متأسفانه در کشور ما قدر ترجمه و مترجم به خوبی دانسته نشده است. برخی مترجم را صرفاً ناقل تفکر میدانند و نه متفکر. این در حالی است که ترجمه بدون داشتن تخصص در زمینۀ موضوع ناممکن است و چنین تخصصی نیازمند سالها پژوهش است. در کشورهای غربی ترجمۀ بسیاری از متون فلسفی را فیلسوفان برجسته انجام دادهاند. از سوی دیگر، کسانی که دستی در ترجمه دارند به دشواری آن واقف هستند. در ترجمه از هیچ جملهای نمیتوان صرفنظر کرد و گاهی ترجمۀ یک جملۀ مبهم به اندازۀ ترجمۀ چند صفحه وقت میگیرد و نیازمند مراجعه به منابع گوناگون و مطالعۀ دهها صفحه مطلب است. این دو عامل باعث شده است که برخی بهجای ترجمۀ دقیق متن، مطلب کلی را بفهمند و آن را اقتباس کنند و سپس کنار هم قرار داده دست به تألیف بزنند. این اقتباسها و تألیفها از یک سو به مراتب آسانتر از ترجمه است و از سوی دیگر اعتبار بسیار بیشتری برای صاحب اثر به همراه دارد و او را در مقام متفکر مینشاند. البته برخی از مؤلفان حتی زحمت اقتباس از متون خارجی را نیز به خود نمیدهند و مطالبی را از ترجمههای فارسی گردآوری و تألیف میکنند. درواقع آنان صرفاً از حاصل کار مترجمان استفاده میکنند و اگر مترجمان نبودند آنان نیز مؤلف نبودند. بدینترتیب ترجمه کاری پرزحمت و کماجر است و اقتباس و تألیف به شیوۀ مذکور کاری کمزحمت و پراجر. اگر کسی صد کتاب را به خوبی ترجمه کند درنهایت میگویند او مترجم خوبی است و افکار متفکران را به درستی به فارسی برگردانده است، اما اگر چند کتاب را تألیف کند نویسنده و متفکر و صاحب کتاب میشود و البته کلی هم امتیاز پژوهشی میگیرد و در نظام دانشگاهی، که به تألیف اهمیت بسیار بیشتری نسبت به ترجمه میدهد، ارتقا پیدا میکند.
.
.
فایل PDF نقد ترجمه (بخش اول) دریافت از سرور اول | سرور دوم
فایل PDF نقد ترجمه (بخش دوم) دریافت از سرور اول | سرور دوم
.
.
نقدی بر ترجمۀ ارسطو اثر ورنر یگر
هدایت علویتبار
.
.
کتابشناسی:
نام کتاب: ارسطو، مبانی تاریخ تحول اندیشه وی
نویسنده: ورنر یگر
مترجم: حسین کلباسی اشتری
ناشر: امیرکبیر
سال انتشار: 1390
.
.
با سلام
این نقد یکی از بهترین نقدهایی بود تا کنون خوانده ام. حقیقتاً مترجم باید مدیوناین نقد باشد. هیچ بغض و کینه ای در آن نیست. و جداًزمان زیادی صرف آن کرده است.
دستمریزاد بر نویسندۀ محترم آن.
به نظر من خواننده اگر نمی تواند کل متن را بخواند حداقل مقدمۀ آن را بخواند.
قطعاتی از مقدمۀ ناقد محترم:
چرا عده ای دست به ترجمه می زنند؟ یک پاسخ این است: گروهی از مترجمان دانشجویانی هستند که پس از فراغت از تحصیل نمی توانند شغل مناسبی پیدا کنند و فقط از سر بیکاری و ناچاری به ترجمه روی آورده اند. در نتیجه امروزه با انبوهی از مترجمان جوان و بی نام و نشانی مواجهیم که از یک سو جویای نام هستند و از سوی دیگر جویای نان.
متأسفانه سودجویی یا بی مسئولیتی برخی از ناشران میدان را برای فعالیت عده ای [شبه مترجم] فراهم کرده است.
از آنجا که نمی توان کسی را مجبور کرد که ترجمه نکند باید در وهلۀ اول دست به دامن ناشران شد و از آنان خواست که هر ترجمه ای را منتشر نکنند. … برخی از ناشران برای اینکه هزینۀ نشر را کاهش دهند این مرحله را حذف کرده اند و بر محتوای آثاری که منتشر می کنند نظارت کافی ندارند.
متأسفانه مانع بزرگ در کشور ما فرهنگ نقد است. جامعۀ علمی سعۀ صدر لازم را برای تحمل نقد ندارد و آن را نوعی عیب جویی می داند. و ناقد را به غرض ورزی متهم می کند. به همین دلیل نقدنویسی در ایران نوعی دشمن تراشی است.
اگر کسی نمی خواهد اثرش نقد شود نباید آن را منتشر کند.
ترجمه نکردن بهتر از بد ترجمه کردن است. ترجمۀ بد هم به نویسندۀ اثر آسیب می زند هم به خواننده.
واقعا حق با آقای علوی تبار است. ترجمه ی این کتاب سرشار از اشتباه و جمله های نامفهوم است. با چند بار خواندنش هم نمیتوان آن را فهمید.
و اما یک نقد به آقای علوی تبار: چرا شما سالهاست که یک جزوه یکسان را هم در دوره کارشناسی، هم کارشناسی ارشد، و هم دکتری تدریس میکنید؟ آیا هیچ تفاوت کیفی بین این دوره های تحصیلی نیست؟
بنده خودم با همین جزوه ی مذکور سالها پیش واحدهایی رو خدمت استاد محترمم جناب آقای دکتر علوی تبار بودم ـ به جرأت و بنابه تجربه عرض میکنم که جزوه ی مورد نظر فراتر از کلاسهای درس است و اگر دانشجویان همون جزوه رو به دقت یادبگیرند از سطح 80 درصد مترجمین ایران بالاتر هستن ـ در ادامه قطعا دانشجو باید سطح سواد ترجمه اش رو بالا ببره و در این تردیدی نیست اما جزوه ی مورد نظر فراتر از یک کار کلاسی میتونه مورد رجوع باشه
با سلام و تشکر از خانم صحرا
اگر منظورتان جزوه زبان انگلیسی است باید بگویم که سالهاست در دوره کارشناسی درس زبان انگلیسی را تدریس نمی کنم و در دوره دکتری هم اصلا چنین درسی وجود ندارد. بنابراین جزوه مذکور فقط در دوره کارشناسی ارشد تدریس می شود
سلام ، امکان دسترسی به این جزوه وجود داره ؟
این ایمیل بنده است ، اگر امکانش باشه از محبتتان بی نهایت سپاسگزار خواهم شد
دکتر علویتبار متاسفانه زندگی سختی داشته اند و این زندگی سخت ایشان را دچار تلخکامی عمیقی کرده است. امیدوارم صلاحیتهای ایشان از سوی جامعه علمی بیش از پیش دیده شود و با کاسته شدن از آن تلخکامی رفتار انساندوستانهتری با جهان پیرامون خود پیدا کنند.
جناب کاربر
ظاهرا چون نتوانستید در مقاله دکتر علوی تبار اشکالی پیدا کنید و دستتان از این جهت خالی بوده تصمیم گرفتید با ادعایی عجیب دست به ترور شخصیت ایشان بزنید. شما به جای اینکه با معیارهای علمی این نقد را داوری کنید، در مقام روان شناس به انگیزه نویسنده پرداخته و مرتکب مغالطه میان انگیزه و انگیخته شده اید. در بحث های علمی انگیره خوانی ارزشی ندارد. حضرت علی می گوید: «انظر الی ما قال و لاتنظر الی من قال» (نگاه کن به آنچه گفته شده است، نگاه نکن به کسی که گفته است.) دکتر علوی تبار با نقد خود به مترجم نشان دادند که صلاحیت ترجمه را ندارد و باید وقت و انرژی خود را خرج کار دیگری کند. این کار خدمت به مترجم و رفتاری کاملا انسان دوستانه است. مشکل شما و امثال شما این است که هر نقدی را، هر قدر هم محترمانه باشد، غیرانسان دوستانه می دانید و مانع رشد نقد در کشور هستید.
صحرا در مورد جزوه من هم با شما هم نظرم و این نقد را دارم.
دست مریزاد به دکتر علوی تبار
واقعا چقدر جای نقد کتاب و البته نقد ترجمه در کشور ما خالیه.یکبار اتفاقا سر کلاس به دکتر همین موضوع رو اشاره کردم و پاسخ همین بود ترس از دشمنی و همان قانون نانوشته من تو را نقد نمی کنم،تو هم مرا نقد نکن.
آفرین به این جرات و جسارت دکتر که اتفاقا نقد رو از همکاران دانشگاه خودشان انتخاب کردند.
من زبانم ضعیفه ولی وقتی برای درس ارسطو کتاب ورنر یگر رو می خوندیم کاملا احساس می کردم در بسیاری جاها نامفهومه.وقتی با بقیه درمیون گذاشتم اونها هم همین برداشت رو داشتند.
به هر حال ممنون از دکتر به خاطر باب نقدی که گشودند
سالها پیش وقتی این کتاب با ترجمه آقای کلباسی را خریدم، حین خواندن آنقدر ناراحت و عصبی شدم که در خلوت کلی بد گفتم به مترجم و البته چون کسی نبود مشکل اخلاقی نداشت!!!
بعد تصمیم گرفتم نقدی در موردش بنویسم، اما حجم اشکالات و پرت و پلاها اینقدر زیاد بود که گذاشتمش در بایگانی برای بعد! این هم نظر من!
این مقاله دکتر علوی تبار به اندازه یک ترم مطلب تخصصی داره، منتها ما اکثر العبر و اقل الاعتبار… بسیار استفاده کردم و دست مریزاد به استاد