مقاله فرهاد شفتی با عنوان «قرآنی به ترتیب نزول و روایت اتمام حجّت»

مقاله فرهاد شفتی با عنوان «قرآنی به ترتیب نزول و روایت اتمام حجّت»

قرآنی به ترتیب نزول و روایت اتمام حجّت

فرهاد شفتی

چند سال پیش در فضای مجازی در جستجوی نسخه‌ایی از قرآن بودم که بر مبنای ترتیب نزول باشد. حاصل این جستجو یافتن نسخه‌ایی از قرآن به تدوین عبدالله العلوی الفاطمی بود. این پژوهش‌گر قرآنی بر پایه‌ی تحلیل خود از برخی روایات ترتیب و شأن نزول، تلاش کرده است که سوره‌های قرآن را به ترتیب نزول مرتّب کند. در آغاز ماه رمضان امسال این نسخه از قرآن را برای دوستان در کانال تلگرامی خود هم‌رسان کردم، با تأکید بر اینکه این برداشت شخص تدوین کننده از ترتیب احتمالی سوره‌هاست. دوستان سایت صدانت از من خواستند مطلبی درباره‌ی خواندن قرآن به ترتیب نزول بنویسم تا با این نسخه از قرآن در این تارنما در دسترس علاقه‌مندان قرار گیرد. امیدوارم با نوشتار کوتاه زیر، این خواسته را اجابت کرده باشم:

ترتیب سوره‌ها در قرآنی که در دسترس همگان است ترتیبی حجمی است. به استثنای سوره‌ی فاتحه، بقیه‌ی سوره‌ها تقریباً از بزرگ تا کوچک آمده‌اند. در این که آیا چنین ترتیبی توقیفی (به دستور پیامبر) یا اجتهادی (توسط صحابه) است اختلاف نظر است، اگرچه به نظر می‌رسد که نظر غالب بین قرآن پژوهان، اجتهادی بودن ترتیب سوره‌هاست.[1]

صرف‌نظر از اینکه آیا ترتیب کنونی سوره‌های قرآن توقیفی یا اجتهادی و یا ترکیبی از هر دو است، تأمّل در تأثیر این ترتیب یا هر ترتیب دیگری برای خواننده‌ی قرآن سودبخش است. بی تردید برای بسیاری، آغاز قرآن (پس از سوره‌ی فاتحه) با جمله-ی “این کتابی است که …” (ذلک الکتاب …) در سوره‌ی بقره روح‌افزاست. به باور و تجربه‌ی من، دو سوره‌ی بقره و آل‌عمران تمامی مفاهیم مبنایی قرآن را دربر دارند و به نوعی خواننده را برای تدبّر در بقیه‌ی قرآن آماده می‌کنند. در میان مفسّرین معاصر، امین احسن اصلاحی (متوفی 1376) در تفسیر خود، تدبّر قرآن، به‌شدّت بر معنی داشتن و کاربرد ترتیب کنونی سوره‌های قرآن تأکید می‌کند. او بر اساس همین ترتیب، سوره‌های قرآن را به هفت گروه تقسیم کرده و برای هر گروه موضوع خاصّی را به عنوان موضوع محوری معرّفی کرده است. اصلاحی بر این است که در هر گروه، سوره‌های مدنی نتیجه‌ی عملی موضوعات بحث شده در سوره‌های مکّی آن گروه را نشان می‌دهند.[2] در این نوشتار کوتاه مجال نقد و بررسی این نظریه نیست، مقصود امّا این است که هستند مفسّرین قائل به توقیفی بودن ترتیب سوره‌های قرآن که در این ترتیب، منطقی قابل تشریح و تدبّر می‌بینند و بلکه تفسیر قرآن را بر همین منطق بنا می‌نهند.

با این‌حال قابل انکار نیست که خالی بودن ترتیب سوره‌ها از مبنایی زمان محور، منطق روایی این کتاب را که عمدتاً  بر اساس وقایع و نیاز زمان و در 23 سال نازل شده است تحت تأثیر قرار می‌دهد. تاریخ صدر اسلام به ما می‌‌گوید که حجم و گستره‌ی مسائل محدّثه‌ی اجتماعی و سیاسی بعد از هجرت به‌مراتب بیشتر از قبل از هجرت بوده است. اگر چه تمام قرآن در جهت انذار و هدایت مخاطب آمده است امّا این نکته طبیعتاً منجر به تفاوت محسوس بین گفتمان و دغدغه‌های آیات در قبل و بعد از هجرت می‌شود. خواندن این سوره‌ها در ترتیب موجود حجم متنوّع و گسترده‌ایی از مفاهیم و موضوعات را بدون پیوند و دسته بندی ملموسی در راستای زمان به دامن خواننده‌ی غیر متخصص قرآن می‌ریزد.

آنها که اسلام مدینه را ادامه‌ی طبیعی اسلام مکّه می‌دانند طبعاً قوانین و طرح مفاهیم در سوره‌های مدنی را نسبت به سوره‌های مکّی به روز‌تر می‌بینند. در مقابل، آنها که مایل به این نظرند که اصل اسلام آن بوده است که در مکّه نازل شد، سوره‌های مکّی را حاوی مفاهیم اصلی اسلام می‌بینند و سوره‌‌های مدنی را بیشتر متمایل به پرداختن به مسائل مبتلا‌به حکومتی و سیاسی سرزمین وحی می‌دانند.[3] گمان من این است که پیروان هر دو نظریه در یک باور مشترکند: هیچیک از ایشان آمیخته بودن سوره‌های مکّی و مدنی در قرآن موجود را برای استفاده‌ی کاربردی از نظریه‌ی خود مفید نمی‌دانند.

گذشته از نکات بالا، از دید من یکی از مهمترین مشکلات در ترتیب کنونی قرآن، مبهم شدن روایت اتمام حجّت قرآن است. سعی می‌کنم چکیده‌ایی از بحث اتمام حجّت را در چند خطّ زیر بیاورم تا منظور خود را روشن کنم:

بر مبنای قرآن، پیامبر مأمور بود که ساکنین مکّه و اطراف آن را (شبه جزیره‌ی عربستان) انذار دهد.[4] بر مبنای آن سنت الهی در ارسال پیامبران که قرآن تصویر می‌کند، آنگاه که پیامبری به امّتی فرستاده می‌شود فرآیند اتمام حجّت با مخاطبین مستقیم پیام الهی آغاز می‌شود.[5] اتمام حجّت در اینجا یعنی تبیین و واضح کردن حقّانیت پیام الهی برای مخاطبین، به‌گونه‌ایی که عذری مانند قانع نشدن باقی نمانده و نپذیرفتن پیام الهی تنها از روی تکبّر و عناد باشد. بر مبنای این سنّت الهی، مخاطبین مستقیم این پیام انذار داده می‌شوند که پس از اتمام حجّت، اگر با این پیام لجاجت و عناد کنند، نه تنها در آخرت که در این جهان نیز عقوبت آن را خواهند دید.[6] چگونگی این عقوبت برای گروه‌های مختلف از مخاطبین مستقیم یک پیامبر متفاوتند. کاربرد دیگر فرآیند اتمام حجّت، جدا ساختن ایمان آورندگان از این گروه و تشکیل یک امّت موحّد است.[7]

قرآن، از نگاه زمان محور، در واقع روایت‌گر مراحل این انذار برای مخاطبین پیامبر است. این روایت را می‌توان اینگونه تصویر کرد:

یک – انذار اوّلیه‌ی مشرکین به خصوص قریش: سوره‌های آغازین قرآن

دو – انذار شدیدتر مشرکین با تأکید بیشتر بر وعده‌ی عذاب دنیوی و اخروی و نیز بر روایت عذاب‌های دنیوی امّت‌های پیشین: سوره‌های نازل شده در زمان نزدیک به هجرت پیامبر

سه – انذار اهل کتاب ساکن در مدینه در کنار انذار مشرکین و ابلاغ گسترده‌تر دستورات دینی امّت جدید موحّد: سوره‌های آغازین نازل شده پس از هجرت، از جمله بقره و آل‌عمران

چهار – اعلام و دستور آغاز روند عذاب دنیوی کافرین و ادامه‌ی ابلاغ دستورات دینی امّت جدید موحّد: سوره‌ی توبه[8] و سوره‌های نازل شده بعد از آن

قابل تصوّر است که این مراحل چهارگانه‌ و جزییات آنها محلّ اختلاف آراء باشند.[9] مفسّرین و پژوهشگران قرآن ممکن است

فرآیند انذار پیامبر را بگونه‌ی دیگری تصویر و تبیین کنند، امّا به‌گمانم همه یا بیشتر ایشان بر این هم‌داستانند که این فرآیند (هر گونه که باشد) با روند زمانی نازل شدن قرآن همسو‌است.

 

مشکل اینجاست که در خواندن قرآن به ترتیب حجمی مصحف‌های موجود، این فرآیند انذار، اتمام حجّت و تشکیل امّت موحّد جدید به سختی آشکار می‌شود. در مصحف کنونی، سوره‌های نسبتاً بلند مدنیِ بقره،  آل عمران، نساء و مائده هفت جزو اوّل (یعنی بیش از یک چهارم کتاب) را دربر می‌گیرند. اینها سوره‌هایی هستند که در مراحل پایانی فرآیند انذار نازل شده‌اند. پس از این سوره‌ها، سوره‌های مکّی و مدنی، یعنی سوره‌های نازل شده در مراحل متفاوت فرآید انذار در کنار یکدیگر آمده‌اند و در پایان مصحف، در کنار برخی سوره‌های کوتاه مدنی، سوره‌های کوتاه مکّی نازل شده در چند سال اوّل بعثت، یعنی مراحل آغازین فرایند انذارآمده‌اند. اینچنین پراکندگی و درهمی در چینش سوره‌ها منطق فرآیند انذار و اتمام حجّت را در مصحف کنونی کاملاً برهم زده است. روایت انذار قرآن داستانی است که در نسخه‌ی کنونی، پایان آن در آغاز آمده است و آغاز آن در پایان، و در میانه فصل‌های مختلف این داستان به هم آمیخته شده‌اند. می‌دانیم که فهم ارتباط آیات قرآن حتّی در یک سوره برای همگان به راحتی میسّر نمی‌شود، این نابسامانی ترتیب سوره‌ها نیز مزیدی بر علّت است. اگرچه اجتهادی بودن یا توقیفی بودن جایگاه برخی از آیات قرآن نیز قابل بحث است امّا به نظر می‌آید که ترتیب سوره‌ها نقش بیشتری در به تصویر کشیدن فرآیند انذار در قرآن دارند.[10]

سخن از ممکن یا ناممکن بودن استفاده از قرآن نیست. هر خوانشی از قرآن می‌تواند هدفی متفاوت داشته باشد. برای مسلمانی که قرآن را برای یاد خدا بودن یا لذت معنوی بردن و یا پژوهش لغوی یا موضوعی می‌خواند، قاعدتاً ترتیب سوره‌ها چندان مهمّ نیست و یا کمتر مهمّ است. با این حال ذهن جستجوگری که بارها در قرآن می‌خواند که این کتاب برای انذار آمده است، اگر مایل به خوانشی از قرآن باشد که او را در فهم چگونگی این انذار یاری کند، چینش کنونی قرآن چندان به‌کارش نخواهد آمد. این کاستی در فهم چگونگی انذار تبعات معرفتی دیگری نیز می‌تواند داشته باشد، از جمله عدم تشخیص مبانی از فروع قرآن، عدم تمایز میان کاربرد خاصّ قرآن برای مخاطبین مستقیم خود و کاربرد عامّ قرآن برای دیگران، و نیزدیدن تناقض در پیام قرآن. این خود می‌تواند منجر به درکی مبهم و مغشوش از برخی مفاهیم مهمّ قرآنی مانند جهاد، رستگاری و کفر شود. مدّعای من این نیست که فهم انذار و دیگر مفاهیم قرآنی تنها با خواندن قرآن به ترتیب نزول امکان پذیر است. نکته این است که در یک خوانش مدبّرانه امّا نه لزوماً محقّقانه، ترتیب نزولی سوره‌های قرآن بسیار کارآمدتر از ترتیب حجمی، راه تدبّر را هموار می‌کند.

پیشنهاد من به علاقه‌مندان معارف قرآنی این است که یک‌بار نیز قرآن را نزدیک به ترتیب نزول بخوانند. می‌نویسم نزدیک زیرا متاسّفانه هیچ‌گونه سند قطعی درباره‌ی ترتیب واقعی نزول سوره‌های قرآن نداریم. هر ترتیبی که پیشنهاد شده است صرفاً نتیجه‌ی تدبّر گردآورنده بر منتخبی از اخبار آحاد و گاه متناقض است.[11] نسخه‌ی پیوست به این نوشتار نیز از همین گونه تألیفات است. انتخاب این نسخه علّتی بسیار ساده دارد و آن این است که من نسخه‌ی دیگری از قرآن به ترتیب نزول در فضای مجازی نیافتم!

قرآن به ترتیب نزول - قرآن مورخان

گردآورنده‌ی این نسخه، عبدالله العلوی الفاطمی مولّف کتابهایی در فنّ نحو و در باب زیارت، اطلاعات کاملی درباره‌ی ملاک ترتیب سوره‌ها در این نسخه به خواننده نمی‌دهد. در آغاز کتاب تنها یک جمله به چشم می‌خورد مبنی بر اینکه این ترتیب بر اساس کلام خزتة الوحی (پیامبر و امامان، علیهم السلام) است. در پایان کتاب، گردآورنده همین را تکرار کرده است. به نظر می‌آید که چینش برخی سوره‌ها بر مبنای روایات کمتر مشهور است. به عنوان مثال سوره‌ی توحید به عنوان اوّلین سوره‌ی مدنی آمده است در حالی که روایات شأن نزول بیشتر به مکّی بودن سوره گواهی می‌دهند، و یا سوره‌ی نجم به عنوان آخرین سوره‌ی نازل شده آمده است در حالی که سیاق آیات با مکّی بودن سوره، بلکه تعلّق آن به زمانهای آغازین وحی سازگارتر است.

با این حال تدوین این نسخه کار قابل تقدیری ‌است و با وجود مطابق نبودن با بعضی روایات مشهورتر، در مجموع تصویر راهگشایی از سیر نزول قرآن را نشان می‌دهد. خطّ زیبای عثمان طه و رنگ ملایم زمینه، به صفحه‌های کتاب نمای زیبا و دلنشینی داده است.

این نسخه از قرآن در اینجا یا اینجا قابل دسترسی است.

.


.

[1] برای مطالعه‌‌ی چکیده‌‌ایی از نظرات موافق و مخالف و دلایل هر دسته نگاه کنید به: “ترتیب سوره‌‌های قرآن“، جعفر تابان، در کیهان اندیشه، شماره‌‌ی 47، 1372 .

[2] Islahi, A.A., 2007. Pondering over the Qur’an. Translated from Urdu to English by M. S. Kayani. Kuala Lumpur: IBT

[3] رضا بابایی. “اسلام مکّه‌‌‌‌؛ اسلام مدینه“. دین آنلاین. 26 مرداد 1394 .

[4] انعام:92، شوری:7

[5] مدّثّر: 1و2، نساء:165-163

[6] یونس:47، عنکبوت:40، هود:89، توبه:1-14

[7] نور:55، بقره:134

[8] جالب است که درباره‌‌ی بسم‌‌الله نداشتن سوره‌‌ی توبه، در کنار نظر مشهور در زمان ما که آن را به خشمگین بودن خداوند نسبت می‌‌دهد، نظر دیگری مطرح است که رازی آن را در تفسیر کبیر ( 15:522)، در آغار بحث این سوره بیان کرده است. براساس این نظر که بر مبنای برخی روایات است، در بین صحابه در اینکه سوره‌‌ی توبه سوره‌‌ایی مستقلّ بوده یا بخشی از سوره‌‌ی انفال اختلاف نظر بوده است. در نهایت طرفین به توافق می‌‌رسند که سوره‌‌ی توبه را از انفال جدا کنند امّا بسم‌‌الله اوّل آن نگذارند تا نظر هر گروه به نحوی تأمین شده باشد. کوتاه بودن سوره‌‌ی انفال نسبت به جایگاه آن در ترتیب حجمی ، همچنین ارتباط نزدیک آیات آخر این سوره با آیات اولیّه‌‌ی سوره‌‌ی توبه حتّی از نظر آوای آخر آیات، احتمال درستی این رأی دوّم را بیشتر می‌‌کنند. در تفسیرالمیزان نیز علّامه طباطبایی همین نظر را که در روایات موجود در منابع شیعی نیز آمده است ترجیح می‌‌دهد. اگر این نظر درست باشد آنگاه قرآن نه 114 که 113 سوره خواهد داشت.

[9] برای روایتی نسبتاً مفصّل و البتّه قابل نقد از فرآیند انذار پیامبران نگاه کنید به:

 Ghamidi, J.A., 2010. Islam a comprehensive introduction. Translated from Urdu to English by S. Saleem. Lahore: Al-Mawrid. pp: 500-7

[10] به نظر می‌‌آید که دلیل نقلی یا عقلی محکمی در دست نیست تا مدّعی توقیفی بودن جایگاه و ترتیب تمامی آیات قرآن باشیم. از برخی روایات احتمال جابجایی آیات نسبت به جایگاه راستین آنها می‌‌رود امّا به نظر می‌‌آید که این جابجایی گسترده نبوده است. بعضی پژوهشگران ظاهر نامنظم سوره‌‌های بلند و پرش از مطلبی به مطلبی دیگر را دلیل جابجایی گسترده‌‌ی آیات می دانند. در برابر، پژوهشگران دیگر این ظاهر غیر خطّی را مربوط به اسلوب قرآن می‌‌دانند، اسلوبی که بر مبنای فنّ خطابه و بلاغت در بین مخاطبین اوّلیه‌‌ی قرآن بوده است. هستند پژوهشگران مسلمان و غیر مسلمانی که در سوره‌‌ی بلندی مانند بقره، نظم دیده‌‌اند. نگاه کنید به “بررسی روایات ترتیب چینش آیات در سوره های قرآن کریم‘”(سید محمود طیب حسینی، حامد شریفی نسب) و “بازخوانی انسجام متن قرآن در پرتو نظریه نظم متقارن” (محمود مکوند، محمدکاظم شاکر).

[11] در این صفحه‌‌ی تارنما، محمد هادی معرفت ترتیب سوره‌‌ها را بر اساس روايت ابن عبّاس و روايت جابر بن زيد مرتّب و سپس سوره‌‌های مورد اختلاف را بررسی کرده است. هدف از این نوشتار مرور پژوهشهای مختلف در این زمینه نیست، امّا شایسته است که به کار پژوهشی متفاوت مهدی بازرگان نیز اشاره‌ شود. در این کار که با عنوان سیر تحوّل قرآن منتشر شده است، ملاک اصلی برای تعیین ترتیب نزول سوره‌ها نه اخبار، که یک مدل ریاضی است. بر اساس این چینش، بسیاری از سوره‌ها از نظر زمان نزول تقطیع شده‌اند. بازرگان سپس بر همین اساس تفسیری از بخشی از سوره‌های قرآن با عنوان پا به پای وحی ارائه می‌دهد. منصور پهلوان و همکاران در “روش آماری در تاریخ گذاری قرآن” (آموزه‌های قرآنی، زمستان 1395و ش.24) و عبدالکریم بهجت‌پور در همگام با وحی، از جمله پژوهش‌گرانی هستند که نقدها‌ی مبنایی روش شناختی و فنّی بر این پژوهش دارند. همگام با وحی (که چند جلد آن تاکنون متنشر شده است) نیز تفسیری است بر اساس ترتیب نزول سوره‌ها. ملاک بهجت‌پور برای تعیین ترتیب نزول، ترکیبی از مراجعه به اخبار و اسناد آنها و بررسی سیاق آیات در سوره‌هاست.

.


.

قرآنی به ترتیب نزول و روایت اتمام حجّت

 نویسنده: فرهاد شفتی (دکترای الهیات از دانشگاه ادینبرا)

.


.

7 نظر برای “مقاله فرهاد شفتی با عنوان «قرآنی به ترتیب نزول و روایت اتمام حجّت»

  1. البته سوره های قرآن یک مرتبه نازل نشده اند و برای تحقیق در مورد روند رشد تاریخی قرآن بهتر است ترتیب نزول آیات به جای سوره ها مد نظر قرار بگیرد.
    مهندس مهدی بازرگان در کتاب سیر تحول قرآن، به علت اهمیت این موضوع سعی داشت برای آیات قرآن ترتیبی پیدا کند که با سختی های خود مواجه است.

  2. سلام،بعیدمیدانم نویسنده یامترجم ازکتاب مجموعه سه جلدی سیرتحول قرآن که توسط مهندس بازرگان نوشته شده بیخبرباشند،کتابی که بقول دکترشریعتی،هم سنگ کشف جاذبه نیوتن معرفی شده،بعدازکشف ترتیب آیات وسوره هابترتیب نزول،واستخراج دههانکته بکروحیرت آورازدل قرآنی که توانسته بترتیب سالهای وحی،هرسال راجداگانه بدست آورد،عدم اشاره باین مجموعه بزرگ ایرانی،ازبی اطلاعی است؟یادلیل دیگری دارد؟

  3. همان سوره اول قرآن مجید از کوتاه ترین سوره های قرآن است که در همان ابتدای قرآن آمده است و موضع شما را بهم می زند.
    دوم، برای ادعای دیگر خود مبنی بر بهم خوردن درک مذکور هیچ شاهدی ارائه نکرده اید. فقط فرموده اید این گونه است. با یک خط موضع گیری سپس به نتیجه رسیده اید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *