دموکراسی کلاسیک شکل بسیط دموکراسی بر مبنای رای اکثریت است. تجربه این نوع از دموکراسی در طول تاریخ نشان داد که برآمدن اکثریت میتواند به”خودکامگی اکثریت” و تضییع حقوق اقلیت بینجامد.
لیبرال دموکراسی تمهیدی بود که کوشید با عرضه ساز و کارهایی، نقص بزرگ دموکراسی را برطرف کند.
ارکان بنیادین لیبرال دموکراسی عبارت اند از: انسان و تشخص فردی او، آزادی، برابری، تکثرگرایی، جهانشمولی، حقوق بشر، انتخاب مفاهیم خیر و سبک زندگی از سوی افراد، بی طرفی دولت در انتخاب های افراد به مثابه حقوق شهروندی، حق دفاع از خود، پایبندی به عهد و پیمان، دخالت نکردن در امور دیگر افراد، تساهل و مدارا، حاکمیت مردم، بیطرفی دولت، شفافیت، پاسخگویی دولت، انتخابات آزاد، تفکیک قوا، استقلال قوه قضائیه.
در دوران معاصر، لیبرالیسم درونمایه و گرانیگاه دموکراسی را به عنوان کاملترین صورت ممکن، تشکیل میدهد.
بنیادگرایی و سنت گرایی دینی با لیبرال دموکراسی جمع نمیشوند، اما میتوان از منظر نوگرایی دینی، با اکثر آموزه های لیبرال دموکراسی به توافق رسید.
در مواردی، لیبرال دموکراسی با دینداری مومنانه ناسازگار می افتد. در دموکراسیهای پیشرفته شماری از دولتها، برخی آموزههای لیبرال دموکراسی پذیرفته نشده است.
ما در ایران نیازمند”اقتباس آگاهانه” از لیبرال دموکراسی (مانند هر مکتب، آموزه و سازوکاری) هستیم. این روش در روزگار ما، جهانشمول و متداول است.
محورهای سخنرانی:
دموکراسی کلاسیک چه تفاوتهایی با لیبرال دموکراسی دارد؟
مبانی و اصول لیبرالیسم کداماند؟
«خودکامگی اکثریت» چیست و کدام فیلسوفان سیاسی آنرا مطرح کردند؟
لیبرال دموکراسی با چه ساز و کارهایی «خودکامگی اکثریت» را مهار میکند؟
لیبرال دموکراسی چرا و چگونه از«اولویت حق بر خیر» دفاع میکند؟
آیا اصول لیبرال دموکراسی با زیست مؤمنانه و اخلاق سازگار است؟
کدام قرائت از دین میتواند با لیبرال دموکراسی به سازگاری برسد؟
آیا میتوان لیبرال دموکراسی را بطور کامل با دین و زیست مؤمنانه هماهنگ کرد؟
.
.
فایل صوتی این نشست
.
.
سخنرانی سید علی محمودی در نشست «انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه علامۀ طباطبایی»، همراه با پرسش و پاسخ
زمان: 13 آذر ماه 1399
.
.