معرفی کتاب کار روشنفکری ، اثر بابک احمدی

معرفی کتاب کار روشنفکری ، اثر بابک احمدی

روشنفکر کیست؟ چه ویژگی‌هایی دارد؟ برای آن که فعالیتی در عرصه اجتماع فعالیت روشنفکری لقب گیرد باید واجد چه خصوصیاتی باشد؟ آیا مجازیم هر گونه فعالیت فکری وقلمی را از سیاست گرفته تا ادبیات و سینما فعالیتی روشنفکرانه بنامیم؟ نقشی که روشنفکران در جامعه بر دوش دارند چیست و میزان تاثیرگذاری روشنفکران دقیقا چه حوزه‌هایی را دربر می‌گیرد؟ این پرسش‌ها وبسیاری دیگر از این دست تنها بخشی از ابهاماتی است که در اطراف مقوله روشنفکری وجود دارند وتعریف روشنی از مقوله روشنفکر و کار روشنفکری را به امری دشوار بدل ساخته‌اند. در کشورما برداشتی به غایت کلیشه ای از روشنفکر وجود دارد که مبالغه آمیز نخواهد بود اگر بگوییم آن را تا تیپ‌های مبتذل سریال‌های تلویزیونی پایین کشیده است!این که روشنفکر را فردی گوشه‌گیر، مجهز به پیپ و دستمال گردن نشان می‌دهند که اغلب حرف‌های گنده و سخت فهم می‌زند وبا هر حرفی که از دهانش بیرون می‌زند قصدش نه ارتباط گیری با اطرافیان که فخر‌فروشی به سواد و معلوماتش است و… جملگی نشانگر جا افتادن برداشت کلیشه ای از روشنفکر در کشور ماست! که بیشتر یادآور شخصیت‌های گند دماغ‌، بی‌حوصله و منزوی برنامه‌های تلویزیونی است تا تعریفی دقیق از مقوله روشنفکر به مثابه گروه اجتماعی خاص با کارکرد‌ها و ویژگی‌های خاصی که متون جامعه شناسی برای «روشنفکر» برشمرده اند.

.

از شخصیت کلیشه‌ای روشنفکر در برنامه‌های تلویزیونی که بگذریم، به نظر می‌رسد برای بازشناختن کار روشنفکری از هرگونه فعالیت اجتماعی و فکری می‌باید معیارهای ویژه‌ای در کار باشد چه اگر جز این باشد ناگزیریم هر فردی را که کار فکری وفرهنگی او در عرصه اجتماع نمودی پیدا می‌کند روشنفکر خطاب کنیم!این دسته‌بندی شامل مقاله نویسان مطبوعاتی تا آن‌ها که درگیر مطالعات آکادمیک هستند، از بازیگران سرشناس سینما گرفته تا ادیبان ونویسندگان رمان و شاعران و… می‌شود که از فرط گستردگی کار یا فعالیت خاصی را به عنوان روشنفکری به کسی که جویای شناختن مقوله روشنفکری است معرفی نمی‌کند.شاید بتوان همه فعالیت‌های فکری را که به گونه‌ای با هدف خیر عمومی‌پیش کشیده می‌شوند را فعالیتی روشنفکرانه دانست اما هنوز هم راه درازی تا تعریف روشنفکر و کار روشنفکری در پیش است وناچار باید پذیرفت که هر کار روشنفکرانه‌ای لزوما از «روشن فکر» سر نمی‌زند.از این رو چاره ای نداریم جر اینکه با تعریف «روشن فکری» کند و کاو در مفهوم روشن فکری را آغاز کنیم.

در لغتنامه‌ها روشنفکر با خصوصیاتی همچون: دارای خرد نقاد و دغدغه‌های سیاسی واجتماعی ونگاه تیزبین به جهان پیرامون تعریف می‌شود که تاریخ آن را به سقراط واندیشمندان یونان باستان پیش برده اند.با این تعریف سقراط با آن شعار معروفش یعنی« خود را بشناس» جزو اولین روشنفکرانی است که در تاریخ اندیشه ظهور کرده اند.به طور مشخص اما نخستین بار «پیوتر بوبون» بود که در سال 1860 از واژه روشنفکر استفاده کرد. واژه ای که تا آن زمان غریب می‌نمود و کسی به صرافت استفاده از آن نیفتاده بود.این واژه ابتدا برای دانشجویان ومحافل دانشجویی و ادبی به کار برده می‌شد اما پس از مدتی به محافلی اطلاق می‌شد که در آن‌ها دانشجویان ونوجویان مخالف وضع موجود شرکت می‌جستند ونوک پیکان انتقادهای شان سیاست‌های روسیه در زمان تزار را هدف گرفته بود.

بعدها در رمان معروف «پدران وپسران» ایوان تورگینف روشنفکری با بیان ادبی همراه شد وچالش میان خواسته‌های جدید پسران با سنت پرستی نسلهای پیش از خود در قالب گفت وگوهای روشنفکری به نمایش درآمد.اما با ماجرای مشهور دریفوس در قرن نوزدهم ومقاله جنجال برانگیز امیل زولا نویسنده شهیر فرانسوی بود که روشن فکری به صورت آشکارا از قالب محافل ادبی‌،هنری ودانشجویی بیرون زد وبه مسوولیت‌های اجتماعی وسیاسی سنجاق شد. دریفوس افسر یهودی ارتش فرانسه بود که به جرم فروختن اسرار ارتش به آلمانی‌ها به حبس در جزایر شیطان که یکی از مخوف ترین مکان‌های نگهداری مجرمین به شمار می‌رفت، محکوم شد. پس از شش سال به سر بردن دریفوس در شرایط وحشتناک انسانی مدرکی دال بر گناهکاری دریفوس به دست نیامد اما سران ارتش فرانسه از ترس شکسته شدن ابهت ارتش وکم رمق شدن روحیه سربازان حاضر به پس گرفتن اتهامات و تبرئه کردن دریفوس نمی‌شدند که همین امر در نهایت سبب شد زولا در نامه‌ای که بعدها به نام «من متهم می‌کنم» بر سر زبان‌ها افتاد از دریفوس حمایت کند. به یک روایت ماجرای دریفوس و نامه‌نگاری زولا با رییس‌جمهور وقت را آغاز جریان جدیدی در سیر مفهوم روشن فکری دانسته اند وآن را سرآغاز وارد شدن مفهوم مسوولیت اجتماعی وسیاسی ودوری جستن از تعریف‌های ادبی از مقوله روشن فکری معرفی کرده اند.از آن زمان تاکنون مفهوم روشن فکری و رای زنی وگفت وشنود در باب معانی وکارکردهای آن از موضوعات مورد علاقه اندیشه ورزان بوده است وافراد زیادی در اطراف آن قلم زده‌اند.

از ژان پل سارتر معروف و آنتونیوگرامشی اندیشمند ایتالیایی گرفته تا اندیشمندان مکتب فرانکفورت و میشل فوکو، هریک بسته به نظرگاه ویژه ای که از آن برخوردار بوده‌اند به گوشه‌ای از مقوله روشنفکری پرداخته‌اند و از این رو بحث در این زمینه را غنای کم مانندی بخشیده‌اند.

سارتر از روشن فکر به مثابه «وجدانی شوربخت» یاد می‌کند که در کارهایی که به او مربوط نیست دخالت می‌کند. گرامشی نیز با پیش کشیدن دو دسته از روشنفکران ارگانیک و خودمختار بحث تازه‌ای در زمینه مقوله روشنفکری به راه می‌اندازد. به فهرست نویسندگان وفیلسوفانی که در این زمینه اظهار نظر کرده‌اند می‌توان نام‌های بزرگی همچون آلبر کامو وریمون آرون را نیز افزود. که این همه به نیکی نشان می‌دهد بحث روشنفکری و مسیری که این مفهوم در تاریخ اندیشه طی کرده است تا چه پایه از تنوع و اهمیت برخوردار است.

بحث در زمینه چیستی روشنفکر و کار روشنفکری در کشور ما سابقه چندانی ندارد چراکه خود مقوله روشنفکری و ظهور روشنفکران در کشور ما در مقام مقایسه با کشورهای غربی عمردرازی ندارد! می‌توان ظهور روشنفکران در سپهر اندیشه ایرانی را با انقلاب مشروطه همزمان دانست. چراکه برای نخستین بار واژه روشنفکر در زبان کوشندگان انقلاب مشروطه که «منورالفکر» نامیده می‌شد، وارد ادبیات سیاسی ایران شد. اما در همان زمان هم امثال طالبوف وملکم خان وسایر رهبران فکری مشروطه‌خواهی چندان در بند تدقیق این واژه نبودند وتعاریف این واژه همچنان با اما واگرهای فراوانی همراه بود.نسل نویسندگان پس از مشروطه نیز به این نیاز که باید تعریف روشنی از روشنفکر به دست دهند، اعتنای چندانی نکردند.به عنوان نمونه کتاب معروف جلال آل احمد یعنی در خدمت وخیانت روشنفکران با وجود اینکه واژه روشنفکری را آشکارا به کار برده بود اما با خواندن آن چیزی از مفهوم روشن فکری دستگیر مخاطب کتاب نمی‌شود.

پس از انقلاب اسلامی مجالی فراهم شد که برخی از پژوهشگران درباره این مفهوم آثاری ارائه دهند و تقسیم‌بندی‌هایی از این مقوله به دست دهد اما با این همه هنوز هم با تعریفی مشخص از مقوله روشن فکر فاصله زیادی داشتند.توضیح آنکه: این صفت چنان به افراد مختلف با کاراکترها وکارنامه‌های گوناگون فکری اطلاق می‌شد که در لابه لای آن‌ها دریافتن تعریفی دقیق از روشن فکری کار بسیار دشواری می‌نمود.

کتاب کار روشنفکری بابک احمدی نویسنده همروزگارما رساله کوتاهی است که با دغدغه تعریف کار روشن فکری نگاشته شده است.احمدی در این کتاب با بی‌اعتبار دانستن تعاریف سنگی و ذات‌گرایانه از روشن فکر و لزوم گریختن از آن‌ها، برای گم نشدن در هزازتوی تعاریف رنگارنگ «روشن فکر» از کار روشن فکری یاد می‌کند که هر کس در هر مقامی اگر کار فکری‌اش خصلت‌های «کار» روشن فکری را به خود بگیرد می‌تواند روشن فکر خطاب شود. صفتی که البته «کننده کار» را شامل نمی‌شود وصفتی است که بر کار ونه فاعل کار متصف می‌شود.با این تعریف می‌توان بی‌معطلی این نتیجه را گرفت که روشن فکری اشتغال دائمی فرد یا گروهی نیست وتنها در برهه‌هایی از زمان می‌توان روشن فکری را به نوع خاصی از فعالیت(کار) منسوب کرد که به هیچ وجه انجام دهنده کار را به طور مادام العمر به صفت روشن فکر مفتخر نمی‌کند! تا آنجا که ممکن است شخصی که امروز کاری روشن فکرانه انجام داده فردا در موضع‌گیری‌هایش به فردی ضد روشنفکر بدل شود! نویسنده کتاب« کار روشن فکری» سه ویژگی را برای کار روشن فکری پیش می‌کشد:نخست اینکه گفتمان خاصی را گسترش دهد دوم اینکه ارتباط آن گفتمان را با زندگی اجتماعی، صورت بندی قدرت روشن کند ودر آخر اینکه حلقه‌های ارتباطی گفتمانش را با گفتمان‌های دیگر روشن کند. این سه خصیصه در هر فعالیت فکری آن را بدل به کاری روشن فکرانه می‌کند. احمدی افزون بر این سه مولفه، روح نقادی کار روشن فکری را از یاد نمی‌برد وفعالیت فکری را که فاقد روح نقادی و به پرسش گرفتن خرد متعارف باشد را حتی در صورت داشتن سه شرط پیش گفته سزاوار کار روشن فکری نمی‌داند.

کتاب کار روشنفکری رساله مختصری است که نکته بارزش گشودن پنجره تازه‌ای در بحث پایان ناپذیر روشن فکری است و می‌تواند به بسیاری از سوالاتی که در اطراف مقوله روشن فکری پرسه می‌زنند پاسخ گوید. این کتاب در231 صفحه وبا جلد شومیز ودر قطع رقعی واز دو بخش ویک پیشگفتار پیکر گرفته واز سوی نشر معتبر «مرکز» به بازار کتاب رهسپار شده است.

.


.

کار روشنفکری ، بابک احمدی ، تهران: نشر مرکز، ۱۳۸۷

منابع متن معرفی کتاب کار روشنفکری : روزنامه مردم سالاری، مهرنامه

.


.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *