توضیحات کاوه بهبهانی پیرامون سخنانش در این نشست : کتاب دربارۀ شر مجموعۀ برگزیدهای است از ترجمۀ مقالاتی در فلسفه و الاهیات شر به سرپرستی نعیمه پورمحمدی (انتشارات طه). جلد اول کتاب به الاهیات سنتی و جلد دوم آن به انواع الاهیات مدرن میپردازد. در این نشست کوشیدهام از اهمیت پروردن تصاویر نو از خداوند (پروردن ذائقۀ الاهیاتی) در رویارویی با شر سخن بگویم و با طرح ایدۀ انسان چندپاره به قدر وسع، نشان دهم که اهمیت خواندن این کتاب در چیست.
.
.
دربارۀ کتاب
در این مجموعه، در جلد نخست کتاب دربارۀ شر نگاههای سنتی و در جلد دوم رویکردهای مدرن را از نظر خواهیم گذارند. در جلد نخست که به بازتاب واکنشهای سنتی به مسئله شر اختصاص دارد، در آغاز مقدمۀ سرپرست مجموعه را میخوانیم که به مرور کلی ادبیات مسئلۀ شر میپردازد. پس از آن دو روایت تحلیلی و تازه از «برهان شر» آمده است تا با اصل برهان شر از راه تقریرهای تازۀ آن آشنا شویم. سپس پای سخن «فیلسوفان کلاسیک» همچون هایدگر، مکبرَیِر، فروید و یونگ و «الاهیات ادیان» شامل «تئودیسه یهودی»، «تئودیسه مسیحی»، «تئودیسه اسلامی» و «تئودیسه هندی» مینشینیم. در آخر علل و عوامل «ناکامی تئودیسههای سنتی» را از نظر متفکران مدرن پیگیری میکنیم. میخوانیم که از نظر اندیشمندان مدرن سه نوع نقد «گفتمانی»، «اخلاقی» و «اگزیستانسی» به اندیشمندان سنتی وارد است. در جلد دوم که به بازنمایی پاسخهای جدید میپردازد، گزیدهای از کوششهای خلاقانه و تحولخواه «الاهیاتهای مدرن» در پاسخ به مسئله شر آمده است: «الاهیات خدای گشوده»، «الاهیات پویشی»، «الاهیات اعتراض»، «الاهیات شکاکانه»، «الاهیات تحلیلی»، «الاهیات روایی»، «الاهیات صلیب»، «الاهیات شبانی»، «الاهیات اگزیستانسی»، «الاهیات عملگرایانه» و «الاهیات فمینیستی». این نمونهها خواندنی و آموختنی هستند. کتاب در دو جلد با حجم 1500 صفحه از سوی انتشارات کتاب طه در تابستان 98 منتشر شده است.
دربارۀ مقالات
شصت مقالۀ این مجموعه را در یک کتاب به زبان اصلی نمیتوان یافت. مقالات از منابع گوناگون گردآوری و در کنار هم چیده شدهاند. راز گردهمآوری و چیدمان این شصت مقاله در یک مجموعه انتقادهایی است که این آثار به پاسخهای الاهیات سنتی به مسئله شر وارد دانستهاند و در پی آن از الاهیات سنتی به الاهیات مدرن گذر کردهاند.
دربارۀ مترجمان و ویراستار
نعیمه پورمحمدی، سید محمد حسین صالحی، مهدی خسروانی، محمد حقانی فضل، حمید هاشمی کهندانی، پریسا شکورزاده، کوثر طاهری، احمدرضا هاشمی، طیبه حقانی فضل، کوثر موسوی، سعیده میرصدری و فهیمه زعفرانی مترجمان این مجموعه هستند. سید محمدحسین صالحی ویراستار زبانی و ادبی کل مجموعه است.
دربارۀ سرپرست مجموعه
نعیمه پورمحمدی، استادیار فلسفه دین در دانشگاه ادیان و مذاهب در قم، آثار متعددی در باب مسئلۀ شر در شکل مقاله، سخنرانی علمی در دانشگاههای خارجی، کارگاه، تدریس و راهنمایی پایاننامه در پروندۀ علمی خود دارد. سرپرستی این مجموعه (شامل انتخاب مقالات و مترجمان، نظارت بر کار مترجمان و ویراستار، فصلبندی کتاب، نگارش چکیده برای مقالات، نگارش مقدمه کتاب و ترجمه بخش عمدهای از مقالات) بر عهدۀ او بوده است. پیشتر کتاب ایمان و اخلاق (انتشارات دانشگاه ادیان 90) و کتاب جهان معلولساز (انتشارات توانمندان، 98) به تألیف او و کتاب بازگشت به عقل (انتشارات علمی فرهنگی 90) و درباره خدا (انتشارات علمی فرهنگی 93) به ترجمه او منتشر شده است.
.
.
.
.
صوت سخنرانی کاوه بهبهانی در نشست نقد و بررسی کتاب دربارۀ شر
صوت سخنرانی نعیمه پورمحمدی در نشست نقد و بررسی کتاب دربارۀ شر
.
.
نشست نقد و بررسی کتاب دربارۀ شر در 11 آبان 98 و در کتابفروشی «شیرازه» برگزار شده است.
شیراز / ابتدای معالیآباد / جنب ایستگاه مترو / ساختمان الف / طبقه ۲
.
.
بعضن در رپرتاژ آگهی برای یک کتاب زیاده روی می کنید
بادرود
اولاً:از بیان و کلامِ شیوا و زیبای جناب دکتر کاوه بهبهانی بهره مند شدم.
ثانیاً:به سرکارخانم دکتر نعیمه پور محمدی ,تبریک عرض می کنم.
به نظرم با به دنیاآمدن فرزندِ عزیزشان , که” موجِب خیر” شد , برای بررسی” مسئله شر”..
برای خانم دکتر نعیمه پور محمدی عزیز و نازنین ,آرزوی موفقیت روز افزون دارم…
یادمه یه زمانی که داستان تولد زال پدر رستم رو می خوندم و اینکه پدرش از شرم اینکه مردم اون رو مسخره کنند پسرش رو برد تو کوه ول کرد تا بمیره من این رفتار رو ظالمانه می دونستم اما الان می بینم که حق با سام بود البته سفید بودن مو زیاد مشکلی نیست میشه باهاش کنار اومد اما عقب مانده ذهنی نه کور بودن بهتر از اینکه کم هوش باشی نابینایان توان انجام بعضی امور رو دارند اما کم هوشان نه آیا خوبه که انسانی رو به دنیا بیاریم که همیشه به دیگران وابسته باشه آیا خوبه که توسط دیگران مسخره بشه آیا خوبه که عزت نفسش لگدمال بشه شما هی بگید این کار غلطه کی گوش میده بهتر اینکه به چنین زندگی دردناکی پایان بدی
البته این نظر شخصی شماست.
به نظرم هیچ پدر و مادری حاضر نیست که درد ورنج کشیدن فرزند خودش را ببیند.یک مادر واقعی حاضر است که خودش تمام رنجهای فرزندش را به تنهایی به دوش بکشد.
اما در مورد به دنیاآوردن یک فرزند با ناتوانی جسمی وذهنی,در این مورد هم به نظرم علم ژنتیک بسیار به کمک انسانها آمده است.با پیشرفت دانش پزشکی می توان جلوی به دنیاآمدن فرزند با ناتوانی جسمی و ذهنی را گرفت.(البته تا حدی)
در مورد پایان دادن به زندگی این بچه ها ,متوجه منظور شما نشدم؟!
یعنی باید این انسانها را رها کرد تا بمیرند؟؟
آیا این روش اخلاقی است؟
ما در مورد موجودی به نام “انسان”صحبت می کنیم.
حتی در مورد حیوانات هم از نظر اخلاقی باید “حقوق حیوانات ” را رعایت کرد چه برسد به “حقوق انسانها”!!
این که این بچه ها در جامعه مورد تحقیر و تمسخر قرار می گیرند,برمی گردد به فرهنگ آن جامعه.
متاسفانه در کشورهای جهان سوم به دلیل آموزش ندیدن مردم ,با این کودکان برخورد مناسبی نمی شود.
این هم نیاز به آموزش در سطح کلی جامعه دارد.
وظیفه آن هم به عهده متولیان فرهنگ, در یک جامعه است.
پدر و مادر تا کی می تونن مراقب بچه باشند بعد مرگ پدر و مادر کی از اون مراقبت باید بکنه تو دنیایی که برادر به برادر رحم نمی کنه چه توقعی می شه از دیگران داشت یه سوالی ازت داشتم خدا وکیلی وقتی ببینی یکی از این بچه ها در اثر بیماری بمیره ته دلت نمی گی که خوب شد مرد راحت شد از این زندگی چرا اون موقع کسی به خدا اعتراض نمی کنه که چرا نمی گید ظالمه حالا فرض ما هم اینکه با خدایی طرفیم که ارحم الراحمینه و قادر مطلق در حالیکه کسی را مفتی به بهشت راه نمی ده(میگه نمازت کو؟ روزت؟کو منو عبادت کردی؟)وقتی خدا اینه چه توقعی از انسان ضعیف داری که پر از محدودیته توقعت از انسان خیلی زیاده با یک آمپول ساده میشه کار رو تموم کرد
ببینید آقای محترم
اولاً:من می پذیرم که نگهداری از این بچه های ناتوان ذهنی و جسمی بسیار مشکل است و اگر ببینم که یکی از این بچه ها با “مرگ طبیعی” از دنیا رفته است,صدرصد از ته قلبم می گویم .خوب شد که راحت شد و دیگر خودش و اطرافیانش رنج نمی کِشند.
اما دقت کنید ,با “مرگ طبیعی” و نه با “قتل نفس”!
با مرگ طبیعی معلوم است که کسی به خدا اعتراض نمی کند,,چرا که تولد و مرگ , دست ما انسانها نیست.
بله اگر “تولد و مرگ”دست ما انسانها بود,,یعنی خودمان ,خودمان را به دنیا می آوردیم و خودمان ,خودمان را می میراندیم.
آن وقت سخن شما کاملاً صحیح است.
الان شما اگر بخواهید یک حیوان را از بین ببرید,بر طبق اصل “صیانت نفس” از دست شما می گریزد.
همه موجودات زنده در این جهان براساس اصل “صیانت نفس” در هنگام خطر می خواهند خودشان را نجات دهند.
اصل صیانت نفس ,یک اصل ذاتی است.
حالا شما فرض کن ,یکی از این بچه ها را به قول شما با آمپول هوا از بین ببریم .
به نظرشما ,همان خدا که شما می گویید کسی را مُفتی به بهشت راه نمی دهد. از شما نمی پرسد که شما چه کاره بوده اید که یکی از انسانها را کشته اید؟
حالا باید با این پرسش خدا چکار کنیم ؟
اگر به خدا بگوییم که خواستیم این انسان رنج نکشد و به خاطر همین او را کشتیم .
خدا نمی گوید ,مگر شما او را به دنیا آورده اید که مسئول مرگ او هستید.
خدا نمی گوید :مسئول تولد و مرگِ انسانها “من” هستم.
و یک مسئله دیگر, اینکه فرض کن که از خود آن بچه ناتوان ذهنی و جسمی بپرسیم که دوست داری بمیری یا نه؟
اگر گفت نه, چی؟؟
شاید آن بچه دوست داشته باشد در این جهان زندگی کند.
از کجا معلوم شاید حتی از زندگی خودش هم لذت ببرد .
من و شما یک” ناظر ” بر آن بچه هستیم.
دنیا را از دریچه چشم آن بچه که نمی بینیم .
شاید واقعاً زندگی در این دنیا را خیلی دوست داشته باشد.
این ظالمانه نیست که حق حیات و زندگی را از کسی که زندگی کردن را دوست دارد بگیریم ؟
من عربیم خوب نیست آیه ای از قران هست که بطور مضمونی و غیر دقیق من بیسواد آن چه بیاد دارم این مضمون را دارد که هیچ کس دارای تکلیفی که توان انجامش را ندارد نیست. تکالیف دینی وقتی ضررداشته باشند از انسان در نگاه دینداران ساقط می شوند. پس این دلیل شما در مورد دین صادق نیست.
شما خودت می گویی خدا قادرمطلق است.آیا این خدا,خودش توان نگهداري از آن فرزندمعلول راندارد؟درغیاب و نبود پدرومادرآن بچه,خدای قادرمطلق هست.خدا خودش وسیله ساز است.
این حرف شما در مورد کشتن فرزند من را یاد عربهای قبل از اسلام انداخت.آنها هم به خاطراینکه مورد تمسخراطرافیان قرار نگیرند,نوزاد دختر خودشان را زنده به گور می کردند.
ای گرداندگان سایت صدانت شرم کنید این قدر نگید ما اهل عقلانیت و فلسفه هستم این قدر فلسفه رو بی اعتبار نکنید شما که تحمل یک کامنت انتقادی رو ندارید چه طور می گید که می خوایم فرهنگ و دین جامعه ایرانی رو نقد کنیم تو کامنت من مگر به کسی فش دادم منتشرش نمی کنید
خطاب به آتنا:اول اینه که بیشتر منظورم معلولین ذهنی بود دوم اینکه طبق گفته شما اگه آدمی که علی رغم میل باطنی نیت خیر چنین کاری انجام دهد ظالمانه است اما خدایی که بر خلاف ادعای خودش از شفای یک بیمار خوداری میکند کارش حکیمانه است علاوه بر اون باید به خدا گفت تو اگه بفکرش بودی شفاش می دادی و نمی زاشتی عذاب بکشه ماراحتش کردیم تو اگه میگی که مسئول حیات مرگ هستی پس مسئول لذت و رنج هم تو هستی کاری که این بیماری ذهنی از غذا بی نیاز بشه کاری کن که از تحقیر و تمسخر دیگران لذت ببره نه اینکه بگی تحمل کنه و صبر پیشه بگیره سوم اینکه گفتی ما مسئول زندگی و مرگ خود نیستم شاید در این موقعیت تاریخی نشه از مرگ جلوگیری کرد اما آمیزش جنسی و تولد فرزند به اختیار انسان است هر کسی که فرزندی از او متولد میشه مسئولش هست چهارم اینکه مرگ طبیعی یعنی چه اگر منظورت این هست که مجموعه عالم دارای درک و شعوری نیست و هیچ قصد و غرضی در پشت بلایای طبیعی نیست و نباید از جانب پدیده های طبیعی مانند خورشید زمین ماه انتظار رفتار اخلاقی داشت این بر خلاف تفکر خداباورانه هست آیا شما با مشاهده وجود بلایای طبیعی مانند سونامی و مرگ طبیعی میلیون ها نفر و یا حتی انقراض گونه بشر ناراحت نمی شید البته این واکنش متناسب با کسی هست که معتقد به خدا نیست و یا کسی که به خدا نامتشخص باور نه یک خدای انسانوار که مانند یک تاجر محاسبه گره و میگه بهشت رو تنها در برابر عبادت اعطا می کنم و گرنه خدای ناانسانوار چنین توقعی از انسان نداره پنجم این که اگر به همان کودک واقعیت ها رو بگی و دروغ تحویلش ندی و در باغ سبز بهش نشون ندی و بگی که در جامعه کمترین میزان عزت نفس و احترام رو خواهی داشت و همیشه به دیگران وابسته خواهی بود یقیین نمی پذیره زنده بمانه ششم اینکه اگر معتقدی که این کار گناهه و دچار عذاب الهی میشی آیا به عنوان یک مادر فداکار حاظر نیست خودت رو فدای بچه ت کنی تا اون عذاب نکشه حتی اگه به قیمت جهنمی شدنت تموم بشه
1/معلولین ذهن شامل کسانی می شوند که یک مشکل پزشکی در سیستم مغزی و عصبی آنها وجود دارد.به دنبال مشکل مغزی به مرور زمان دچار بیماریهای جسمی نیز می شوند.در نتیجه این افراد در طیف معلولین “جسمی و ذهنی” قرار می گیرند.
2/ در اینجا شما یک مقایسه بین “عقل محدود” انسان با “عقل نامحدود اللهی و قدسی” انجام داده اید.
اینکه چرا خداوند این افراد را شفا نمی دهد؟
اشخاصی که از لحاظ مغزی مشکل پیدا می کنند,از آنجائیکه سلولهای مغزی و عصبی اگر دچار مرگ و یا نقص شوند,,امکان بازسازی در آنها عملا یا غیر ممکن و یا بسیار مشکل است.
پس اینکه انسان منتظر معجزه و یا شفا باشد ,عاقلانه نیست!
3/ من نگفتم که ما مسئول زندگی خود نیستیم !!
بلکه گفتم که ما مسئول (تولد و یا مرگ)خود نیستیم.
“زندگی” فاصله بین تولد تا مرگ است.
اتفاقاً ما مسئول انتخابهای درست و یا نادرست خود در زندگی هستیم .
4/مرگ طبیعی یعنی مرگی که بر اساس طبیعت وجودی یک انسان رخ می دهد.مثلاً(بیماری,,حوادث طبیعی”نظیر زلزله,سیل,تصادفات و غیره”
مرگ طبیعی ,مرگی است که خود انسان درآن دخالت مستقیم نداشته باشد,بلکه سلسله عوامل موجبِ مرگ او شود.
اما مرگ غیر طبیعی,مرگی است که خود انسان در آن دخالت مستقیم دارد.نظیر(خودکشی و یا دیگرکُشی)که به آن “قتلِ نفس”گفته می شود.
در مورد اینکه شما فرمودید که آیا من با مشاهده بلایای طبیعی و مرگ انسانها ناراحت می شوم یا خیر؟!
صد در صد .
اگر ناراحت نشوم ,انسان نیستم !!
حتی حیوانات هم از مرگ هم نوع خود ناراحت می شوند چه برسد به انسان !!
5-شما از کجا تشخیص می دهید که واقعیت ها را به آن کودک ناتوان ذهنی می گویید؟
مگر شما از دریچه چشم او به جهان می نگرید؟
آن افراد به دلیل معلولیت ذهنی ,جهان را کودکانه می بینند.در نتیجه برعکس من وشما که دائماً “سود و زیان” خود را تاجرانه در نظر می گیریم ,آنها کودکانه زندگی می کنند و چه بسا از من وشما بیشتر از زندگی خود لذت می برند.
آن افراد مانند ما انسانها”نقاب بر چهره”ندارند,,بلکه خودِ خودشان هستند.
این ما هستیم که دوست داریم در نظر دیگران “موجه” جلوه کنیم.
6/من در اینجا مادر فداکار را به دو بخش تقسیم می کنم.
مادر فداکار “عاقل و دانا”
مادر فداکار “جاهل و نادان”
یک مادر فداکار” عاقل و دانا” ,عشق و عقل را به موازات هم بکار می برد.او به فرزندش عاقلانه “عشق”می ورزد.
مادر فداکار” عاقل و دانا” ,,نه خودش را “قربانی” فرزندش می کند ونه فرزندش را “قربانی” خودش.
اما مادر “جاهل و نادان” ,,هم خودش را “قربانی” فرزندش می کند و هم فرزندش را” قربانی “خودش .
با نگاه طبیعت انگار سخن شما ممکن بود درست باشد اما خدا که طبیعت انگار نیست. در نگاه طبیعت انگار است که رنج و عذاب demerit و یا plight تعریف می شود. در نگاه خدا باور حیات پیش از after-life مرحله سختی است. پس این موضع شما را ساقط می کند.
پرسشم از تو صریح و روشن هست آیا حاضری به خاطر فرزندت بری جهنم یا نه اول به این سوالم جواب بده بعدا
جنابعالی, آدابِ گفت و گو را رعایت نمی کنید.
من از ادامه گفت و گو با شما معذورم .
موفق باشید.
شما هم آداب استدلال را بلد نیستی و همش از روی عاطفه نظر میدی
لطفا با این لحن بحثی را ادامه ندهید
“ادب مرد به زِ دولت اوست”
من که توهینی نکردم شما وقتی جواب برای ادعات نداری توهمت نزن