گفت‌وگوی یک عالم دينی با خداناباوران

گفت‌وگوی یک عالم دينی با خداناباوران

گفت‌وگوی یک عالم دينی با خداناباوران

مصاحبه‌ی «مجله‌ی خداناباوران عرب» با احمد قبانچی

ترجمه‌ و مقدمه: یاسر میردامادی

مقدمه‌ی مترجم: احمد علی حسن قُبّانچی، معروف به احمد قبانچی (به عربی: أحمد القبانجي)، متولد ۱۹۵۸ میلادی/۱۳۳۶ خورشیدی در نجف، یکی از روشنفکران دینی صاحب نام عراقی است. او تحصیلات حوزوی خود را در نجف، بیروت و قم به انجام رسانید و از جمله در نزد دو عالم بنام شیعی محمد باقر صدر (۱۳۵۹-۱۳۱۳ خورشیدی) و محمدحسین فضل الله (۱۳۸۹-۱۳۱۴ خورشیدی) شاگردی کرد.1 پدر او و پنج تن از برادران‌اش به دست حکومت صدام کشته شدند و خود او پس از فرار از عراق در نهایت در ایران سکنی گزید. او در سال‌های اقامت‌اش در ایران در کنار نیروهای ایرانی به جنگ علیه نیروهای صدام پرداخت و مجروح شد. ادامه مطلب “گفت‌وگوی یک عالم دينی با خداناباوران”

فرهنگ، سدی در برابر پیشرفت!

فرهنگ، سدی در برابر پیشرفت!

آقای صدیق قطبی در کانال تلگرامی خود (عقل آبی) در متن کوتاهی تحت عنوان: “حرفِ اصلی شما چیست؟”  نوشته بودند هر شاعر یا نویسنده‌ای یک حرف اصلی بیشتر ندارد. یک حرف که در تمام آثار او تکثیر می‌شود و من با خواندن آن متوجه شدم که بیش از بیست سال است مطلبی را در دو کتاب و بیش از بیست مقاله بصورتهای گوناگون تکرار کرده ام.  و آن مطلب چنین است:

” رفتارهای فردی و اجتماعی، آداب و عادات و رسومی را که اجداد ما در راستای تنازع بقای خویش در زیر فشارهای سه گانه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کسب کرده اند و من آنها را فرهنگ می خوانم، امروز به مانعی در برابر پیشرفت جامعه ما تبدیل شده اند”.

داریوش شایگان در کتاب زیر آسمانهای جهان به این نکته چنین اشاره می کند: در کشورهایی مانند کشور ما نوعی جامعه شناسی شکست های واقعی وجود دارد. تعداد شکست هایی را که از بیش از یکصد سال پیش تاریخ ما را انباشته اند بشمارید. این شکست ها از کجا آمده اند؟ اینکه – چنانچه غالبا می گویند فلان کس را مسئول بهمان شکست بدانیم ، کمال ساده لوحی است زیرا شکست ها در کمال لجاجت و با نظمی ساعت آسا تکرار می شوند گویی از تقدیری رام نشدنی به بار می آیند، شکست نهضت مشروطیت (1285) شکست خیابانی (1299)، شکست مصدق (1332). وقتی که شکست به این صورت تکرار شود، از بیماری ای حکایت می کند که عمیقا در فرهنگ ما لانه دارد.

ادامه مطلب “فرهنگ، سدی در برابر پیشرفت!”

متافیزیک مرگ: آیا جاودانگی خواستنی است؟

متافیزیک مرگ: آیا جاودانگی خواستنی است؟

متافیزیک مرگ: آیا جاودانگی خواستنی است؟۱

آرش نراقی (کالج موراوین، پنسلوانیا، ۳۰ آوریل ۲۰۱۸)

(۱)

شوق به جاودانگی بازتاب هراس ما از مرگ است. انسانی که مرگ را هراس انگیز می یابد، در عالم ذهن و واقع می کوشد راهی برای گریز از آن بیابد. اساطیر گذشته سرشار از حکایات انسانهایی است که در جستجوی اکسیر حیات جان باخته اند. فلسفه های پیشینان هم نظام های عظیم آفریدند تا به ما بباورانند که مرگ پایان زندگی نیست، و وجود آدمی در ورای مرگ جسمانی اش تداوم می یابد. یکی از رازهای جذابیت ادیان وعده جاودانگی بوده است. امید به جاودانگی هراس از مرگ را می راند، و به زندگی انسان هراسیده آرامش می بخشد. در تمام این موارد فرض بر این است که مرگ بد و جاودانگی خوب است.
اما آیا جاودانگی به واقع مطلوب است؟ آیا فرض زندگی بدون مرگ، یا جاودانه زیستن بواقع خواستنی و مایه آرامش انسان است؟ بسیاری از اندیشمندان، خصوصاً در روزگار مدرن، در مطلوبیت جاودانگی تردید کرده اند. سیمون دوبوار در رمان همه می میرند از مردی به نام فوسکا سخن می گوید که اکسیر جاودانگی را می نوشد و جاودانه می شود. داستان دوبوار حکایت رنج های جانکاهی است که جاودانگی برای فوسکا به همراه می آورد. زیبایی های زندگی رفته رفته جذابیت و افسون خود را از دست می دهند تا آنجا که فوسکا از «مرگ عزیز» سخن می گوید. ملال زندگی جاودانه چندان دامن او را می گیرد که دررسیدن «مرگ عزیز» را آرزو می کند:«مرگی که زیبایی گلها از اوست، شیرینی جوانی از اوست، مرگی که به کار و کردار انسان، به سخاوت و بی باکی و جانفشانی و از خودگذشتگی او معنا می دهد. مرگی که همه ارزشهای زندگی بسته به اوست.»
کارل چاپک، نویسنده صاحب نام چک هم در نمایشنامه ماجرای ماکروپولوس داستان الینا ماکروپولوس را نقل می کند که در ۴۲ سالگی اکسیر جاودانگی را می نوشد و عمری بس زیاده طولانی می یابد. الینا در ۳۴۲ سالگی فرسوده و ویران است. او در طول این سالهای بلند هر آنچه را که آزمودنی ست آزموده است، زندگی چیز تازه ای برای او ندارد، همه چیز در فرآیندی تکراری غبار ملال گرفته است. و هنگامی که دوباره اکسیر را به او عرضه می کنند تا با نوشیدن آن به عمرش تداوم ببخشد، از نوشیدن آن سرباز می زند. و سرانجام دلاوری باقی مانده اکسیر را نابود می کند تا انسانها از نعمت مرگ محروم نمانند. ادامه مطلب “متافیزیک مرگ: آیا جاودانگی خواستنی است؟”

مناظره یاسر میردامادی و زهیر باقری نوع‌پرست پیرامون عقلانیت باور به خدا

مناظره یاسر میردامادی و زهیر باقری نوع‌پرست پیرامون عقلانیت باور به خدا

تماس‌های زیادی با برنامه تابو گرفتید و از ما خواستید به موضوع خدا بپردازیم. پیش‌تر در این برنامه به این پرسش مهم و تعیین‌کننده پرداخته‌ایم که «آیا خدا وجود دارد»؟ اما حق با شماست وجود داشتن یا نداشتن خدا چنان اثر رادیکالی بر هستی و زندگی ما دارد که همچنان می‌‌توان درباره آن بحث کرد و به پرسش‌های بیشتری پاسخ داد. در برنامه این هفته، میزبان دو پژوهشگر فلسفه هستیم که یکی از ادله عقلانی خداباوران دفاع می‌کند و دیگری از ادله عقلانی خداناباوران.

زُهیر باقری نوع‌پرست، دانشجوی دکتری فلسفه دانشگاه وین  و سردبیر مجله فلسفی ۴۲ است. او با تاکید بر ضرورت خردمندانه زیستن از خداناباوری دفاع می‌کند، یاسر میردامادی پژوهشگر دین و فلسفه اما از محدودیت‌های عقل می‌گوید و معتقد است می‌توان از ادله خداباوران دفاع عقلانی کرد.

ادامه مطلب “مناظره یاسر میردامادی و زهیر باقری نوع‌پرست پیرامون عقلانیت باور به خدا”

اخلاق باور کلیفورد ، یک خلاصه

اخلاق باور کلیفورد

در سال 1877 ویلیام کینگدن کلیفورد ، ریاضی‌دان و فیلسوف کمبریجی، مقاله‌ای را به نام “اخلاق باور” در نشریه‌ای به نام “نقد و بررسی معاصر” منتشر کرد که بعدها موجب بحث و تاثیر فراوانی در این زمینه گردید. کلیفورد در این مقاله نه به شرایط معرفت و چگونگی حصول آن و نه به بحث توجیه و یا شناخت، بلکه به مباحث اخلاقیِ حول و حوش باور می‌پردازد؛ یعنی بررسی می‌کند که انسان‌ها از لحاظ اخلاقی چه وظایفی در قبال باور کردن چیزی دارند و مسئولیت های آنان در این باره چیست. از این نظر بحث کلیفورد بیشتر از این که در حیطه معرفت‌شناسی بگنجد بحثی اخلاقی است که البته در معرفت شناسی و علی‌الخصوص در معرفت‌شناسی دینی به خاطر پاسخی که بعدها جیمز به آن داد حائز اهمیت فراوانی گردید. ادامه مطلب “اخلاق باور کلیفورد ، یک خلاصه”

معرفی کتاب «زیبایی‌شناسی خوردوخوراک» در گفتگوی هفته‌نامه شهر راز با کاوه بهبهانی

معرفی کتاب زیبایی‌شناسی خوردوخوراک در گفتگوی هفته‌نامه شهر راز با کاوه بهبهانی

آیا می‌توان غذا را به‌عنوان یک مفهوم فرهنگی در نظر گرفت؟ به این معنا که آیا فرهنگ خوردوخوراک، نقشی فراتر از امر تغذیه، به‌ویژه در مواجهه و ارتباط با مفاهیم فرهنگی، روابط انسانی وساختار اجتماعی دارد؟

بله تردیدی در این نیست که خورد‌و‌خوراک یک امر فرهنگی است. در واقع غذا با آشپزی وارد عرصۀ فرهنگ می‌شود. کنشِ پختن و سِرو کردن و خوردن غذا آن را لبریز از دلالت‌های فرهنگی می‌کند. خورد‌و‌خوراک نظامی از نشانه‌هاست. اینکه چه می‌خورید و چگونه می‌خورید و چگونه می‌پزید و کجا می‌خورید و چه کسی شروع به خوردن می‌کند و مواردی از این دست آینۀ فرهنگ شماست. از معماری آشپزخانه بگیرید تا جای نشستن بر سر سفره یا میز شام آکنده است از دلالت‌های فرهنگی و اجتماعی. غذا از این حیث که بازنمایندۀ منطقِ موقعیت است دست کمی از نقاشی و سینما و سایر هنرها ندارد. همین پدیدۀ بشقاب که وارد فرهنگ غذایی ما شده خبر از یک رخداد نو می‌دهد. اینکه هرکس بشقاب غذای خودش را داشته باشد خبر از این می‌دهد که هرکس یک حریم خصوصی برای خوردن پیدا کرده است و جامعه دارد فردگراتر می‌شود. قدیم، در همین کشور خودمان آدم‌ها دور پاتیلی جمع می‌شدند و با هم لقمه می‌زدند. علی پروین مربی کلاسیک پرسپولیسی‌ها یک روز در تلوزیون گِله می‌گرد که نوه‌اش از پاتیل ماستی که او توی آن قاشق زده نمی‌خورد. این یعنی نوۀ او بی‌آنکه جان لاک و جان استوارت میل را بشناسد فردگراتر شده. احتمالاً اتاق شخصی خودش را دارد و توی تخت خواب خاص خودش می‌خوابد و مواردی از این دست. اگر توی بشقاب غذا می‌خورید و روی میز، مدرن‌تر و فردگراتر از کسانی هستید که توی بشقاب غذا می‌خورند اما پای سفره. پای سفره غذا خوردن خبر از جمع‌گرایی بیشتری می‌دهد. آدم‌ها پای سفره خیلی بیشتر توی دست و پایِ هم هستند تا سر میز. خلاصه آدمی با پخت‌و‌پز و خورد‌و‌خوراک فقط ادامۀ حیات نمی‌دهد بلکه فرهنگ‌ها را مراوده می‌کند. ادامه مطلب “معرفی کتاب «زیبایی‌شناسی خوردوخوراک» در گفتگوی هفته‌نامه شهر راز با کاوه بهبهانی”

پرونده‌ی مطالعاتی هرمان هسه

پرونده‌ی مطالعاتی هرمان هسه

هرمان هسه ، زاده‌ی دوم ژوئیه‌ی 1877 و درگذشته‌ی نهم اوت 1962، یکی از پرخواننده‌ترین نویسندگان اروپایی قرن بیسنم است. وی برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات در سال 1946 است و اگرچه در آلمان متولد شد و بالید اما در سن 46 سالگی تابعیت کشور سوئیس را پذیرفت.

این پرونده شامل گزارشی کوتاه از شش کتاب، یک کتاب در باب وی و آثارش و پنج کتاب از نوشته‌های وی است و نیز شامل لینک‌های مفید در ارتباط با هر کتاب. هدف این گزارش ارائه‌ی نمایی کلی از دغدغه‌های هرمان هسه است تا در صورتی که خواننده حس مشترکی با این دغدغه‌ها دارد و صلاح دید به سراغ اصل کتاب رود. ادامه مطلب “پرونده‌ی مطالعاتی هرمان هسه”

سخنرانی محمد فاضلی پیرامون کتاب «اصلاحات برای خروج از دام اجتماعی»

معرفی کتاب «دام های اجتماعی و مسئله اعتماد» توسط دکتر محمد فاضلی

بسیار خوشبختم که در این جمع حضور دارم و این فرصت هست که در مورد کتاب «دام‌های اجتماعی و مساله‌ اعتماد» حرف بزنم. برای من این بحث بیش از آنکه معرفی کتابی باشد، ادامه‌ی پروژه‌ای فکری است. پروژه‌ی فکری‌ای که در اسفند ماه سال گذشته، با سخنرانی‌ای که دکتر محسن رنانی با عنوان «افسانه‌ی پیل و پراید» از آن یاد کرد به نوعی عمومی شد. بحث امروز البته ایجابی‌تر از آن است. ابتدا مفاهیم و تعاریفی را که در کتاب مطرح شده بیان می‌کنم و بعد از آن به پروژه‌ی فکری خودم می‌پردازم. ادامه مطلب “سخنرانی محمد فاضلی پیرامون کتاب «اصلاحات برای خروج از دام اجتماعی»”

ارزش در هنر

ارزش در هنر

در فلسفه مسألة ماهیت هنر، چیستی هنر، بسیار بیشتر از مسألة ارزش هنر، چرایی اهمیت هنر، موضوع بحث قرار گرفته است. البته این دو مسأله را نمی‌توان كاملاً از هم تفكیك كرد، زیرا در هر تبیینی از اینكه مقوَّم هنر چیست، ناگزیر دست بر روی اوصافی، كه دارای اهمیت ویژه‌اند، گذاشته می‌شود. در حقیقت در همه نظریات اصلی در باب ماهیت هنر، یك تبیین ضمنی از ارزش آن، وجود دارد، ولی از آنجا كه مسألة  ارزش هنر، نه ففط دارای اهمیت  فلسفی، كه دارای اهمیت اجتماعی نیز هست، خوب است این تبیین‌های ضمنی به صراحت بیان شوند [به عبارت دیگر به این تبیین‌های ضمنی، تصریح شود]، و بدین‌سان در معرض بررسی انتقادی قرار بگیرند. ادامه مطلب “ارزش در هنر”

رضا زمان؛ نقد مقاله «روشنفکری دینی و نقش آن در آینده سیاسی ایران» آرش نراقی‎

رضا زمان؛ نقد مقاله «روشنفکری دینی و نقش آن در آینده سیاسی ایران» آرش نراقی‎

آرش نراقی، روشنفکر و نواندیش ایرانی، اخیراً مقاله‌ای خواندنی تحت عنوان «روشنفکری دینی و نقش آن در آینده سیاسی ایران» نوشته است که در آن، ضمن بیان آرا و نظرات عبدالکریم سروش و محسن کدیور درباره سیاست و حکومت و بررسی آنها،  مدعی شده است که سروش، مخالف لیبرالیسم و لیبرال‌دموکراسی است و حکومت مطلوبِ او، لیبرال نیست. آرش نراقی در این مقاله، گفته است:”دموکراسی مورد نظر سروش گرچه سکولار است اما لیبرال نیست…سروش همواره قاطعانه از مخالفت با لیبرالیسم گفته است…او در سالهای اخیر هم همچنان به نگاه منفی خود نسبت به لیبرالیسم وفادار مانده است،‌ و معتقد است که امروزه نشانه های آشکاری از بیماری و زوال لیبرالیسم در غرب به چشم می خورد”. معرفی حکومتِ مطلوب سروش در این مقاله، جای بحث و مناقشه دارد. به گمانم، آقای نراقی در بیان رای سروش درباب حکومت، خطا کرده است و ادعای او درباره لیبرال نبودن سروش و مخالفتش با لیبرالیسم، موجه به نظر نمی‌‌رسد. آرش نراقی در این مقاله، نه به درستی رای سروش درباب لیبرالیسم و لیبرال‌دموکراسی را آورده است و نه به تغییر و تحول فکری او توجهی داشته است. ادامه مطلب “رضا زمان؛ نقد مقاله «روشنفکری دینی و نقش آن در آینده سیاسی ایران» آرش نراقی‎”