معرفی شماره ۱۶۰ نشریه «اطلاعات حکمت و معرفت»

معرفی شماره ۱۶۰ نشریه «اطلاعات حکمت و معرفت»

مقالات این مجموعه برگرفته از طرحی پژوهشی است که به مدت یک‌سال با حمایت مجمع فلاسفۀ ایران به انجام رسیده است. این گروه پژوهشی از حدود سال 1395، از قِبَل درس‌گفتارهای کربن‌شناسی دکتر انشاءالله رحمتی شکل گرفت و با حمایت مجمع فلاسفه سامان منسجم‌تری یافت. پژوهش‌ بر این موضوع همراه با درس‌گفتارهای هفتگی دکتر رحمتی دربارۀ کربن‌شناسی ادامه دارد.

ویژه نامه

▪️سخن دبیر/ پرسش از انسان معاصر: بازخوانی آراء هانری کربن، زهرا بهره‌مند
▪️سوفیای ازلی/ هانری کربن، ترجمه میترا سرحدی
▪️فردانیت در نگاه کربن/ مریم زائری
▪️آیا زایش «ایران» تنها در ساحت دولت – ملت امکان‌پذیر است؟ جستاری در تجربۀ معنوی نزد هانری کربن و بیژن الهی/ حسام الدین صفاری
▪️حضور در «عمل» ترجمه‌های شعری بیژن الهی با توجه به نظریات هانری کربن/ زهرا بهره‌مند
▪️الهیات تنزیهی به روایت کربن/ ساسان یغمائی
▪️وجوه فلسفیِ اندیشۀ کربن (کربن در قابی دیگر)/ علیرضا سمنانی
▪️تاملی در باب امکانات و موانع دستگاه فکریِ پدیدارشناسانه – هرمنوتیکیِ هانری کربن در خوانش
▪️ تأملی در باب امکانات و موانع دستگاه فکری پدیدار شناسانه-هرمنوتیکی هانری کربن در خوانش‌نگارگری ایرانی/ منیره پنج تنی

کتاب

▪️کتاب‌شناسی هانری کربن به زبان فارسی/ منیره پنج‌تنی

تازه‌های نشر/ ساسان یغمائی

.


.

سخن دبیر/ پرسش از انسان معاصر: بازخوانی آراء هانری کربن

زهرا بهره‌مند

«با نویسنده مراقبه کنید نه اینکه کار او را تکرار کنید. به خود راه یابید، بدون اینکه در صورت لزوم از تنها رفتن ترسی به دل راه دهید. اینجا دیگر پرسش از بحث و جدل جایی ندارد و دانش دیگر از باب فضیلت نیست‌ ــ‌این مراقبه با سرنوشتِ مطلقاً شخصیِ سالک آمیخته است.»

این سخن کربن دربارۀ مواجهۀ فیلسوف دینی یا عالم قدسی با متنی مثل پاسخ به ایوب یونگ است که کربن می‌کوشد بدون محدودیت‌های برآمده از تقسیم‌بندی‌های رایج، مواجهه از نوعی دیگر را به ما معرفی کند: نوعی مواجهۀ شخصی، نوعی مراقبه، که با راز حکمت همنشین می‌شود. از نظر کربن، یونگ این گونه داستان ایوب را بازخوانی می‌کند. او شخص متفردی است که تنها متکی به قوای نفس خود است و سخن‌گوی هیچ باور دینی، هیچ عقیدۀ جزمی، یا هیچ نهادی نیست. او فقط باز نمایندۀ خودش است و چنین توصیفی دربارۀ شخصی، تخریب اعتبار او نیست، بلکه نمایندۀ عظمت و نفوذ و اصالت اوست. کربن می‌گوید:

«امروزه چه تعداد از انسان‌ها می‌توانند به واقع ادعا کنند که «بازنماینده»ی خودشان هستند، در حالی که بازنمایندۀ چیزی به جز هنجارهای جمعی، عقاید رسمی، و اعتقادات از پیش آماده نیستند؟ تنها به دلیل وجود ما در محضر این انسان است که من می‌خواهم همۀ متفردان را، اگر متفرد حقیقی هستند، به تأمل دربارۀ این کتاب [پاسخ به ایوب] و گوش سپردن به این پیام دعوت کنم. تمامیت اصیل به جز از خلوت‌ها و در انفراد حاصل نمی‌شود. این قسم الهیات نه در دستینه‌ها یا نقدهای تاریخی متون، بلکه در شب ظلمانی و تعب روحانی، در یک نزاع مقدس باطنیِ بدون مصالحه، بدون جبن، و بدون عقب‌نشینی درک می‌شود. این همخوان با همان آرمان دین فردی است که شلایرماخرِ الهی‌دان با چنین شوری اهتمام به وصف آن کرد. این که روزی او باز تبدیل به فردی معاصر با ما شود محال نیست. تنها شخصی می‌تواند خود را در قلب هر شکل دینی مفروض مستقر کند که شهود مرکزی شخصی‌اش مجال ارتباط با کل بنای دینی او را داشته باشد. تنها چنین شخصی به واقع «کلیدهای شهر را در عالم دینی» در دست دارد.»

مجموعه‌ای که در دست دارید با ترجمۀ همین مقالۀ کربن، سوفیای ازلی، که بازخوانی او از پاسخ به ایوب یونگ است شروع می‌شود و در ادامه حاوی پژوهش‌هایی است که حول مضامین تفرد، مواجهۀ شخصی، الهیات سلبی، حضور، و همین زایش باطنی نگاشته شده‌اند. پژوهشگرانی که خواستند فرد باشند، فرد در مقابل دین جمعی و هنجارهایی که اغلب به انکار و سرکوب همین حضور و زایش باطنی می‌انجامد. پژوهشگرانی که خوانشی تازه از آثار کربن دارند، خوانشی برآمده از خواندن و بازخواندن و تأمل و بازخواندن دوباره و چندین باره. خوانشی محصول دور هرمنوتیکی که در ذهن و روان و نفس گشت می‌زند و دوباره به متن می‌آید و دوباره به ذهن و روان و نفس، و هر بار تحول می‌یابد، و البته متن کیهانی و دنیای روزمره هم در این دور حضور دارند. اما تحول نهایی و باطنی البته به گفتۀ خود کربن در تخاطب و زمان ویژۀ نفس رخ می‌دهد: زمان حضور. این حضور را پژوهشگران این مجموعه هر کدام به نحوی از انحاء در پروژۀ کربن یافته‌اند، هر کدام بسته به میزان خوانش و تأویل و همان مراقبه یا سلوک با متن‌های کربن. این نوع خوانش و حضور در خوانش همانطور که کربن خود به ما می‌آموزد از جنس مواجهۀ سهروری با قرآن است: «قرآن را باید با وجد و طرب و با فکر لطیف بخوانی. قرآن را چنان بخوان که گویی تنها در شأن تو نازل شده است» (کربن، 1391، ج 2: 11)؛ به نقل از سهروردی در کلمـ التصوف). در حقیقت کربن با امعان نظر به همین بیان سهروردی و البته دیگر متألهان از جمله لوتر بر طبق قاعدۀ امر مفعولی او (رک کربن، 1383: 25) و نیز یوهان آلبرخت بنگل (1687 ـ 1752) که می‌گوید: «همۀ خویش را وقف متن کن تا همه چیز متن وقف تو شود» (کربن، 1391، ج1: 552)، روش ویژه‌ای برای خواندن متن، به‌ویژه متون مقدس، به ما معرفی می‌کند که برآمده از مواجهۀ شخصی خواننده با متن و زایش متن از این مواجهه است، زیرا اساساً از نظر کربن «نوع و نحوۀ فهم مشروط به نوع و نحوۀ وجود کسی است که می‌فهمد» (همان: 248). بدین ترتیب فهم شخص و شناخت او بر روی وجود قرار نمی‌گیرد، بلکه این وجود است که باز می‌شود و خود را می‌شناسد. (رک همان: 550)

بدین گونه، متن حکیمانه و حکمت آن در وجود شخص یادآوری می‌شود و شخص با این یادآوری که در وجود خودش ریشه می‌کند، سالک می‌شود، سالک من گمشده‌اش، من آسمانی‌اش: خدایی که می‌خواندش. زیرا صدای خداوند، صدای کتاب مقدس، باید ابتدا از وجود شخص شنیده شود تا شخص این صدا را بتواند در عالم ببیند و به مکاشفه بنشیند: «کلام، کلمۀ الهی، ورد [یا افسون] پرطنینی است که وجود را سبب می‌شود و پیوسته سرشت یا سرّ هر موجود است. این سرشت که در این وجود مستقر شده است، در عین حال نه بر بصر ظاهر بلکه بر یک بصر دیگر، بصیرت باطن که ادراک‌کنندۀ مکان‌های دیگر است، عیان می‌گردد» (همان: 255). این بصر یا «دیدۀ اندرونی» (سهروردی در روزی با جماعت صوفیان) یا «چشم جان» (فیلون) همان معبدی است که باید در خود بنا کنیم، معبدی که تصویری از آن در تمامی معابد در عالم خارج بنا شده که هر یک رمزی از مثال معبد (Imago Templi) است، اورشلیم یا بیت المقدس آسمانی، ملکوت، که با یادآوری و طنین افکندن صدای خداوند در جان، در جان باز می‌شود، معبد، اورشلیم یا خانقاه جان/ دل که با عمیق‌تر شدن و پرورده‌تر شدن بدل به عالم می‌شود: عالمی مثالی که منعکس‌کنندۀ ملکوت آسمان‌هاست. جان آینه می‌شود و بخاطر همین است که می‌بیند.

در همین لحظه و زمان تجلی، و زمان مستی نفس است که قوه‌ای در نفس فعال می‌شود، قوه‌ای حاصل از تمامیت نفس که نور چشم جان او می‌شود و البته حاصل اشراقی است از جانب همان معبد آسمانی تا عکس خود را در جان سالک به نمایش بگذارد، عکس مثال معبد را، تا در این معبد، در این مکان باز گسترده به آسمان جان، مکاشفه رخ دهد: «[آن] فکر حکیم که خدا را می‌بیند و به خدا عشق می‌ورزد. دیدار از صدا پیش می‌افتد، یعنی گوش‌ها چشم می‌شوند … زیرا اگر صدای انسان‌ها از طریق شنیدن دریافت می‌شود، صدای خدا از طریق دیدن، بسان نور، دریافت می‌گردد. در مورد مکاشفۀ فعالانه همین را می‌توان گفت. وقتی انسان اینگونه باشد، انسان حقیقتاً معبد است» (کربن، 1389: 439). و از همین روست که کربن در همین موضع پدیدارشناسی خاص خود را بنا می‌نهد که مبتنی بر همین دیدن یا بصیرت باطنی است، و بخاطر همین کشف المحجوب است، چون واقعه‌ای روحانی‌ـ‌نفسانی است که به شهود امور ازلی می‌پردازد که در آینۀ جانش منعکس شده و البته لحظه به لحظه مکشوف و محجوب می‌شود.

پس در اینجا قرار نیست شخص از طریق الهیات ایجابی مبتنی بر مراتب وجود بیرون از خود که هیچ ارتباطی با او نمی‌یابند و با ایجاد «دین ترس»، چون حاکمی که فره ایزدی دارد، مسحور و منکوب خشم و سلطۀ او شود، بسان همان خشم عظیمی که یهوه نثار ایوب می‌کند، بلکه اینجا شخص مراتب وجود را در خودش می‌یابد. در دهلیزهای تودرتوی روان و جوانب بی حد و حصر مسائل شخصی‌اش، و ارتباطش با خودش و با روح عالم و با همین رنجی که در حوادث زندگی خود با آن مواجه است. چگونه می‌توان در برابر خشم و ظلمی که بر ایوب روا می‌شود پاسخی یافت؟ انسان معاصر در این مواجهه چگونه می‌تواند پاسخی برای ایمان خودش بیابد؟ ایمانی که در مواقع بحرانی سهمناک بسیار متزلزل می‌شود و خویش را در برابر باریکه‌ای از وجود می‌یابد که در حال تبخیر شدن است (نقل هایدگر از نیچه، رک هایدگر، 1396: 94 و 358) و کتاب الهی و کتاب جهان دیگر صدایی برای شنیدن یا دیدن ندارد؟ انسان همواره در خود در پی دادخواهی در برابر این خشم و بی‌رحمی موجود در تقدیر خود است و این دادخواهی به واسطۀ همان ایمان، حکمت یا سوفیایی را از خود متولد می‌کند؛ رحمت و عشق خداوند که عدالت را در خود ما برقرار می‌کند (ارجاع کربن به لوتر در کربن، 1383: 25) و متعادل‌کنندۀ نیروهای متضاد وجود و تقدیر هر یک از ماست. سوفیا نیروی تأنیث خلاق الهی است که زایندۀ من ملکوتی هر یک از ماست، رحمت و عشق الهی که در قلب مؤمن (عرش رحمان) است، مسکن و سکینه و تأمل خاموش (رک کربن، 1395: 137 و 145) در هر فرد متفردشده است که وطن و ارض ملکوت را در خودش می‌یابد و به ولادت ثانی می‌رسد: هو الذی انزل السکینه فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایماناً مع ایمانهم ولله جنود السموات و الارض و کان الله علیما حکیما.

پس از این مقالۀ بسیار عمیق و مبسوط کربن که برای اولین بار به فارسی روان و دقیقی ترجمه شده و برگردان از ترجمۀ انگلیسی از کتابی ناتمام و چاپ نشده از کربن بوده که اخیراً نسخۀ اینترنتی آن به صورت محدود در دسترس قرار گرفته، شاهد چند پژوهش حول همین مضامین کانونی در این خوانش نو و دقیق بر آمده از آثار کربن هستیم؛ چهارگانه‌ای از مقوله‌های فردیت، زایش وطن، حضور و الهیات تنزیهی. هر یک از این مقاله‌ها کوشیده‌اند تا این محورهای کانونی را در اندیشۀ کربن بازخوانی کنند. در اولین مقاله آنچه ویژه است بعد روحانی فردانیت از نظر کربن و نقش فرشته در گذر نفس به مرتبۀ فراشخصی زندگی‌اش و رابطۀ نفس و فرشته است. مقالۀ دوم و سوم حاصل پروژه‌ای مشترک با توجه به آراء و اشعار یکی از مترجمان شاعر و خلاق معاصر یعنی بیژن الهی است و پژوهندگان خواستند که با توجه به این صدای آوانگارد و مهم و البته ناشناخته در ادبیات معاصر، خوانش فردیت‌محور از پروژۀ کربن را به گونۀ دیگری بازخوانی کنند. پرسش یکی ارزیابی امکانات مختلف زایش ایران به مثابۀ تجربه‌ای اگزیستانسیالیستی است ناظر بر دلالت‌های معنوی قوۀ کیمیایی و مسئله «من» در مواجهه با «دیگری»، و مسئلۀ مقالۀ دیگر پرسش از حضور خلاق مترجم عامل در ترجمۀ شعر است تا متن با حضور و فردانیت او دوباره خلق شود و مترجم دوباره آن حقایق شعری را بتواند ببیند و برای ما در معرض دید بگذارد. در مقالۀ آخر، الهیات تنزیهی، بحث دربارۀ رابطۀ ذات ناشناختنی خداوند و مراتب تجلی او با امکان معرفت به او از طریق نفس و امام محقق شده در نفس است.

اما دو مقالۀ پایانی معرف دو خوانش دیگر از کربن‌اند. یکی در پی بازخوانی اندیشۀ کربن در چارچوب جدیدی است که بر آن است که کربن به طور آوانگارد سعی در نقد مدرنیته و ضدیت با تاریخ دارد که این محور اصلی، او را به پدیدار گنوس معطوف می‌دارد تا با چشم‌اندازی از عالم مثال، فلسفه را به نوعی پدیدارشناسی هرمنوتیکی ارتقا دهد. مقالۀ آخر نیز در پی تأملی آغازین در باب امکانات و موانع دستگاه پدیدارشناسانه و هرمنوتیکی اندیشۀ کربن در بازخوانی نگارگری ایرانی است. در این هر دو مقاله آن محور کانونی فردیت و آن خوانش قبلی را کمتر می‌بینیم و خوانندگان با خوانش‌های دیگری مواجه می‌شوند.

سابق بر این نیز، در اردیبهشت سال 1388، ویژه‌نامه‌ای از سوی همین مجله دربارۀ هانری کربن منتشر شده بود که حاوی مصاحبه و مقالات ارزشمندی دربارۀ کربن بوده و این مجموعه شمارۀ دوم مجموعه مقالات دربارۀ کربن است. و البته قرار است شمارۀ دیگری نیز در باب کربن، انشاءالله در سال آینده، چاپ شود.

در آخر باید یادآور شوم که هر یک از مقالات این مجموعه برگرفته از طرحی پژوهشی است که این پژوهشگران به مدت یک سال با حمایت مجمع فلاسفۀ ایران به انجام رسانده‌اند. این گروه پژوهشی از سال‌ها قبل (حدود سال 1395)، از قِبَل درس‌گفتارهای کربن‌شناسی با تدریس دکتر انشاءالله رحمتی شکل گرفت و با حمایت مجمع فلاسفه سامان منسجم‌تری یافت و همچنان این پژوهش‌ها همراه با درس‌گفتارهای هفتگی ایشان دربارۀ کربن‌شناسی ادامه دارد. و این همه به خاطر علاقه و جذبه‌ای است که جان‌ها را مجذوب نفحات الهی کرده که در زمین حکمت الهی ریشه دارد. این مجموعه دعوتی است برای مطالعه‌ از گونه‌ای دیگر. باید کتاب الهی را که در جان ما هست به مراقبه بنشینیم.

کتابنامه

کربن، هانری (1383). از هایدگر تا سهروردی. ترجمۀ حامد فولادوند. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ سازمان چاپ و انتشارات.

ــــــــــــ (1389). معبد و مکاشفه. ترجمۀ انشاءالله رحمتی. تهران: سوفیا.

ــــــــــــ (1391). چشم‌اندازهای معنوی و فلسفی: اسلام ایرانی. ج 1. ترجمۀ انشاءالله رحمتی. تهران: سوفیا.

ــــــــــــ (1391). چشم‌اندازهای معنوی و فلسفی: اسلام ایرانی. ج 2. ترجمۀ انشاءالله رحمتی. تهران: سوفیا.

ــــــــــــ (1395). ارض ملکوت: کالبد قیامتی انسان از ایران مزدایی تا ایران شیعی. ترجمۀ انشاءالله رحمتی. تهران: سوفیا.

هایدگر، مارتین (1396). درآمد به متافیزیک. ترجمۀ انشاءالله رحمتی. تهران: سوفیا.

.


.

نشانی الکترونیک:         ehvm86gmail.com

کانال تلگرام:         t.me/Doostanehekmatmarefat

.


.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *