صدانت: از اواسط دهه شصت تا اواخر دهه هفتاد را که با قوت گرفتن کیهان فرهنگی آغاز شد و با تعطیلی کیان خاتمه یافت، معمولا دوران اوج و بالندگی روشن فکری دینی می دانند. تیراژ مجله کیان بالغ بر ۲۰ هزار جلد بود و تخمین ها حکایت از این داشت که هر شماره اش را حدود یکصد هزار نفر می خوانند. در کنار کیان روزنامه ها و مجلات دیگری هم چاپ می شدند و هر مقاله ای در جامعه شوری می افکند و باب بحث و گفتگوی تازه ای را می گشود. با این حال، از اوایل دهه هشتاد گویی نقش روشنفکری دینی در جامعه آرام آرام کمرنگ شد و مطالب مطروحه از سوی این طیف، دیگر چراغی بر نمی افروخت و شوری بر نمی انگیخت. از سوی دیگر به نظر می رسد روشنفکران دینی، دیگر بالندگی و فروزندگی دو دهه قبل را نداشتند؛ برخی از روشنفکری دینی عبور کردند، برخی آن را دارای ناسازگاری درونی دانستند و برخی دیگر افتان و خیزان در این عرصه باقی ماندند. ما، در گروه فرهنگی صدانت، گمان می کنیم مجموعه ای از علل و دلایل دست در دست هم داده اند تا روشنفکری دینی این گونه به محاق برود. حال با پیشنهاد برخی از بزرگواران، اقتراحیه ای تدارک دیده ایم تا از شما صاحبنظر گرامی بخواهیم در قالب یادداشتی مختصر برای ما بنویسید که روشنفکری دینی چه بود؟ چه شد؟ چرا این گونه شد؟ و چه آینده ای برای آن متصور است؟
همانطور که میدانید در سالهای اخیر دربارۀ روشنفکری دینی و مسائل پیرامونی آن کم بحث نشده است. به همین دلیل و برای پرهیز از تکرار، میکوشم در جواب سؤال شما منظری را طرح کنم که کمتر مورد توجه بوده است؛ منظری که شاید کمک کند روشنفکری دینی را از زاویۀ دیگری ببینیم.
برای فهم هر پدیدهای، از جمله روشنفکری دینی، از مدلها یا الگوهای متعددی میتوان بهره برد. پیشنهاد من این است که روشنفکری دینی را از جهت تعهدش به دین و عقلانیت ذیل کلام و با در نظر گرفتن تعهدش به روشنفکری و عقل جدید، ذیل کلام جدید بفهمیم. ادامه مطلب “روشنفکری دینی بهمثابه کلام جدید”