تقی دانش پژوه و پاتریشیا کرون از یک سو و غفلت از بسیاری تألیفات در این عرصه که توسط نویسندگان عرب و غربی به ویژه در این بیست ساله اخیر نوشته شده است از دیگر سو کتاب را تبدیل به ملغمه ای کرده است که خواننده بینوا را مانند توپ فوتبال این سو و آن سو می برد و دست آخر لب چشمه تشنه او را در پایان کتاب آشفته و خسته رها می کند. اگر آقای دکتر سید جواد طباطبایی اندکی و لو اندکی به نقدهایی که در این بیست سال بر او نوشته شد و یا بدو گفته شد وقعی می نهاد این تلاش سوم او در ویراست کتابی که اصالتاً و در واقع کتاب به معنی واقعی آن نبود و بل تنها مجموعه چند مقاله بود شاید اندک توفیقی را به خود می دید.
ادامه مطلب “ملاحظات حسن انصاری بر کتاب تاریخ اندیشه سیاسی در ایران اثر سید جواد طباطبایی”