معرفی کتاب جباریت توسط محسن رنانی (همراه با لینک دانلود)

معرفی کتاب جباریت توسط محسن رنانی (همراه با لینک دانلود)

محسن رنانی: در فروردین ۱۳۸۹ فایل کتاب «جباریت»‌ نوشته «مانس اشپربر» به دستم رسید. همان روزهای اول خواندمش و از بس خواندنی بود به عنوان هدیه نوروزی با ایمیل برای برخی دوستان فرستادم. شرحی نیز برای معرفی و ایجاد انگیزه برای مطالعه‌ی آن، نوشتم و به پیوست ایمیل ارسال کردم.

اینک آن شرح و فایل این کتاب:

دوستان سلام

سال نو بر شما مبارکباد. امید که سال پر برکتی در پیش روی ملت ما باشد.

این نوروز توفیق یافتم تا خواندن کتاب «نقد و تحلیل جباریت» نوشته «مانس اشپربر» را تمام کنم. این روانشناس آلمانی این کتاب را در سن ۳۲ سالگی و در دهه ۳۰ میلادی (هفتاد سال پیش) یعنی پیش از آن که هیتلر جهان را به کام جنگ جهانی دوم بکشاند، نگاشته است. او حتی در کتاب خود از روی تحلیل روانی رفتار دیکتاتورها، پیش بینی کرده است که کسی مثل هیتلر سرانجام خودکشی خواهد کرد. وقتی این کتاب منتشر شد نویسنده اش نه تنها مجبور شد برای مصون ماندن از خشم نازیها، به زندگی پنهانی روی آورد بلکه حتی کمونیست های پیرو استالین نیز خواندن این کتاب را ممنوع کردند و پیروانشان حتی از دست زدن به این کتاب هم پرهیز می کردند.

این کتاب توسط کریم قصیم به زبان فارسی ترجمه و در سال ۱۳۶۳ توسط انتشارات دماوند به چاپ رسیده است. به علت استقبال از کتاب، ظرف یک سال به چاپ سوم رسید و پس از چاپ سوم همین کتاب در سال ۱۳۶۴ بود که پس از سه سال فعالیت، انتشارات دماوند تعطیل شد.

 اشپربر در این کتاب، که متنی بسیار روان و جذاب دارد، با تحلیل روانشناختی شخصیت و رفتار جباران، نشان می دهد که جباران به خودی خود جبار نمی شوند بلکه آنها محصول رفتار توده هایی هستند که خلق و خوی جباریت بخشی از وجود آنهاست. برای آن که جباریت و دیکتاتوری برای همیشه از جامعه ای رخت بربندد باید روحیه جباریت توده ها از بین برود (یادمان نرود که ما ایرانی ها رابطه خوبی با موجودات ضعیف تر از خودمان نداریم. ببینید بچه هایمان خیلی راحت به سوی گربه ها و سگ ها سنگ می اندازند، سوارها به پیاده ها رحم نمی کنند، همه مان در موضع شغلی خودمان حکومت می کنیم. بقال حاکم است نانوا حاکم است رانند تاکسی حاکم است. مامور پلیس و قاضی و همه وهمه در موضع شغلی خود می خواهیم حکومت کنیم. وقتی در خیابان دزد را می گیریم به جای آن که تحویل پلیس اش بدهیم اول به او کتک مفصلی می زنیم، پلیسمان وقتی خطاکاری را دستگیر می کند اول او را می زند و این مثالها الی ماشاء الله وجود دارد. این ها همه نشانه های جباریت نهفته ای است که در همه ما وجود دارد).

اشپربر نشان می دهد که چگونه شخصیت روانی یک جبار به تدریج و در طول زمان تحول می یابد و او را از یک زندگی معمولی محروم می کند به گونه ای که جبار به تدریج دچار سادیسم (دیگر آزاری) و در مراحل بعدی دچار مازوخیسم (خودآزاری) می شود. در واقع از نظر اشپربر، جباران بیمارانی هستند که بیماریشان در هیاهوی توده ها، برای خودشان و برای دیگران مخفی می ماند و به همین علت فرصت درمان نیز از آنها ستانده می شود.

اشپربر با دسته بندی انواع ترس نشان می دهد که جباران دچار «ترس تهاجمی» هستند و در واقع بخش بزرگی از رفتار آنها ناشی از این نوع ترس است. اشپربر معتقد است اعتیاد به دشمن تراشی و ایده «دشمن انگاری هر کس با ما نیست» از سوی جباران محصول ترس عمیقی است که در وجود آنها نهفته است. او از قول افلاطون می نویسد «هر کس می تواند شایسته صفت شجاع باشد، الا فرد جبار». و بعد خودش به زیبایی و با تحلیل روانشناختی نشان می دهد که این سخن افلاطون چقدر دقیق است. در واقع نشان می دهد که جباریت ویژگی است که جایگزین فقدان شجاعت می شود. و این رفتار در همه سطوح قدرت (پدر، معلم، رئیس اداره، پلیس محله و ….) نمود دارد. اما وقتی احاد توده های شخصیتاً جبار در عالم واقع با یکی از جباران همراهی می کنند و او را حمایت می کنند، از او یک حاکم به تمام معنی دیکتاتور می سازند.

اشپربر نشان می دهد که چگونه ترس در طول زمان به نفرت تبدیل می شود و آنگاه توده ها برای ارضای حس نفرتشان از عده ای، جباری را یاری می کنند تا آنان را نابود کند. و بعد دوباره زمانی می رسد که توده ها به علت نفرت از همین جبار، او را به کمک جبار دیگری به چوبه دار می سپارند.

او به زیبایی نشان می دهد که چگونه جباران با ساده کرده مسائل پیچیده زندگی، راه حل های عامه پسند ـ اما غیر قابل اجرا ـ می دهند و اصلا هم نگران عدم قابلیت اجرای این ایده های خود نیستند چرا که آموخته اند وقتی راه حلشان به نتیجه نرسید به راحتی می توانند با انداختن مسئولیت این ناکامی به گردن دیگران (دشمنان فرضی)، این ناکامی را تبدیل به فرصتی کنند تا نشان دهند که دشمنانشان چقدر قدرتمند اند و نمی گذارند تا آنها به اهدافشان برسند.

اشپربر البته تحلیلش را معطوف به شخصیت سیاسی خاصی نمی کند اما برخی مثالهایش را از رفتار دیکتاتورهای زمانه اش (استالین و هیتلر) می آورد. با این حال، زیبایی این کتاب به این است که وقتی نام هیتلر  و استالین را حذف می کنیم و نام هر دیکتاتور دیگری را می گذاریم می بینیم چقدر تحلیل تازه است، گویا اشپربر آن را همین دیروز و برای تحلیل رفتار دیکتاتورهای این زمانه نوشته است.

به پیوست این ایمیل، فایل پی دی اف کتاب «نقد و تحلیل جباریت» تقدیم شما می شود. سعی کنید در باقی مانده ایام نوروز، این کتاب را بخوانید. همچنین برای دوستانتان بفرستید و آنان را به خواندن این کتاب توصیه کنید. دوستانی که وبلاگ دارند نیز آن  را روی شبکه قرار دهند و به دیگران معرفی کنند. برای اصلاح کشورمان هیچ کاری موثرتر از آگاهی بخشی نیست. دیکتاتورها بر امواج ناآگاهی سوار می شوند.

شاد و سربلند باشید

محسن رنانی

۸ فروردین ۱۳۸۹

.


.

این کتاب دو ترجمه دارد که یکی با عنوان بالا در سال ۱۳۶۳ ترجمه و منتشر شده است و دیگر در سال ۱۳۸۴ با عنوان «بررسی روانشناختی خودکامگی». هر دو ترجمه در پیوندهای زیر قابل دسترسی است:

.

نقد و تحلیل جباریت (مانس اشپربر- ترجمه کریم قصیم- ۱۳۶۳)

دانلود از سرور اول | دوم | سوم

.

بررسی روانشناختی خودکامگی (مانس اشپربر – ترجمه دکتر علی صاحبی – ۱۳۸۴)

دانلود از سرور اول | دوم | سوم

.


.

منبع: سایت رسمی دکتر محسن رنانی

.


.

10 نظر برای “معرفی کتاب جباریت توسط محسن رنانی (همراه با لینک دانلود)

  1. سلام و درود
    کتاب بسیار خوبی است و ارزش خواندن با دقت و چندبار را دارد.
    فقط یه نکته: گتابی که برای دانلود گذاشتید که بنده هم قبلا این نسخه را از اینترنت پیدا کرده و گرفتم! ناقص است و تعدادی از صفحات کتاب نیست!کتاب کامل در لینک زیر موجود است:
    http://www.pezhvakeiran.com/pfiles/naghde_jabaaryat_www_pezhvakeiran_dot_com.pdf

    با تشکر و احترام

  2. سلام. پرداختن به ریشه‌های روانشناختی استبداد قطعا مفید است، ولی نباید جای پرداختن به ریشه‌های اجتماعی آن را بگیرد. وقتی یک اقتصاددان به اینجا می‌رسد، سوالی به قوت در ذهن مطرح می‌شود: آیا چنان دچار انسداد اجتماعی شده‌ایم که هیچ تغییری در امر اجتماعی قابل تصور نیست و لذا چاره‌ای جز توسل به زمینه‌های روانشناختی باقی نمانده است؟! در هر حال باید مراقب روانشناسیگری/ psychologism بود.

  3. با سلام به هممیهنان گرامی…
    در این چندین سال اخیر و اغاز پیدایش سایت های فارسی زبان و خصوصآ سایت های خارج از کشور که بدور از سانسور و زور ٬کمک های شایانی به اگاهی های ایرانیان داخل و خارج نموده است..یک مشکل بزرگ نیز همراه داشته و دارد ٬ تا به امروز!

    و این امر مهم پاسخ به پرسش : چرا مینویسند و مینویسیم؟
    مگر غیر از این است که با استفاده از ازادی نوشتن در خارج از کشور ٬ایرانیان با تشریک مساعی و تبادل نظر ٬به اگاهی ها و دانستنی های تازه ئي دست یابند؟
    مگر غیر از این است که شخصی نظریه و مقاله ئی به سایت میفرستد تا هموطنانش مطالعه نموده و با مطالب و دانش و اطلاعات تازه تر و منطقی تر و در یک کلاام : به علم بیشتری دست یابند؟

    اما نویسنده گان مقاله ها هرگز با خواننده گانشان بحث و تبادل نظر نمی نمایند!!
    چرا؟
    یا به نظرات خود اطمینان کامل دارند..
    یا قادر به بحث با نظرات دیگری که ممکن است از سطح بالاتری از مفاله های انها ٬مواجه گردیده و قادر به بحث نباشند..بنا براین راحت تر و اسوده ترند که نوشته ها و نظرات دیگران را بدون پاسخ بگذارند.

    این روش سال های سال است که بین ایرانیان خارج از کشور مرسوم است.مشکلی که تآثیرات و نتایج نا مطلوبی در عرصه فرهنگ ٬ ادبیات و مسائل مختلف سیاسی / اجتماعی /اقتصادی و غیره گذاشته و خواهد گذاشت.
    به این ترتیب مشکل است که جماعتی / قومی / ملتی به نتایج مطلوب و راه کارهای درست و منطقی دست یابند.
    عباس مطلق

  4. بسیار متاسفم که این کتاب را (جبا ریت) خیلی دیر خواندم ومانند همیشه خودرا مدیون استاد دکتر رنانی میدانم سالها است که از طریق نوشته های ایشان خدمتشان به معنی درست کلمه ارادت پیدا کرده ام . امیدوارم ایشان فرصت بیشتر پیداکنند تا دیگران بتوانند از دانش وفهم اجتماعی ایشان بیشتر سود ببرند

  5. فرد محوری بجای حاکمیت قانون همواره مستعد حاکمیت جباریت در جوامع بوده است . و نیز عاملی برای ترشح بیش از حد هورمونهای دوپامین و سروتونین در کالبد فرد جبار .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *