گفتمانِ توسعه: نگاهِ جریانغالب، نگاهِ گاندیگرا
نوشته: سیبی کِی. جوزف
مترجم: غلامعلی کشانی، اسفند ۱۳۹۹
در دوران اخیر توسعه (شکوفایی)[1] بهعنوانِ موضوعی اصلی در گفتمانهای علوم اجتماعی خود را نشان داده است. این موضوع که از برداشتهای ترومن [رئیسجمهور آمریکا] و رُستوْ از رشد اقتصادی شروع شد، با پذیرشِ شکلهای مختلفِ فکری در دوران پسا-جنگ وارد مراحلِ متعدد شد و بهتازگی شکلهایی مثل توسعهی پایدار و رشد فراگیر را بهخود گرفته است. نظریهی اصلیِ این مقاله این است که همهی این تلاشها در اثرگذاریِ چشمگیر بر روی بحرانِ پیشاروی توسعهی جریانغالب[2] شکست خوردهاند. در این بافتار است که برداشتِ گاندی از توسعه توانسته است توجه دانشمندان و فعالان را در سراسر جهان به خود جلب کند. این مقاله تلاش کرده است نقد گاندی به توسعه بهعنوانِ بخشِ جداییناپذیرِ تمدنِ صنعتیِ مدرن را بررسی کند و همینطور وجوهِ الگوی توسعهی اقتصادیِ پیشنهادیِ او را نشان بدهد که میتواند پایدار و بادوام باشد.
تصویرِ گاندی از هندِ رویاهایش، مجمعالجزایری از جمهوریهای روستاییِ مستقلِ تمرکززداییشده، شورایی و با نیرویِ کار و مدیریتِ داوطلبانه بود که بتواند “سلطهی ازلیِ دولتِ متمرکز” بر روستاها را کنار زده و برعکس، الگویی برای شکوفایی (توسعه) در شهرها باشد.
.
.
[1] development: کلمهی توسعه ترجمهی درست این واژه نیست. “شکوفایی” میتواند مفهوم بسیار گستردهی آن را در علوم انسانی بهتر منتقل کند. (م.)
[2] Mainstream: جریاناصلی، جریانِ رایج، همجهت با موج و جریانغالب. این تعبیر اشاره به جریان رایجِ یک اندیشه در بینِ خواص و عامه دارد. (م.)
.
.
فایل PDF متن کامل این ترجمه
.
.
If Gondi was anything it was not democratic. for sure. If he was , then it was the illusioned part , submerged in his misguided English education. Something he probably did not have the insight to discover.