اعضای جوامع و فرهنگهای مختلف، برای آنچه دانش نسبت به جهان به حساب میآید معیارهای متفاوتی دارند. درحالی که در برخی جوامع برای کسب دانش نسبت به جهان از علم مدرن کمک میگیرند، در برخی دیگر از جوامع، افراد برای فهم جهان، ممکن است به آنچه در سنت شفاهی خود دارند استناد کنند، یا با آداب و رسوم مخصوصی مانند مراجعه به گوی جادو، پیشگو یا فالبین سعی در توصیف جهان خارج و آنچه در آن روی میدهد یا خواهد داد بپردازند. مثلاً فرض کنید میخواهیم بررسی کنیم افرادی که در امریکا ساکن شدند از کجا آمدهاند. درحالی که بررسیهای علمی نشان میدهد که ساکنان اولیه امریکا از آسیای شرقی به این قاره مهاجرت کردهاند، بومیهای امریکا بر این باورند که پس از اینکه ارواح فراطبیعی شرایط زیست روی کره زمین را فراهم کردهاند، ساکنان اولیه از دل زمین بیرون آمده و در آنجا مستقر شدهاند. این دو دیدگاه نمیتوانند هر دو صحیح باشند. نمیتوان گفت که ساکنان اولیه امریکا هم از دل زمین بیرون آمدهاند و هم از شرق آسیا، مگر اینکه شخصی بگوید «دل زمین» استعاره است و منظور از این استعاره همان شرق آسیاست.
در علوم انسانی امروز اما، رویکردی به وجود آمده که عنوان میکند روشهای حصول دانش متفاوتی نسبت به جهان وجود دارد که همه آنها به یک اندازه معتبر هستند و علم هم صرفاً یکی از این روشهاست. برای افرادی که این رویکرد را میپذیرند، این فکت علمی که ساکنان اولیه امریکا از آسیای شرقی آمدهاند با این باور رایج بین بومیان امریکا که ساکنان اولیه از دل زمین بیرون آمدهاند ارزشی برابر دارد و هر یک از این دو صرفاً نگرشی به رویدادهای جهان خارج هستند و هرگونه تلاش برای نشان دادن برتری یکی از این دیدگاهها به عنوان تلاشی در راستای ادامه فرهنگ امپریالیستی غربی در نظر گرفته میشود. در برخی از کشورهای غیرغربی این ایده سوءاستفاده شده و به عنوان ابزاری برای جلوگیری از علمورزی استفاده شده است. درحالی که بررسی وجود روشهای برتر برای کسب معرفت نسبت به جهان یک مسئله معرفتشناختی است، ابعاد سیاسی این ماجرا به شکلگیری دو طیف نامطلوب منجر شده است. از یک سو پستمدرنها در جوامع غربی و از سوی دیگر محافظه کاران در جوامع غیرغربی به دلیل دغدغههای سیاسی با ایده وجود روشهای برتر در کسب دانش نسبت به جهان خارج مخالفت میکنند. ابتدا باید به لحاظ معرفتشناختی این پرسش را بررسی کرد، در صورتی که قابل دفاع باشد، میتوان برای جلوگیری از بروز عواقب نامطلوب سیاسی آن نیز چارهای اندیشید، ولی بروز احتمالی عواقب نامطلوب سیاسی نمیتواند دلیلی برای پاک کردن صورت مسئله باشد. جان سرل از جمله فیلسوفان منتقد پستمدرنیسم است. در ادامه نقد او به نگرش نسبیگرایانه درباره روشهای کسب دانش نسبت به جهان خارج میآید.
.
.
دریافت pdf مقاله ابطال نسبیگرایی
.
.
ابطال نسبیگرایی؛ چرا نسبیگرایی درباره درستی نارساست؟
نویسنده: جان سرل
مترجم: زهیر باقری نوعپرست
برگرفته از: دو ماهنامه چشمانداز ایران، شماره ۹۸، تیر و مرداد ۹۵
.
.