دموکراسی را حکومت مردم برای مردم و توسط مردم تعریف کردهاند. از محسنات دموکراسی بسیار گفتهاند. برای مثال، ادعا شده است که تا کنون در کشوری که دموکراسی و مطبوعات آزاد دارد قحطی دیده نشده است. یا اینکه دموکراسیها با هم نمی جنگند و در دموکراسیها میتوان رهبران بیکفایت را بدون خونریزی پایین کشید. با این همه، هنوز طنین استدلال افلاطون علیه دموکراسی به قوت در ادبیات فلسفه سیاسی شنیده می شود. افلاطون معتقد بود حکمرانی کردن یک مهارت است و اموری که نیازمند مهارتاند را باید به خبرگان سپرد. اما مشکل اینجاست که در دموکراسیها مردمی حکمرانی میکنند که خبره نیستند و مهارت ندارند. بنابراین، دموکراسی غیر معقول است.
در دنیای کنونی، مسئله عمیقتر هم میشود وقتی با طغیان نورچشمیها مواجه میشویم. جای خبرگان را نورچشمیها میگیرند و بسیاری از دموکراسیها را نورچشمیها هدایت میکنند. آیا چنین دموکراسیای معقول است؟ اخلاقا قابل دفاع است؟ اگر پاسخ منفی است چرا که زیرساختارهای ناعادلانه توسط این دموکراسیها بازتولید میشود آنگاه راه برون شو کجاست؟ چطور میتوان استبداد و سلطه نورچشمیها را تضعیف کرد و صدای خفته و خفه قشر مطرود جامعه را شنید و آنان را به مشارکت بیشتر دعوت کرد؟
.
.
سخنرانی حسین دباغ با عنوان دموکراسی اخلاقی
خانهی فرهنگی غدیر، دوشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۰
دانلود فایل صوتی به صورت مستقیم
شنیدن در انکر، گوگلپادکست، کستباکس، اسپاتیفای
.
.
کانال تلگرامی خبری جمعیت خیریه غدیر
کانال تلگرامی حسین دباغ
.
.
« حکمرانی کردن یک مهارت است و اموری که نیازمند مهارتاند را باید به خبرگان سپرد. » اما مسئله این است که خبرگان و کاردانان کیانند ؟ چه کس یا کسانی خبرگی شان را تشخیص می دهند ، کرد و کارشان را بررسی و ارزیابی می کنند و می توانند آنان را تعویض کنند ؟ خود این نصب و عزل کنندگان را چه کس یا کسانی نصب و ارزیابی و تعویض می کنند ؟ … در دمکراسی ها مردم حاکمند و این مردم شامل خبرگان هم هست ؛ و فراتر از آن ، داور نهایی امور از جمله قوانین اداره جامعه ، برآیند متن جامعه است . ایرادی هم اگر هست ـ که نمی تواند نباشد ، ـ مردم خود باید تشخیص دهند و تصمیم بگیرند . خرد جمعی برتر از خرد برترین فرد گروه است چون شامل آن هم هست ، در برابر آن نیست .