اقتصاد اسلامی در گفتگوی سید محمدجواد علوی بروجردی و عبدالحسین خسروپناه

اقتصاد اسلامی در گفتگوی سید محمدجواد علوی بروجردی و عبدالحسین خسروپناه

سید محمدجواد علوی بروجردی از اساتید حوزه علمیه قم در گفتگویی مطالبی پیرامون اقتصاد اسلامی مطرح کرده بود که واکنش‌هایی در حوزه علمیه داشت که از جمله‌ی آن عبدالحسین خسروپناه از اساتید حوزه علمیه قم بود که سخنان ایشان را رد و از وی درخواست گفتگو و مناظره علمی نموده بود که در چند روز اخیر این گفتگوی علمی بین این دو استاد حوزه برگزار گردید.

.


.

مشاهده در یوتیوب

مشاهده در آپارات

شنیدن در انکر | کست‌باکس

منبع: سایت حوزه نیوز

.


.

3 نظر برای “اقتصاد اسلامی در گفتگوی سید محمدجواد علوی بروجردی و عبدالحسین خسروپناه

  1. چند نکته در نقد فرمایشات جناب خسروپناه :
    ۱-ایشان در خلال بحث کرار کلمات انگلیسی و اسم جامعه شناسان و… رو ذکر میکردند که به نظر چندان ضروری نبود و شائبه فضل فروشی به رقیب داشت
    ۲- اینکه فرمودند اقتصاد سرمایه داری و سوسیالیسم را نمیتوان از عقبه فلسفی( اومانیسم، سوبژکتیویسم، سکولاریسیم) جدا کرد، چرا ایشان در مورد علوم طبیعی این را نمی گویند؟‌ بر اهل فن پوشیده نیست که اساسا تولد علوم تجربی جدید در غرب، چه طبیعی چه انسانی، مبتنی بر اتکاء به عقل خودبنیاد بوده. مگر هایدگر نمیگوید که اساسا نگاه تکنولوژیک به هستی شرط ظهور علم جدید بود؟ علم جدید از وقتی متولد شد که بشر به توصیه بیکن توجه کرد و علم را برای قدرت و سلطه بر طبیعت خواست، نه برای مطالعه اسرار الهی.خوب پس چرا در مورد علوم طبیعی نومن ببعض را قبول کردید و حتی این حدیث را هم بعضا از طرف اقایان می شنویم که ” العلم سلطان” ؟ العلم سلطان دقیقا همان حرف بیکن است که ” علم قدرت است”. چه طور میتوانید تکنولوژی غرب را بدون نگاه تکنولوژیک به هستی و انسان را مهندس هستی دانستن بگیرید اما در اقتصاد نومن بعض و نکفر ببعض ممکن نیست؟

    1. سلام رضا جان، بسیار نکات خوبی ارائه فرمودید امادر مورد نکته دومی که فرموده بودید باید عرض کنم که مسئله برای علوم طبیعی از آن جهت متفاوت است که بخش قابل توجهی از قوانین علوم طبیعی قابل تعمیم اند و در جای جای دنیا مشابه، پس این چنین نیست که درمانِ مثلا آب مروارید چشم در جوامع شرقی و غربی، تفاوتی بکند. اما از آنجا که اقتصاد و سیاست و امثالهم ریشه در افکار بنیادینی دارد که جهان بینی مردم را تشکیل میدهد، مسئله کمی متفاوت خواهد بود. با آرزوی بهترین ها برایتان 🙂

  2. افکار دودسته اند.افکاری که با بنابراین بر روی فکر دیگر پدیدار می‌شوند و افکاری که بدون بناگذاری بر روی فکر دیگر.اقتصاد سرمایه داری و سوسیالیسم اومانیسم و…را اصل موضوعه قرار دادند و اقتصاد را بر روی آن ساختند.
    به خلاف تکنولوژی و تجربه.تجربه تلفیقی از عقل و حس است و برای پیشرفت در آن لازم نیست حتما اصول موضوعه ای برای آن قرار داد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *