الهیات آشوب
ملاحظاتی بر «نظریه پیامبر مقتدر» دکتر عبدالکریم سروش بخش دوم
علیاکبر احمدی افرمجانی
… گفتم که سروش در تبارشناسی نظریه «پیامبر مقتدر» آن را مسبوق و مستفید از سخنرانی 2007 خود در سمینار مولویشناسی میداند که در آن «عشقنامه مثنوی» را در مقابل «خوفنامه قرآن» گذارده بود. علاوهبر آن نشان دادم که اگر به بحث منشأ خوف و دلیل خوفناکی خدا بپردازیم، معلوم میشود که مولوی و غزالی در این خصوص رأی واحدی دارند و هر دو ریشۀ خوفناکی خدا را به بیضابطگی او در رفتار پیوند میدهند. این در حالی است که قرآن، خداوند را خالقی و فاعلی قانونمند معرفی کرده و دلیل خوفناکی او را به مراعات قانون عدالت مربوط میسازد.
این بحث میتواند مقدمهای فراهم آوَرَد تا به فهم نظریه «پیامبر مقتدر» سروش بپردازیم. درواقع روش من این است که پیامبرشناسی سروش را در ظلّ و در ذیلِ خداشناسی او قرار دهم و از چنان منظری به تحلیل و تفسیر این موضوع اقدام کنم.
به دیگر سخن این نکته مهمی است که اگر محمّد(ص) پیامبر است (که هست) و پیامی از ناحیه خدا برای انسان آورده باشد (که آورده)، در آن صورت تحلیل ما از خدایی که فرستندۀ این پیامبر و پیام است، در شناخت پیامآور او و در فهم پیامی که فرستاده شده، مدخلیّتی تام و تمام دارد.
پس پرسش این است: خدایی که مراعات هیچ ضابطه عقلی، فلسفی، منطقی، اخلاقی و حقوقی را نمیکند و موجودی خودکامه، بیمنطق، لااُبالی، شیر نر خونخواره، غیرقابلاعتماد، درندۀ هار، ظالم، بوالهوس و گزافکار است، (یعنی همان خدای غزالی و مولوی که مولوی کاشف حُسن چنین موجودی است)، آری چنین موجودی به فرستادهاش برای بشر چه پیغامی میتواند داده باشد؟ و در پیش گرفتن چه نوع رفتاری را با مردمان به او توصیه کرده است؟ اجازه بدهید پاسخ را در سخنرانی دی ماه سروش جستجو کنیم…
.
.
الهیات آشوب؛ ملاحظاتی بر «نظریه پیامبر مقتدر» دکتر عبدالکریم سروش بخش دوم
فایل PDF کامل این مقاله
بخش اول را در اینجا بخوانید
.
.