مقاله «ناکامل بودن راهکار استفاده از وظایف ناکامل برای حل مشکل پرمطالبگی در اخلاق کانتی» نوشته‌ی ایمان عباس‌نژاد

ناکامل بودن راهکار استفاده از وظایف ناکامل برای حل مشکل پرمطالبگی در اخلاق کانتی

مقاله: ناکامل بودن راهکار استفاده از وظایف ناکامل برای حل مشکل پرمطالبگی در اخلاق کانتی

نویسنده: ایمان عباس‌نژاد

فصلنامۀ مطالعات اخلاقی، ش2، ص49-68

پرمطالبه بودن نظریات اخلاقی اعتراضی است که در دهه‌های اخیر و پس از مقالۀ معروف سینگر در 1972 بسیار رواج یافت. این اعتراض می‌گوید شهوداً نظریۀ اخلاقی نباید مطالبات بیش از حدی از ما داشته باشد. علی‌رغم اینکه بیشتر بحث‌ها دربارۀ پرمطالبگی در فایده‌گرایی مطرح است، در سال‌های اخیر این اعتراض ناظر به اخلاق کانتی هم مطرح شده است. عده‌ای با پیش کشیدن تقسیم وظایف کامل و ناکامل در نظریۀ اخلاقی کانت و استفاده از مفهوم «آزادی عمل» که کانت در خصوص وظایف ناکامل مطرح کرده است، کوشیده‌اند نشان دهند اخلاق کانت پرمطالبه نخواهد بود. در این نوشتار این راه‌حل را مطرح و بررسی می‌کنیم و مشخص خواهد شد این راه‌حل اولاً باعث می‌شود اخلاق کانت کم‌مطالبه و بیش از حد سهل‌گیر شود و ثانیاً مشکل پرمطالبگی را به طور کلی در اخلاق کانت حل نمی‌کند و پرمطالبه‌ترین بخش اخلاق کانت در وظایف کامل است.

پس از مقاله‌ای که سینگر در باب وظیفۀ الزامی کمک به دیگران نوشت (Singer, 1972)، توجه متفکران به مسئله‌ای جلب شد که هرچند جدید نبود، ولی پس از مقالۀ سینگر به کانون توجهات تبدیل شده بود. مسئله این بود که آیا الزام اخلاقی وظیفۀ خیر‌رسانی – که سینگر از آن دفاع می‌کند – بیش از حد پرمطالبه نیست؟ و آیا اخلاقی پرمطالبه پدید نمی‌آورد؟ اگر ما بخواهیم بر اساس مطالبات این نوع اخلاق عمل کنیم، احتمالاً باید تمام برنامه‌های شخصی خود، نفع شخصی و جانبداری نسبت به عزیزانمان را به کل کنار بگذاریم.

سینگر در مثال معروفش در همان مقاله می‌گوید: همه قبول داریم که اگر کودکی ما داخل برکه‌ای در حال غرق شدن باشد ما موظفیم او را نجات دهیم حتی اگر این کار هزینه‌هایی هم برای ما داشته باشد. برای مثال، باعث شود کت و شلوار جدیدی که خریده‌ایم پاره و از کارافتاده شود. حال که همه بر سر این مثال توافق داریم، سینگر می‌گوید: در وضعیت فعلی جهان، ما همواره در همین موقعیت قرار داریم؛ وضع قحطی در جهان، به حدی است که همواره کودکانی دارند به این دلیل می‌میرند و ما می‌توانیم با صرف نظر از تجملات زندگی این پول را به خیریه‌ها بدهیم تا کودک دیگری را از مرگ نجات دهیم. پرمطالبه بودن نظریۀ سینگر از این نقل به‌خوبی برداشت می‌شود.

با توجه به وضعیت فعلی حاکم بر بسیاری از بخش‌های جهان… ما اخلاقاً موظفیم تمام‌وقت کار کنیم تا آن دسته از رنج‌های عظیمی را که ماحصل قحطی یا بلایای دیگر هستند، التیام بخشیم. (Singer, 1972, p. 238).

عده‌ای پرمطالبه بودن اخلاق را خلاف شهودهای ما می‌دانند. اگر چنین اخلاق پرمطالبه‌ای داشته باشیم، شاید (بنا بر نظریۀ فایده‌گرایی) همین که مشغول خواندن این مقاله هستید، دارید کاری غیر اخلاقی می‌کنید؛ زیرا می‌توانستید این زمان را صرف به دست آوردن درآمدی کنید و پول آن را به بنیاد آکسفام بدهید و چند کودک را از خطر مرگ نجات دهید. مسئلۀ پرمطالبگی بیشتر ناظر به فایده‌گرایی و مخصوصاً فایده‌گرایی عمل‌محور مطرح شد؛ زیرا مصداق بارز پرمطالبگی در آنجا بود و سینگر نیز فایده‌گرایی کلاسیک به حساب می‌آید و توجهات بیشتر به پرمطالبگی در فایده‌گرایی معطوف شد. با این حال، این اشکال به سایر نظریه‌های اخلاقی از جمله اخلاق کانتی نیز وارد شده است و اعتراض، به پرمطالبه بودن نظریۀ اخلاقی، به یکی از بحث‌های رایج در فلسفه اخلاق تبدیل شده که متفکران کوشیده‌اند از جواب‌های مختلف درباره آن بحث کنند.
نکتۀ بسیار مهمی که در ابتدا باید به آن توجه داشت و برخی نویسندگان در اینجا دچار خلط شده‌اند (Braddock, 2013, p. 170) این است که اعتراض پرمطالبه بودن نظریۀ اخلاقی هیچ ارتباطی با این اصل معروف ندارد که «بایستن، مستلزم توانستن است»، یعنی با صرف استناد به این اصل کانت نمی‌توان گفت که کانت معتقد بوده است اخلاق نباید پرمطالبه باشد. اصل مذکور می‌گوید: قدرت، شرط تکلیف است و ما موظف به انجام کارهای غیر ممکن نیستیم، اما مسئلۀ پرمطالبه‌گی کاملاً متفاوت است. به نظر می‌رسد در نظریۀ اخلاقی معقولی است که «قدرت» شرط تکلیف است و برای مثال، هیچ نظریۀ معقولی از شما نمی‌خواهد با سرعت نور حرکت کنید. اما مسئلۀ پرمطالبه‌گی این است که ما قدرت انجام بعضی از کارها را داریم، ولی با این حال، به نظر می‌رسد که اخلاق نباید انجام دادن این کارها را برای ما الزامی کند و اگر چنین کند، بسیار پرمطالبه بود و شهوداً آن را مشکل یک نظریۀ اخلاقی می‌دانیم. برای مثال، اگر پسر چکم‌زن در خیابان از من بستنی می‌خواهد، من می‌توانم از خریدن بستنی برای او امتناع کنم و پول آن را به بنیاد اکسفام بدهم تا از این بگذرم که در آن‌هنگام ده‌ها کودک در کشورهای فقیر نجات داده شوند، اما اعتراض این است که اگر اخلاق چنین خواسته‌ای از من داشته باشد، با اینکه این انجام دادنی است، پرمطالبه خواهد بود و ما شهوداً آن را مشکل نظریۀ اخلاقی می‌دانیم. بنابراین، تأکید این نکته لازم بود که بحث از پرمطالبه‌گی در نظریۀ اخلاقی کانت یک مسئله با اصل مذکور اشتباه نگیریم. بنابراین، نظریۀ اخلاقی کانت به مسئلۀ پرمطالبه‌گی بی‌تفاوت است.

حال، با این تذکر، باید بپرسیم کانت چه پاسخی دارد؟ اولاً، اگر پرمطالبه بودن را شهوداً مشکلی در نظریۀ اخلاقی بدانیم، چه پاسخی دارد؟ ثانیاً، فایده‌گرایان در مواجهه با این اعتراض می‌توانند یک پاسخ بی‌دردسر و سرراست مطرح کنند: این مشکل در همۀ نظریات اخلاقی وجود دارد و از این نظر ما ضعفی نسبت به بقیۀ نظریات نداریم. در واقع، می‌توانند بگویند: «اگر تو بهتر می‌دانی، بستان بزن!» و اگر شما می‌توانید نظریۀ اخلاقی‌ای بیاورید که همۀ نقاط قوت نظریۀ ما را داشته باشد و این ضعف را نداشته باشد، ما نیز پیرو شما خواهیم شد. در واقع، فایده‌گرا اگر نتواند اشکال را از خودش دفع کند، می‌تواند با معرفی شریک جرم بگوید: وضع همۀ نظریات اخلاقی از این باب یکی است و ما دچار اشکال مضاعفی نیستیم.

.


.

دریافت فایل PDF این مقاله

.


.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *